بسم الله الرحمن الرحیم
انشاالله که این جلسه مورد رضایت امام زمان(عج) قرار بگیرد و در تعجیل ظهورشان اثرگذار باشد؛ ما را با قرآن، توحید، نبوت و معاد پیوند دهد؛ آن نقصهایی را که در وجودمان هست و تلاش میکنیم برطرف شود و فضائلی را که خیلی دوست داریم و معمولاً حسرتش را داریم که چرا من این خوبی را ندارم، انشاالله به برکت سوره مبارکه مریم در ما ایجاد شود.
جلسه گذشته سوره مبارکه مریم را شروع کردیم و یک فضای کلی درباره این سوره گفتیم. آیات اولیه سوره را که ماجرای حضرت زکریا(ع) بود را هم مرور کردیم. این جلسه میخواهیم درباره آیات مربوط به حضرت مریم سلام الله علیها و اگر برسیم درباره بخش بعدی آن صحبت کنیم.
سوره مریم، سوره ذكر رحمت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
کهیعص (1) ذِکْرُ رَحْمَةِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا (۲)
سوره مبارکه مریم، سوره ذکر رحمت پروردگار است؛ رحمتی که افاضه فیض است؛ هر فيضي و هر لطفی، چه فيض برطرف شدن نقص و عیب، چه فيض برخورداری از هر فضیلت، چه فیض در رسیدن به جایی و چه فیض در نرسیدن به جایی که آدم نباید به آنجا برسد. همه زندگی انسان (اگر کسی به آن دقت کند)، زیر مجموعه رحمت و فیض است. اتفاقاً از همان چیزهایی است که خیلی وقتها در زندگی احساس میکنیم كه کم داریم.
ارتباط رحمت با توفيق در زندگي
بعضی وقتها در زندگی فکر میکنیم که کم توفیق یا بیتوفیق هستیم. این توفیق یکی از نمونههای شاخص افاضه فیض و زیر مجموعه رحمت است. مثلا کم توفیق بودیم در زیارت، سفر، نتوانستیم با شما همراهي كنيم، نتوانستيم این جلسه را بیاییم، نتوانستیم نوافل را به جا بیاوریم، نمازمان نماز درستی باشد و موارد بسیاری که اگر هر کدام با خودمان بنشینیم و بررسي كنيم، یک فهرستی از این کم توفیقیها را پیدا میکنیم. البته درست است که ما خیلی از این توفیقها را نداریم، اما اساسا رحمت آمده تا در زندگی انسان توفیق و فیض ایجاد کند. يعني اینکه رفتیم اربعین و چه فيضي و توفیقي داشتیم، الحمدالله. و بالعکس، نرفتیم اربعین و یک عالمه توفیقات نصیبمان شد، الحمدالله. توانستيم كاري را انجام دهيم و توفيق داشتيم، الحمدلله. آن کار را انجام ندادیم و در عوض، کار دیگری انجام دادیم و یک عالم توفیق داشتیم، الحمدالله. چقدر نوافل و مستحبات انجام دادیم، الحمدالله. چقدر سرمان شلوغ بود، چقدر کار واجب داشتیم و به هیچکدام از نوافل نرسیدیم ولی در انجام وظایف چقدر توفیق داشتیم، الحمدلله.
برداشت صحيح از توفيق
کار رحمت این است که زندگی انسان را سرشار از توفیق کند. فرقی هم نمیکند؛ زیارت برود، پرتوفیق است و نرود هم پرتوفیق است. کاری را انجام بدهد، پرتوفیق است؛ نرسد و کار دیگری را انجام بدهد هم پرتوفیق است. امامش را ببیند، پر توفیق است؛ امامش را نبیند هم پر توفیق است، چون همان کاری را انجام داده که میخواسته امامش را ببیند و انجام بدهد.
تأثیر رحمت در زندگی انسان خیلی عجیب است و همانی است که ما دنبال آن میگردیم؛ همانی است که در زندگیهای عادیمان و در خلوتمان با خدا ابراز شکایت میکنیم که ما چرا اينقدر بیتوفیق هستیم. رحمت آمده تا به همه این بی توفیقیها یک خط پایانی بکشد.
فکر میکنیم چرا اينقدر باید بیتوفیق باشیم؟ چرا اينقدر احساس بیتوفیقی میکنیم؟ آیا طوری زندگی کنیم که احساس کنیم توفیق داریم و پر توفیق باشیم؟ همیشه بگوییم: الحمدالله خیلی خوب بود. امسال نرفتیم حج، خیلی خوب بود. سال بعد رفتيم حج، آن هم خيلي خوب بود. رفتیم زیارت امام حسین(ع)، خیلی خوب بود. اتفاقاً زیارت امام حسین(ع) نرفتیم هم خیلی خوب بود و كلي توفيق ديگر برايمان بهوجود آمد.
توفيق براي چه كساني ايجاد ميشود؟
انسان موجودی است که قرار است لحظه به لحظه زندگیاش پرتوفیق باشد؛ نه اینکه توفيقاتش صرفاً به بودن در مکانها و زمانهای خاص، وابسته باشد. قصه این زندگی پرتوفیق و پر از رحمت، قصه آدمهای سوره مبارکه مریم است. از حضرت زکریا علیه السلام تا حضرت مریم، ابراهیم، اسماعیل، نوح، آدم و غیره که در این سوره دربارهشان صحبت شده است. رحمت عام، آن چیزی است که برای همه است و اگر به آن چنگ بزنید، برای شما رحمت خاص میشود؛ رحمانيت و رحیميت رحمت. رحمت یک حیثیت رحمانی دارد و یک حیثیت رحیمیت؛ رحمانیت همان است که باران برای همه میبارد، چه در بیابان، چه در دشت؛ اما گلي که از آن استفاده میکند، توفیقات ویژهتری پیدا میکند که همان رحیمیت است.
عامل توفیق چیست؟
به روایت سوره مبارکه مریم، عامل توفیق همانی است که در آیه دوم سوره به آن اشاره شده است: «ذِکْرُ رَحْمَةِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا». گفته نشده «رسولَه زكريا» يا «نَبیَه زكريا»، بلكه گفته شده «عَبدَه زكريا». آدمها به همان اندازه که عبودیت در آنها شکل میگیرد، پرتوفیق میشوند. کلید رحمت و توفیق، عبودیت است و البته این مطلب همان است که در سوره مبارکه حمد هم به بیان دیگر به آن اشاره شده است.
مثالهايی از توفيق در قرآن كريم
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيم
الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ ﴿٣﴾
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿٥﴾
دکمه خاموش و روشن رحمت، با عبودیت است و کاری که در این طرف من و شما باید انجام دهیم، عبودیت است. سوره مبارکه مریم، سوره عبودیت است. اگر پیامبرها توفیق دارند، به این دلیل است که عبد هستند. حضرت عیسی اگر نمازش پر از توفیق و رحمت بياندازه است، چون عبد است: «قَالَ إِنِّی عَبْدُاللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ».
جدال حضرت ابراهیم با قومش هم بر سر عبودیت است: «یَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطَان».
چرا عبودیت شیطان؟ مگر توفيق يا رحمت میآورد؟ «إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا».
جلوتر كه میرویم میگوید: توفیقات ابراهیم علیه السلام از آنجایی شد که از آنهایی که غیر خدا را عبادت میکردند، دوری گزید «فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» و «وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ»، ما به او اسحاق و یعقوب را هبه کردیم. «وَ وَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا»، اصلاً هبه خدا از آنجایی شروع شد که او مسیر عبودیتش را درست کرد؛ یعنی عبودیت غیر خدا را کنار گذاشت. پس سِرّ توفیق از آنجایی شروع میشود که انسان عبودیت غیر خدا را کنار بگذارد تا در توفیق و رحمت الهی باز شود.
کلید واژه عبودیت را دستتان بگیرید و ادامه بدهيد؛ بعد از داستان انبیا، سوره و گفتگوی اصلی آن به عبودیت میرسد: «رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ». پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست، پس او را عبادت کنید و در عبادتتان استقامت بورزيد؛ يعني سفت بایست و کوتاه نیا، سر عبادت خدا به هیچ وجه کوتاه نیا، در این موضوع ایستادگی کن. چندین بار تا انتهای سوره به این موضوع اشاره میشود و این یکی از موارد مهم این سوره مباركه است.
رحمت الهي شامل چه كساني ميشود؟
رحمت، توفيق، خیر، برکت، حال خوب، معنویت، نورانيت، انبساط، گشادگی و همه چيزهايي كه زيرمجموعه کلیدواژه رحمت هستند (كه همه ما و همه آدمهاي دنيا تشنه آن هستند)، سِرّ آن در اين است كه آدم خدا را بپرستد و غير خدا را نپرستد. حالا آنچه پرستش خدا وغير آن است، در این سوره روایتی دارد. آیاتی در این سوره وجود دارد که میگوید عبادت خدا و عبادت غیر خدا چیست. اصل ماجرا اینجاست؛ اگر به زیارت امام حسین علیه السلام بروم و در آنجا عبادت خدا را کنم، پرتوفیق میشوم؛ اما اگر به زیارت امام حسین (ع) بروم و آنجا هم به دنبال شهوات و خواستههای دلم باشم، همانجا هم بيتوفیق ميشوم. توفيق ربطي به زيارت رفتن ندارد؛ آدمها زیارت میروند ولی پرتوفیق برنميگردند، چون عبادت خدا اتفاق نمیافتد.
حالا اگر من زیارت نروم، اما اینجا عبادت خدا را انجام دهم، پرتوفيق ميشوم. پس توفيق به زیارت و عدم زیارت نیست و به دیدار امام و عدم دیدار امام نیست. یکی مثل اویس قرنی امام خود را نمیبیند ولی پرتوفیق است و یک عدهای هم ۲۴ ساعته کنار همان امام هستند، ولی کم توفیق یا بیتوفیقاند. پس توفیق به ظواهر نیست، توفیق به اصل عبودیت خداست. آدم ها اگر این را داشته باشند، برکت و توفيقشان سر به آسمان میکشد. آنقدر آدمها هستند که این چنیناند. آنها هم دوست دارند که به زیارت بروند، ولی حتي زیارت هم كه نمیروند، آنقدر استفاده میکنند که ما وقتی زیارت میرویم هم آنقدر استفاده نمیکنیم. آنها زیارت هم میروند، خيلي استفاده میکنند. شما میبینید که آنها در همه حالتها، حالشان خوب است و برکت و توفیق دارند. اصلا چرا يك آدم بايد در هرحالتی پرتوفیق باشد؟ سِرّش این است که او در هر حالتی خدا را عبادت میکند و غیر خدا را عبادت نمیکند. پس معلوم است که پرتوفیق است. چرا نباشد؟ مگر عبادت خدا وابسته به مکان و زمان است؟ عبادت خدا فقط وابسته به عبادت خداست.
یک نمونه از عبوديت خدا، در معاشرت با دیگران است. یک نفر با شما قطع رابطه کرده و از نزدیکانتان است؛ دل آدم چه میگوید؟ ميگويد بالاخره بايد خودش بيايد و شروع كند؛ من كه نبايد خودم را كوچك كنم. مردم چه مي گويند؟ میگویند ولش كن؛ خودش بايد شعور داشته باشد. او كه نمي فهمد؛ اصلا نباید بگویی که بفهمد. خدا چه میگوید؟ خدا میگوید برای کسی بهشت را واجب کردهام که با کسی که با او قطع رحم کرده است، دوباره صله رحم کند.
چگونه راه عبوديت را بشناسيم؟
در اینجا عبودیت خدا معلوم است که چیست و در هر موضوعی هم معلوم است؛ يعني خدا در هيچ موضوعي از بيان آن فروگذار نكرده است. خدا ميگوید (در مثال قبل): اگر نظر مرا میخواهی، من این را میگویم؛ اما اگر خودت و مردم را میگویی که میتوانی بروی و… . البته شیطان هم همین را میگوید، شيطان ميگوید: باید از پشت به او ضربه سختی بزنی تا متنبه شود. در اينجا همه گفتگو دارند؛ نفس حرف ميزند، مردم حرف ميزنند و خدا هم حرف ميزند. عبوديت در هر موضوعي معلوم است، در موضوعات مربوط به پدر و مادر، نزديكان، همسايه و…، در همه موضوعات حرف خدا، مردم و شیطان معلوم است. اصلا اگر آدم كار درست انجام دهد، توفيق در زندگياش ميآيد. انتظار داريد آدمي كه قهر كند يا انتقام بگيرد، توفيق داشته باشد؟ توفيق آنجايي ميآيد كه ميگوييد خدايا ببين، براي گُل روي تو كه من خيلي دوستت دارم، فقط حرف تو را گوش ميدهم، در حالي كه خودم يك چيزي ميگويم و مردم يك چيزي ميگويند.
فكر نكنيد كه عبادت خدا، فقط بت نپرستيدن است كه بگوييد ما كه بت نميپرستيم. ما هم بتهاي ديگر را ميپرستيم. بتهايمان هم پيشرفته شدهاند؛ وگرنه عبادت خدا معلوم است و سِرّ توفيق هم در همين كارها است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم