نشست شصت و پنجم – نکاتی در رابطه با پروژه انفاق باشگاه قرآنی نور

استاد هانی چیت چیان- 17 دقیقه

بسم الله الرحمن الرحیم

خود این اتفاق فی نفسه اتفاق مهمی است. این که ۱۵ نفر با تخصص های مختلف از حقوق و روانشناسی و پزشکی گرفته تا قلاب بافی و عروسک سازی و امثالهم آماده‌اند در حوزه انفاق کار کنند. چند نکته بگویم و برسم به این که پیشنهادم برای این کار چیست؟

نکته اول این که همه ما برای انفاق کردن در زندگی باید برنامه داشته باشیم؛ چه دوستانی که عضو این ۱۵ نفر هستند چه دوستانی که جزء ۱۵ نفر نیستند و می توانند به این گروه بپیوندند؛ در همه سطوح، انسان ها باید برای انفاق کردن در زندگی برنامه داشته باشند. آقای چیت‌چیان! شما چه برنامه‌ای برای انفاق کردن دارید؟ برنامه تان برای خودتان مشخص باشد و انجامش بدهید. این فعالیت ربطی به موضوع واجبی که به گردن همه است، ندارد. انفاق واجب است. مثل این که ما بگوییم بیاییم دور هم جمع بشویم، نماز جماعت بخوانیم.  شما چه بیایید در این جمع، چه نیایید، نماز بر شما واجب است. باید یک جا بالاخره نمازتان را بخوانید. این خیلی نکته مهمی است. ما بعضی وقت ها از آن غفلت می‌کنیم. وقتی در جمع هم می آیید باید نمازتان را بخوانید. دور هم جمع می‌شویم، نماز بخوانیم؛ من بروم یک گوشه بنشینم برای خودم کتاب بخوانم، درست نیست. قرار است نماز بخوانیم. چه، کسی که می آید در این جمع، چه ،کسی که در این جمع نمی آید، باید انفاق انجام بدهد و انفاق را اقامه کند. این خیلی مهم است. ما باید اول این واجب را بفهمیم. ما هنوز این واجب را نفهمیده ایم و احساس نمی‌کنیم مثل نماز بر ما واجب است. در حالی که بر ما واجب است.

نکته دوم: خوب همان طور که نمازی که نماز جماعت می شود، برکاتی پیدا می‌کند که نماز فُرادی آن برکات را ندارد، انفاق هم وقتی به صورت جمعی انجام می‌شود برکاتی دارد که انفاق فردی آن را ندارد. ما خودمان انفاق می کنیم؛ چه لزومی دارد در یک جمعی انفاق کنیم؟ کاری به جمع باشگاه قرآنی هم ندارد. شما وقتی در یک جمع انفاق می کنید ظرفیت‌هایی را می‌توانید محقق کنید و بارهایی را می توانید از روی دوش جامعه بردارید که فرد نمی‌تواند این کار را بکند.. پس نکته دوم این است که انفاق که بر شما واجب است، سعی کنید آن را جمعی انجام بدهید.

نکته سوم: حالا ما انفاق می کنیم، جمعی هم انجام دهیم. چه لزومی دارد در گروه باشگاه قرآنی نور باشیم؟

در باشگاه قرآنی نور داریم تلاش می کنیم که آن انفاق جمعی را بر اساس یک نگاه قرآنی انجام بدهیم. این علاوه بر جمعی کار کردن آن است. ما که می خواهیم انفاق کنیم، باید فرهنگ انفاق، آداب انفاق، نوع برنامه ریزی آن انفاق را حتی المقدور تا آن جا که می‌شود از قرآن استفاده کنیم.

پس ما آمده‌ایم امر به انفاق را به صورت جمعی با بهره گیری از تعالیم قرآنی انجام بدهیم. دلیل این که در باشگاه قرآنی نور این حرکت شکل گرفته، این بوده. این مقدمه خیلی مهم است.

نکته چهارم: نکته دیگری هم باشگاه دارد که می‌شود به این سه تا اضافه کرد؛ گرچه آن سه نکته اصل است، نکته چهارم یک فضل است. آن فضل این است که وجود توانمندی های متنوع در این جمع فرصتی به ما می‌دهد که بتوانیم انفاق های همه جانبه جامعی انجام بدهیم. این هم در جای خودش خیلی ارزشمند است. این که شما اگر می‌روید جایی انفاق کنید، بتوانید جنبه‌های کارآفرینی، جنبه‌های اقتصادی، جنبه‌های مدیریت و برنامه ریزی، جنبه‌های  روانشناختی، جنبه های طب و سلامت و پزشکی را ببینید، این کار، کار محکم‌تری می‌شود. البته این، فضل است. اما این فضلِ بسیار ارزشمندی است. این فضل کمی نیست. آن ها که در میدان عمل کارکرده اند، می‌دانند که این چقدر می‌تواند هم بر گستره کار  و هم بر تثبیت کار اثر بگذارد.

پس این ها شد نکاتی که لازم است درمورد این حرکتی که در باشگاه  شکل گرفته، درباره آن حرف بزنیم.

من به این خیلی حرکت امیدوارم و معتقدم ما به چنین حرکت هایی در جامعه نیاز داریم. جلسه پیش در ضرورت این مطلب، این نکته را عرض کردم که خیلی مهم است فعالیت های دینی حتماً به حل مسائل جامعه منتج بشود. ما ننشینیم  دور همدیگر قرآن بخوانیم. قرآن خواندن خیلی با خیر و برکت است؛ ولی قرآن خواندنِ حقیقی قرآن خواندنی است که ثمراتش را دیگران تجربه کنند و از این قرآن خواندن نفع ببرند و مشکلی را از جامعه برطرف کند. این نکته مهمی است.

یک جمعی درست شده؛ یک تعدادی آمدند که توانمندی های مختلف دارند؛ ولی برای این که این انفاق به درستی انجام بشود، قطعا لازم است که ما برای این کار برنامه ریزی داشته باشیم.

دوستان برای برنامه‌ریزی زحمت کشیدند؛ خیلی کار خوبی است و تاکیدی هم که کردند که کار شتاب زده نباشد تاکید خوبی است. این که ما علمی وارد کار بشویم؛ با برنامه وارد کار بشویم؛ توان ها هدر نروند و دقیق مورد استفاده قرار بگیرند، آن وقت از تمام ظرفیت‌های خانم های خانه دار هم می شود استفاده کرد. کار اگر با برنامه باشد، از همه ظرفیت ها به خوبی می توانیم استفاده کنیم و دیگران هم تمایل پیدا می‌کنند در این کار مشارکت کنند. چون می بینند توانشان استفاده می شود. نکته جالب‌تر این که اتفاقاً توان های متخصص، آن ها که توان تخصصی دارند اگر ببینند دقیق از تخصص آنها و به جا و بدون اتلاف وقت استفاده می شود، حتماً  میل به مشارکت پیدا می‌کنند. خیلی جاها اگر آدم هایی که تخصص دارند، وارد میدان نمی شوند، چون می بینند قرار است تمام اطلاعات عملیات را هم خودشان انجام ‌دهند و یک زمان زیادی را صرف کنند. اما اگر کار مطالعه شده باشد، بگوییم شما که این تخصص را داری بیا در فلان شهر؛ یک روز با شما کار داریم؛ این کار را راه بیندازی و بروی. او وقتی می بیند از توانش به خوبی و در جای مناسب استفاده می شود، میل و رغبت پیدا می‌کند که توانش را وارد میدان کند. ما باید شرایطی را فراهم کنیم که آدم های متخصص وارد میدان بشوند. این اصلا به این معنی نیست که عموم مردم وارد نشوند. بسیج عمومی خیر و برکت قابل توجهی دارد؛ ولی ما نیازمند  به بسیج متخصصین هم در این عرصه ها هستیم .آدم های متخصص تخصص شان را به صحنه بیاورند.  ما رفتیم در فلان جا؛ فلان دستگاه را آن جا لازم دارد. بچه های فنی مهندسی  دو روز بیایند کار تخصصی انجام بدهند و بروند و او توانش در یک موضوع مشخص به کار گرفته می‌شود. این خیلی کار بزرگی است  و اگر ما بتوانیم چنین کاری را انجام دهیم، آن ارتباط بین دانشگاه و صنعت در میدان عمل محقق می‌شود بعدا هم این پروژه‌های محقق شده را می شود پایان نامه های رشته های دانشگاهی کرد. به دانشجوها می گوییم  موضوع پایان نامه ات را در باره درست کردن دستگاهی که در فلان جا لازم است، انتخاب کن. تحول بزرگ را از همین کارهای کوچک می شود انتظار داشت. چون مشکلات علی رغم  پیچیدگی هایشان راه حل های ساده ای دارند. این طور نیست که راه حل هایشان هم پیچیده باشد. البته دستگاه توحید و دستگاه حق این طور است که راه حل های ساده و خالصانه ای دارند. مثل ماجرای اصحاب کهف. می توانند برگه های مهمی را در تاریخ عوض کنند و سرنوشت ها را تغییر بدهند.

حالا علی القاعده گفتگوهای جمع باید معلوم کند انفاق در چه حوزه تخصصی و یا در کدام اقلیم باشد. انفاق قطعا باید متمرکز باشد؛ نمی شود کلی باشد. تمرکز، یا اقلیمی و بستری و عرصه ای  است و یا موضوعی. یک نفر می گوید من می خواهم مشکل پرورش دام سبک را در کشور حل کنم. یعنی یک موضوع برای انفاق برمی‌دارد. دام را گفتم که ملموس و عینی بشود. یا می گوید من می خواهم مشکل بهداشت عمومی را در کشور حل کنم.  یا یک موضوع را در عرصه کشور بر می دارند  یا یک اقلیم را برمی‌دارند و همه موضوعات آن را کار می کنند. می گوید من می خواهم  فلان روستا را در فلان منطقه بردارم و روی بهداشت، کشاورزی و  صنعتش کار کنم.  تنوع رشته‌های دوستان به روش های اقلیمی و جغرافیایی بیشتر می خورد.

چرا دوتا را عرض کردم؟ به خاطر اینکه اولش گفتم انفاق بر همه واجب است. ممکن است یک نفر در این جمع نتواند در یک فرآیند اقلیمی با ما همکاری کند؛ اشکال ندارد برود انفاقش را دنبال کند و در یک موضوعی مشکل کشور را حل کند. نباید که واجبش روی زمین بماند. لطفا  خودتان را از دایره انفاق  بیرون نکشید.

آن چه که به اقتضای این جمع می خورد، یک انفاق اقلیمی است که کار بزرگی است. به دلایل مختلف کار اقلیمی، کار بزرگی است.  به دلیل این که:

  • شما وقتی در یک اقلیم کوچک کار می‌کنید تجربه‌ای از کنار هم قرار گرفتن تخصص های مختلف رقم می‌خورد و این ها تجربه های مدیریتی بسیار ارزشمندی هستند که کشور ما به شدت به آن ها احتیاج دارد.
  • وقتی یک اقلیم از ابعاد مختلف درست می‌شود یک نمونه حُسن شکل می‌گیرد؛ به قول امروزی ها پایلوت ،که وقتی آن محقق می شود، به راحتی می شود آن را در جاهای دیگر تکثیر کرد.
  • مشکلات اساسی کشور در حوزه تولید و اشتغال اتفاقا ناظر به اقلیم های کوچکی است که محل تولید هستند نه به شهرها. چون می دانید شهرها که اصلا محل تولید نیستند. اتفاقا اگر کسی بخواهد مشکل مملکت را مطابق آن چیزی که رهبری را فرمودند که دغدغه تولید دارند، حل کند، باید روی اقلیم‌هایی که محل تولید هستند، دست بگذارد و آن ها را ارتقاء بدهد و توانمند کند ؛چون در شهرها تولید اتفاق نمی افتد. اگر کسی بخواهد دغدغه های تولید را دنبال کند، باید از همین مدل استفاده کند.
  • ضمنا عده ای که آن جا کار می کنند، یک تجربه میدانی فوق العاده را (منظور یک تجربه مثلاً سه چهار ساله است نه تجربه شش ماهه) در کنار کارهای دیگری که می کنند، پیدا می‌کنند که قطعاً در افق نگاهشان در کار خودشان به شدت اثر می گذارد. چون وقتی یک جای دیگر می روند و نیازمندی ها را می‌بینند و یک کار چند جانبه ای را مشاهده می کنند و به نتیجه می‌رسانند، قطعا وقتی در کار خودشان ورود پیدا می‌کنند، هر چه هم که باشد با نگاه دیگری وارد می‌شوند. پس این مدل خیرات و برکات فراوانی دارد.

حالا به نظرم بررسی بشود؛ مطالعه شود؛ اقلیمی انتخاب شود؛ ارتباطاتی گرفته شود و کم کم در آن اقلیم، کار اتفاق بیفتد. حالا اقلیم‌هایی را ما می شناسیم؛ اقلیم‌هایی را شما می شناسید؛ با هم گفتگو کنیم؛ ظرفیت‌هایشان را بسنجیم؛ امکان ورود ها را بسنجیم. درگاه ورودی از کجا باشد، خیلی مهم است. کارها را سرعت می دهد یا کند می کند. بررسی کنیم اقلیمی را به طور مشخص برداریم بگوییم ما می خواهیم روی این اقلیم کار کنیم.

اخیرا خواهر خواندگی باب شده. بیاییم عقد اخوت بخوانیم بین باشگاه قرآنی نور و آن روستا یا شهر کوچک و یا هر جا که هست. بگوییم قرار است با شما رفیق باشیم. ما می آییم پیش شما، می رویم. شما آمدید تهران، پیش ما بیایید. می خواهیم رابطه رفت و آمد بینمان ایجاد بشود. قرار نیست مثل کدخدا آن جا برویم. ما مثل خواهر و برادران آن ها هستیم که قرار است برویم کمک کنیم یک جایی ساخته شود؛ چون آن جا که ساخته بشود، ما ساخته می شویم. ما به آن ها بیشتر احتیاج داریم تا آن ها به ما . نمی‌خواهیم آن جا برویم و چند تا وسیله را راه بیاندازیم و نان بگذاریم سر سفره آن ها و برگردیم؛ ما می‌خواهیم یک زندگی اجتماعی مشترکی را رقم بزنیم ما می‌خواهیم در آن، زندگی کردن صرف بشود. اتفاقاً او زندگی کردن را بهتر از من و شما بلد است. چون در روستا زندگی کرده است و با زندگی طبیعی اخت است. او امکانات لازم برای این زندگی را ندارد. یعنی او مدل زندگی کردن را دارد، امکانات ندارد؛ ما مدل زندگی کردنمان خیلی وقت است خراب شده ولی قدرت و امکانات داریم. ما این امکانات و علم و تخصص را به آن جا می بریم و او مدل زندگی کردنش را به ما هدیه می دهد. یک تجربه ارزشمند دو طرفه اتفاق می افتد.

حتما اعضاء باشگاه در قالب نشست های بعدی بررسی می کنند؛ اقلیمی را پیدا می کنند. طبیعتا اگر اقلیمی باشد که قابلیت رفت و آمد دوستانی که در تهران متمرکزند را داشته باشد، خیلی بهتر است. دوستان صاحب نظرند و مؤلفه ها و ابعاد مختلف را بررسی می کنند و جایی انتخاب می شود که بشود در آن جا یک مشارکت حد اکثری اتفاق بیفتد.

فهرست مطالب