در حسیات چیزی به نام نوووون نیست، ولی در کلمات پیدا می‌شود. وادی که با آن صحبت می‌شود ارتباط مستقیمی دارد با کلام و حرف زدن. باید گفت خیلی از چیزهایی که می‌گوییم در بیرون جِرم ندارد. قلم خیلی شبیه کلام است.
می‌توان گفت که نوووون بسیار در قواعد عربی کاربرد دارد و اخفا و ابدال و ادغام و در صرف و نحو هم کاربرد دارد که با کتاب و قلم مراعات نظیر است.
ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ (۲) توی رسول خدا به نعمت پروردگارت مجنون نیستی…
این ماییم و یک جواب قسم و یک مجنون نبودن رسول… این‌ها چه ربطی به هم دارند؟!
وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ (۳) غیر ممنون : یعنی همیششششششششه هسسسسسسسسست بدون پایان.
(ضرب تک تک آیات به آیه ی اول و قسم سوره هدف ماست که ۴ ساعت وقت می‌گیرد. ولی قرار است یک دور سوره را به طور سریع و هوشمندانه بخوانیم و دورنمایی از سوره داشته باشیم. و خطوط اصلی سوره را کشف کنیم. با فاصله گرفتن از سوره zoom back می‌کنیم.)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ (۱) ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ (۲) وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ (۳) وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ (۴)
فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ (۵) بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ (۶) إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (۷)
آیه ی ۱ تا ۷
دورنما: بحث تهمت اختلال به پیامبر و اینکه خدا به گمراهان آگاه است.
قلم چند حیثیت دارد: یکی برای ثبت افکارش می‌نویسد یعنی چیزی در سرش است و قرار است به همه بفهماند. یکی ثبت و کتابت قلم که برای محاکمه می‌تواند باشد.
پیامبر نعمت دارد و به این نعمت مجنون نیست.
نعمت یعنی چه؟ نعمت طیب عیش است و درش استمرار دارد. مثلا ما یک گاوِ شیرده داریم و برای ما نعمت است و آب باریکه‌ی ماست، اگر مریض شود و شیرش مضر شود نقمت می‌شود. به تغییر جهت یا اتمام طیب عیش ” نقمت” می‌گویند.
عقل یک نعمت است. کسی که پیوسته عقل دارد به او مجنون نمی‌گویند، زیرا همیشه نعمت، جهت و پیوستگی دارد. مجنون انقطاع دارد و به مقصد نمی‌رسد.
این پیوستگی در نعمت و اجر غیر ممنون را سطر می‌گوییم.
برخی‌ها به پیامبر مجنون می‌گویند و برخی هم نمی‌دانند که دارند می‌گویند مجنون!
ما چه بگوییم و چگونه زندگی کنیم که به پیامبر مجنون نگفته باشیم…
فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ (۸)
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ (۹) ماست مالی نکن…
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ (۱۲) کبره ای از گناه که جِرم دارد را اثم می‌گویند.
أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنِينَ (۱۴) همه‌ی این کارهایش به خاطر مال و فرزندانش است.
إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (۱۵) اساطیر یعنی چه؟ بحث درام در همه‌ی اساطیر بحث حاشیه است. بیشتر بحث خرافی بودن آن مطرح است.
در جنون تعقل فرد پوشیده می‌شود. قرآن زیر بار جنون نمی‌رود، حتی در ادعیه هم ائمه می‌گویند که من مجرم هستم ولی نمی‌گویند که من مجنون هستم. مثلا زیر بار شرک هم نباید رفت، گردن نگیرید اصلا. خدا نخواسته گردن بگیرید.
در قسمت اول سوره، خطوط ارتباط را با ” قطع نکن پیامبر” بیان کرده است.
صِرف مال و بنین داشتن منجر به اختلال و دیوانه شدن نمی‌شود ولی بسیاری هستند که وقتی مال و بنین به دست می‌آورند قالب تهی می‌کنند.
سوره را از بالا به پایین ببینید:
پیامبر مجنون نیست، خلق عظیم دارد.
یک سری اخلاقیات بد. کسی که مجنون است و مال و بنین دارد ( نعمت نیست، زیرا ثابت و پایدار نشده است)
إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ (۱۷) ما آزمودیم این‌ها را همانطور که اصحاب جنه را آزمودیم.
*داستان اصحاب جنه
آرى ما ايشان را مى ‏آزماييم هم‌چنان كه صاحبان آن باغ را آزموديم كه قسم خوردند و به هم قول دادند فردا ميوه باغ را بچينند (۱۷)
بدون اينكه ان شاء اللَّه بگويند (و يا بدون اينكه از آن استثنا كنند) (۱۸) در نتيجه بلايى فراگير از ناحيه پروردگارت باغ را دور زد در حالى كه ايشان در خواب بودند (۱۹) و در نتيجه باغ سوخت و چون شب سياه شد (۲۰) صبح زود (قبل از بيدار شدن فقرا) يكديگر را صدا زدند (۲۱) كه اگر به وعده ديشبتان پاى بنديد برخيزيد و به سوى زراعت خود برويد (۲۲) اين را آهسته مى‏ گفتند و آهسته به سوى باغ روانه شدند (۲۳) تا در آن روز هيچ مسكينى داخل باغشان نشود (۲۴) به قصد نيامدن فقرا و زياد شدن درآمد سحرگاهان بيرون شدند (۲۵) تا به باغ رسيدند، همين كه وضع باغ را ديدند گفتند: محققا راه را عوضى آمده ‏ايم (۲۶) يكى از آن ميان گفت: نه، بلكه محروم شده‏ ايم (۲۷) آنكه ميانه ‏روتر از همه بود گفت مگر به شما نگفتم (چرا باغ را رازق خود مى ‏دانيد و) خدا را از داشتن شريك در رزاقيت منزه نمى‏ داريد؟ (۲۸) گفتند منزه است پروردگار ما كه به راستى ما ستمكارانى بوديم (۲۹) آن گاه رو به يكديگر كرده گناه را به گردن يكديگر نهادند (۳۰) گفتند: واى بر ما كه به راستى مردمى طغيانگر بوديم (۳۱) اميد است پروردگارمان باغى بهتر از آن به ما بدهد، كه ما دل به سوى پروردگارمان نهاديم (۳۲) آرى عذاب چنين است و البته عذاب آخرت بزرگتر است اگر مردم بناى فهميدن داشته باشند (۳۳)
“عذاب کردن ” به معنای آزمایش نیست معنای بالا و پایین شدن دارد.
انا بلوناهم کما بلونا + کذالک العذاب + قال اوسطهم = ؟
به کل پک گفته است عذاب. پشیمانی وسطی آن‌ها یعنی چه؟ و به چه معناست.
مال و بنین و باغ نه تنها نعمت نمی‌شود که عذاب می‌شود.
اسم عذابش طائف است. دور سرش می‌چرخد.
خدا می‌خواهد بگوید که عذاب یعنی چه؟! خصوصیات عذاب را بیان می‌کند.
عذاب یعنی باغ سوختگی
یکی از معانی مجنون جنّ زده است یعنی آزرده شده است. عذاب یعنی مجنون شدن. یعنی آزرده شدن.
عذب یعنی گوارا. عذاب مشتق آن است که یعنی کوفت شدن!
تا الان ۳ تا تصویر و قاب داریم.
محققا براى مردم پرهيزكار در نزد پروردگارشان بهشت‏ها و باغهاى پر از نعمت است (۳۴) آيا ما با مسلمانان چون مجرمان رفتار مى‏ كنيم؟ (۳۵) شما را چه مى ‏شود و اين چه حكمى است كه مى ‏كنيد؟ (۳۶) آيا كتابى داريد كه از آن درس مى ‏خوانيد؟ (۳۷) كه آنچه را شما انتخاب مى‏ كنيد از آن شما است؟ (۳۸) و يا ما سوگندهاى مؤكد به نفع شما و عليه خود خورده ‏ايم كه تا روز قيامت مى‏ توانيد هر حكمى برانيد؟ (۳۹) اى پيامبر از ايشان بپرس كه اين كتاب بر كدامشان نازل شده؟ (۴۰) نكند شركايى دارند كه در قيامت با شفاعت آنها داراى سرنوشتى مساوى با مسلمين مى ‏شوند اگر چنين است پس شركايشان را معرفى كنند اگر راست مى‏ گويند (۴۱) روزى كه شدت به نهايت مى ‏رسد و خلق به سجده دعوت مى ‏شوند ولى اينان نمى ‏توانند سجده كنند (چون كبر و نخوت ملكه ايشان شده است) (۴۲) در حالى كه سيماى ذلت از چشم‏هايشان و از سراپايشان هويدا مى ‏شود و اين بدان جهت است كه در دنيا كه سالم بودند دعوت به سجده مى‏ شدند و اجابت نمى ‏كردند (۴۳)
أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ (۳۹) خیلی مطمئنی؟!!
از آیه‌ی ۳۳ رفته بودیم در قیامت و در یوم یکشف عن ساق فهمیدیم که وسط قیامتیم!!!
۴۲) یکشف عن ساق یعنی کار بیخ پیدا می‌کند جایی که نمی‌توانند برخی سجده کنند. چرا؟
۴۳) چون در دنیا در سلامتی سجده نکردند.
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (۴۴) استدراج: مهلتی که دارد درجه به درجه او را به سمت هلاکت می برد.
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى‏ وَ هُوَ مَكْظُومٌ (۴۸) به حکم پروردگارت صبر کن و مانند حضرت یونس نباش.
ماجرا از چه قرار است که مسلمین و مجرمین مثل هم نیستند و به یونس نعمت داده است خدا؟
وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ (۵۱) وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ (۵۲)
“ذکر” آسانسور است که به خدا می‌رساند.
نمی‌گوید مجنون و برود بلکه ایستاده که با چشمانش پیامبر را قورت دهد، زیر پایش را خالی کند.
۵۲) و ما هو الا ذکر للعالمین. ذکر چیزی بین رسول و قرآن است.
خط ترسیمی در قسمت ۴ ام چیست؟
چشم زخم؟ آیا از این آیه می توان چشم زخم را برداشت کرد؟ حضرت علامه فرمودند بله ولی ما الزامی به تعریف چشم زخم در این جلسه نداریم. ولی پشت چشم زخم حتما یک حسّ کینه است.
چرا حضرت یونس را صاحب حوت نامیده است؟ یعنی آن قسمت صاحب حوت بودن مهم است و باید بیشتر بررسی شود.
بالاخره حضرت یونس اشتباه کرد یا نه؟
باید با لحن بخوانید.
خدا بعضی جاها یک موضوعی را به همراه خطای دید آن موضوع آورده است. آیا چنین چیزی هست یا نه؟ این کار برای چیست؟ چرا مستقیم نمی‌گوید.
خطای چشم جزء آموزش است! چرا؟
این خطای دید اینقدر زیاد شده است که موجب ایجاد شبهه ای بزرگ شده است به اسم ترک اولی.
لحن:
دیگر نمی‌خواهم تو شبیه یونس که هم چون برده ای سوار کشی شد شوی.
نشی مثل یونس راه بیفتی قهر کنی و بروی.
مثل این است که بخشش لازم نیست اعدامش کنید. ( که با لحن متفاوت می‌شود)
در لحن است که به جای اینکه بگوییم چرا دزدی کردی؛ بگوییم دیگه نبینم دزدی کنی.
زندگی انبیا برخی مواقع متشابه می‌شود، نبوت یک جایگاه متشابه است، مجنون خور و ساحر خور ملس دارد.
پیامبر مجنون دیده می‌شود، خطای چشم دارد.
خیلی‌ها در گفتار می‌گویند که پیامبر را دوستش دارم ولی در عمل پیامبر را مجنون می‌دانند.
خدا می‌آید یک پیامبر را بدون حساسیت ( نه عیسی و موسی که طرفدارانی دارند) را انتخاب می‌کند و اگر کسی این آیه را یعنی “لا تکن کصاحب الحوت” را درست ترجمه کرد به پیامبر مجنون نخواهد گفت.
این آیه تست این است که چقدر رسول الله را دوست داری…
مثلا کشتن حضرت علی اکبر آیا کشتن رسول الله است؟ نه. ولی کشتن رسول الله زمان مثل کشتن رسول الله زمان‌های دیگر است.
امر و نهی و مَثَل و ترغیب و جدل و …. قالب‌های بیانی است. و این پتانسیل چند پهلو شدن را در بردارد.
اینکه یک مطلب مصادره به مطلوب می‌شود به خاطر این است که آن مطلب بسیار پهلو دارد و بسیار ظرفیت دارد.
مجنون بودن پیامبر در این سوره و اعتقاد داشتن یا نداشتن به پیامبر در این سوره بسیار محوری است.
بیشترین گرایشی که انسان‌ها به هدایت پیدا کرده اند به واسطه‌ی یک خلق خوب یا مرام است. حداقل اخلاق ” ثبات ” است، قهر معنا ندارد. بدانیم که ” آشوب دل یونس بود که عذاب را از پشت دروازه های شهر برداشت.”
*قرآن انبیاء قبلی را به خاطر بالابردن رسول الله تخریب نمیکند.
از حضرت علامه پرسیدند که کدام یک از امامان فضیلت بیشتری دارند؟ ایشان ۳ معیار فضیلت نام بردند:
اولی‌ها، چون این‌ها بودند؛ بقیه‌ها پیدا شدند و یک حالت علت و معلول است یعنی امام علی از امام حسن افضل است.
بعدی‌ها، فضیلت بیشتری نسبت به قبلی‌ها داشتند. بنابرین امام علی از رسول الله افضل است.
سومین استدلال هم ” کلهم نور واحد” است.
افضل را هم می‌توان به اعتبار مقدمه دید و هم نتیجه. ولی باید این‌ها را در سیستم نور واحد دید.
در سوره‌ای که خلق عظیم است شاخص نبوی اش حضرت یونس است. و این از عظمت این نبی گرانقدر می‌گوید.
اطلاق مجنون به پیامبر اطلاق عذاب و جنون برای پیامبر است.
یکی از خطوط قسمت آخر این است که یونس شاخص خوبی است برای فهم خلق عظیم بودن پیامبر. یونس مقدمه و سبب و علت اولیه‌ی پیامبر در مجنون نبودن اوست. خدشه‌ به حضرت یونس خدشه به رسول الله است.
سوره‌ی قلم ما را تست جنون می‌کند؛ یعنی کسی که مجنون نیست را مجنون دانستن از جنون است.
ان شاءالله شاخصه‌های عظمت اخلاقی در ما شکوفا شود.

فهرست مطالب