***

جراحات بدن امام سجاد علیه السلام در اثر حمل بار برای فقرا
منبع: بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۹۰

عمرو بن نایب» می‌گوید: «چونکه حضرت علی بن الحسین -علیه‌السلام- وفات یافتند و آن حضرت را غسل دادند: مشغول نگاه کردن به پشت ایشان شدند و آثار سیاهی را در آن مشاهده کردند!! و لذا پرسیدند این چیست؟ کسی گفت: «آن بزرگوار عادتش این بود که خورجین و انبان آرد را شبانه بر پشت خود حمل می‌کرد و آن را به فقراء مدینه اعطا می‌نمود.

***

به غل و زنجبر کشیدن امام سجاد علیه السلام در راه شام
منبع: ارشاد؛ شیخ مفید، ج 2 ص 119

إنَّ عُبَيدَ اللّهِ بنَ زِيادٍ بَعدَ إنفاذِهِ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام أمَرَ بِنِسائِهِ وصِبيانِهِ فَجُهِّزوا، و أمَرَ بِعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام فَغُلَّ بِغُلٍّ إلى عُنُقِهِ، ثُمَّ سَرَّحَ بِهِم في أثَرِ الرَّأسِ مَعَ مُجفِرِ بنِ ثَعلَبَةَ العِائِذِيِّ وشِمرِ بنِ ذِي الجَوشَنِ، فَانطَلَقوا بِهِم حَتّى لَحِقوا بِالقَومِ الَّذينَ مَعَهُمُ الرَّأسُ. ولَم يَكُن عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام يُكَلِّمُ أحَدا مِنَ القَومِ فِي الطَّريقِ كَلِمَةً حَتّى بَلَغوا

ترجمه: عبيد اللّه بن زياد، پس از روانه كردن سر حسين عليه السلام، فرمان داد كه زنان و كودكانِ او را آماده كنند و فرمان داد تا على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام را تا گردن در بند كنند. آن گاه، آنان را با مُجفِر بن ثَعلَبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن، در پى سر، روانه كرد. آنان رفتند تا به حاملان سر رسيدند و على بن الحسين عليه السلام در راه، كلمه‏اى با آنان سخن نگفت تا [به شام‏] رسيدند.

***

روضه‌ی مصیبت های راه کوفه تا شام از زبان امام سجاد علیه السلام
منبع: اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3 ص 89

مُحَمَّد بن عليّ [الباقر] عليهما السلام: سَأَلتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام عَن حَملِ يَزيدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ‏ بِغَيرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفي عَلى بِغالٍ اكُفٍ‏، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: يا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون‏

ترجمه: امام باقر عليه السلام: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را مى‏‌بردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مى‏‌دادند. اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مى‏‌چكيد، با نيزه به سرش مى‏‌كوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم. جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند».

دانلود فایل صوتی

فهرست مطالب