برای اینکه‌ این خواست و کینه و کنار نهادن واقعه محقق نشود و کار امام حسین(ع) هدر نرود، پاره‌ای فقرات در این زیارت آمده است، تا میان شهادت حسین و ستیز همیشگی حق و باطل پیوند برقرار سازد؛ ستیزی که از نخستین حرکت انسان برای اصلاح و جهاد آغاز می‌شود و تا رسیدن به زندگی آزاد و با کرامت و رهایی از ستم و ستم‌پیشگان ادامه دارد.

دشمنان حسین(ع)

یکی از دوستان اندیشمند ما می‌گوید که دشمنان حسین سه گروه‌اند: دشمن نخست: کسانی که حسین و یارانش را کشتند. آنان‌ ستمکار بودند؛ اما اثر ستمشان ناچیز است، زیرا‌که جسم را کشتند و اجساد را پاره‌پاره کردند و چادر‌ها را به آتش کشیدند و اموال را به غارت بردند. آنان چیزهای محدودی را از میان بردند. اگر حسین در سال ۶۱ هجری به شهادت نمی‌رسید، در سال دیگری از دنیا می‌رفت. پس خطر اصلی چیست؟ آنان با کشتن حسین چه چیزی را محقق ساختند؟ باید گفت که آنان مرگ حسین(ع) را جاودانه و همیشگی کردند؛ بنابراین خطر دشمن اول، ظالم اول و طغیانگر اول، محدود است.

دشمن دوم: کسانی که کوشیدند تا آثار حسین را پاک سازند؛ بنابراین نشانه‌های قبرش را از میان بردند و بقعه‌ای را که در آن به خاک سپرده شده بود، به آتش کشیدند و یا مانند بنی‌عباس، حرم امام حسین(ع) را به آب بستند. اینان مانع عزاداری برای حسین(ع) شدند، چنان‌که در عصر عثمانی این‌گونه بود. دوران تاریکی بود؛ هنگامی که مجلسی بر پا می‌داشتند، مراقبانی می‌گماردند تا رسیدن عمّال عثمانی را خبر دهند و عزاداران پراکنده شوند. هم‌اینان زیارت حسین را منع کردند و برای کسانی که می‌خواستند قبر امام حسین را زیارت کنند، موانع بسیاری به وجود می‌آوردند. اینان گروه دوم از دشمنان حسین هستند، کسانی که می‌خواستند اسم حسین و یاد حسین فراموش شود و آرامگاه حسین و عزاداری بر حسین از میان رود.

خطر این گروه بیش از گروه اول است؛ اما در اجرای برنامه‌هایشان ناتوان ماندند، چنان‌که این مسأله در تاریخ روشن شد. ما امروز شاهد گسترش زمانی و مکانی عزاداری‌های امام حسین هستیم. امروز، دست‌کم بیش از صد میلیون نفر در عزاداری‌های امام حسین(ع) شرکت می‌کنند؛ نه تنها در جهان اسلام، بلکه همچنین در آفریقا؛ در همه جا، در اروپا در آمریکا و در هر کشوری که دوستداران حسین(ع) زندگی می‌کنند. امروز صد میلیون نفر و یا بیشتر مجالس حسینی را برپا می‌کنند. سفر من به گابن با اربعین حسینی مصادف بود و در آنجا سخنرانی مفصلی کردم. در سنگال هم که بودم، مجالس مفصلی برپا کردیم. به همین ترتیب، در همۀ کشور‌ها مراسم‌ عزاداری امام حسین(ع) در حال گسترش است. این مراسم در لبنان، در بیروت و در مکانهای گوناگون، فزونی می‌یابد و پربار‌تر می‌شود؛ بنابراین گروه دوم از دشمنان امام حسین، پر‌خطر‌تر و ستمکار‌تر از گروه نخست‌اند، اما در کارشان ناکام ماندند. خطر اینان از گروه سوم کمتر است.

دشمن سوم: این گروه بر آن بودند تا چهرۀ امام حسین را مخدوش کنند و واقعۀ کربلا را در حد سالگرد‌ها و عزاداری‌ها نگه‌ دارند، و آن را در گریه و اندوه و ناله منحصر کنند. ما بر حسین بسیار می‌گرییم، اما هرگز در گریه متوقف نمی‌شویم. گریۀ ما برای نو کردن اندوه‌‌ها و کینه‌‌ها و میل به انتقام و خشم بر باطل است. اینها انگیزۀ ما برای گریه است. چرا از به خاک افکنده شدن امام حسین یاد می‌کنیم و آن را در مقاتل می‌‌خوانیم؟ ناله‌ها و شیونهای دلخراش. ماجرا را صحنه به صحنه می‌‌خوانیم تا واقعیت را پیش‌رو آوریم و خطر ستم‌پیشگان و سنگدلی‌شان را دریابیم و همچنین ابعاد فداکاری و تأثیر آن را بفهمیم.

پس ما تنها به شیون بسنده نمی‌کنیم و حسین را تنها شهید اشکها نمی‌دانیم و برآنیم که تکلیف ما فقط با عزاداری‌ به انجام نمی‌رسد. اگر در تاریخ نبرد میان حق و باطل، واقعۀ کربلا را از مقطع زمانی خود خارج سازیم و آن را با گذشته پیوند دهیم، به ‌طور طبیعی حادثه با آینده هم پیوند می‌خورد. چنان‌که می‌گوییم حسین وارث آدم و نوح و موسی و عیسی(علیهم‌السلام) است و امام صادق و باقر و رضا(علیهم‌السلام) میراث‌دار او هستند، و هر کسی که با باطل می‌ستیزد و همۀ توان و حیات خود را در راه دفاع از حق تقدیم می‌کند، میراث‌دار اوست.

دانلود فایل صوتی

فهرست مطالب