اين يعني خدايا آنچه در عالم هست و تدبير مي‌شود به مديريت شماست اگر يك رخداد تلخي بخواهد به ما برسد به اذن شماست و اگر اين رخداد تلخ بخواهد رخت بربندد به دستور شماست، پس از شما به شما پناه مي‌بريم!

در درون همه ما انسانها يك نحوه ربوبيتي هست که آن خودخواهي است، حالا برخي‌ها زبان‌درازي مي‌كنند نظير فرعون مي‌گويند: ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلي﴾، بعضي زبان‌كوتاهي مي‌كنند حرف‌هاي قارون را مي‌زنند، مي‌گويند ما خودمان زحمت كشيديم و در عرض سي یا چهل سال عالِم يا دانشمند شديم؛ هر دو داعي ربوبيت دارند. اينكه كسي مي‌گويد من خودم زحمت كشيدم اين مال را پيدا كردم، يا اين علم را پيدا كردم، اين فقرِ مِن الربوبية ندارد، اين يك زمينه‌اي از ربوبيت را دارد، آن كمبود را مي‌خواهد جبران كند، لذا فقرش، فقر محض نيست. فرق قارون و فرعون در دركات اين كار است، فرعون صريحاً مي‌گويد: ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلي﴾، قارون همين حرف را در آن دركات مياني مي‌زند مي‌گويد: ﴿إِنَّما أُوتيتُهُ عَلي‏ عِلْمٍ عِنْدي﴾ من خودم زحمت كشيدم، اقتصاددان بودم، مال پيدا كردم. یا اینکه کسی بگوید خودم زحمت كشيدم با استعداد بودم عالِم حوزوي يا دانشگاهي شدم. بعضي از ما اسلامي حرف مي‌زنيم و قاروني فكر مي‌كنيم، تا اين غرور و خودخواهي به نحو سالبه كليه محو نشد، يعني ما فقيرِ مِن الربوبيّة نشديم و فقيرِ الي الله هم نخواهيم بود.

اينكه در آيه نوراني دارد ﴿وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ﴾ براي همين نكته است. فرمود اكثر مؤمنين گرفتار اين خودخواهي و اين داعي ربوبيتي دروني هستند، در صورت عصبانيتشان معلوم مي‌شود، در صورت تفاخرشان معلوم مي‌شود، در صورت اظهار فرهيختگي و نخبگي‌شان معلوم مي‌شود، اين است كه يك گوشه‌اي از ربوبيت‌خواهي در درون خيلي‌ها هست. وقتي از امام(سلام الله عليه) سؤال مي‌كنند كه چطور اكثر مؤمنين مشرك‌اند فرمود: همين كه مي‌گویند اگر فلان شخص نبود، اگر فلان وسيله نبود، یا اینکه می‌گویند اول خدا، دوم فلان شخص!
انسان ذاتاً خالي است و ظرفيت آن را دارد كه موحد باشد، مي‌تواند مظهر خدا باشد. اين اسامي نوراني كه در دعاي پربركت جوشن كبير است كه بسياري از شما ان‌شاءالله موفقيد شب‌هاي جمعه قرائت و تلاوت مي‌كنيد، اين هزار يا هزار و يك اسم، بعضي‌ها عظيم‌اند، بعضي‌ها اعظم‌اند، اين رحمانيت ذات اقدس الهي، اين جزء اسماي اعظم به شمار مي‌رود، لذا شما مي‌بينيد در آيات و روايات، «الرحمن» را صفت براي چيزي قرار نمي‌دهند، آن را موصوف قرار مي‌دهند ،مثل اينكه «الله» را صفت براي چيزي قرار نمي‌دهند موصوف قرار مي‌دهند. بر خلاف اوصافی چون رحيم، عليم یا حکیم. گاهي انسان مظهر «رحيم» مي‌شود که نسبت به گروه خاصی رحمت دارد ولی نسبت به ديگران بي‌مهر است و گاهي هم مظهر «الرحمن» مي‌شود که نسبت به همه چیز رحم و مهربانی دارد. اين دين به ما دستور داده كه مظهر «الرحمن» بشويم، یعنی نسبت به همه چيز رحم و مهرباني را رعايت كنيم. اینکه آب دادن به مار و عقرب گزنده هم ثواب دارد، اینکه رفع تشنگی سگی که نجس العین است هم ثواب دارد، چون این حیوانات مخلوق خدایند و انسان شده مظهر «الرحمن». اين که در روايات ما هست که هر كبدِ تشنه‌اي را شما سيراب كنيد اجر دارد، اين مظهر رحمت رحمانيه است، حتی از حيوانات پايين‌تر، انسان اگر درختی را آب بدهد قربة الي الله، این عبادت است.

كدام انسان به اين فكر است كه جامد و ذي‌روح حيواني و انساني را مشمول رحمت خاصّ خود قرار بدهد، او همان انسان مسلمان است؛ اگر كسي فقيرِ محض شد، ظرفيت پيدا مي‌كند كه مظهر خداي الرحمن بشود اين «الرحمن» مقابل ندارد، آن «الرحيم» است كه مقابل دارد، خدا منتقم است در قبالش رحيم است. اين دعاي نوراني امام سجاد علیه السلام است که بارها خوانده شده، وجود مبارك امام سجاد علیه السلام به ما فرمود، درست است رحمت خدا بيش از غضب خداست، اما محور اساسي تعليم، اين نيست كه رحمت خدا بيش از غضب خداست، آنكه اساس كار است اين است كه رحمت خدا پيش از غضب اوست نه بيش از غضب او؛ رحمت رحمانيه مقابل ندارد.

آنچه به ما گفتند دستورهاي دين را شما متوالياً و مرتباً حفظ كنيد، اين آیه قرآن که ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا﴾ كه آمده، اين مرابطه را توسعه دادند آن مرابطه‌‌هاي دقيق و عميق را فقه به عهده دارد. مرابطه هم حكم فقهي خاصي دارد. مثلا مسجد خانه خداست، هر وقت انسان فرصت پيدا كرد مشرّف مي‌شود و نماز مي‌گذارد، اما اعتكاف يك شرايط خاصي دارد، هم زمانش مخصوص است هم مكانش مخصوص، همان طوري كه اعتكاف, زمان و زمينش مخصوص است و يك عبادت خاص فقهي است، مرابطه هم حكم فقهي خاصي دارد.

اينكه فرمود: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا﴾. حالا كسي مي‌خواهد برود جزء مدافعان حرم بشود، مي‌خواهد مرزداري كند، اين يك وقت است به طور عادي است، مثل اينكه مي‌رود مسجد نماز مي‌خواند و برمي‌گردد، که اين حكم خاص ندارد، فقط ثواب خاص دارد. اما يك وقت مي‌خواهد به اين آيه عمل كند، به اين آيه كه عمل كند، بايد حساب خاص داشته باشد. اين دين به ما گفته اين (رابطوا) مثل اعتكاف، حكم خاصّ خودش را دارد. اگر كسي ظهر نمازش را در مسجد خواند منتظر بود كه شب فرا برسد باز در مسجد شركت كند و نمازش را بخواند، مرتبط در پيوند دين است، اين مي‌شود (رابطوا)؛ اگر بين اعمال حسنه‌اش، پيوندي برقرار كند، منتظر باشد كه آن نوبت برسد تا آن عمل را انجام بدهد، مصداق (رابطوا) است. ما مي‌توانيم اين چنين باشيم، اگر (رابطوا) شديم، ديگر راحتيم، ديگر وسط‌ها فرصتي نيست به ديگري وقت بدهيم، چون ما منتظريم فرصت بعدي بيايد برويم مسجد، براي واجبات و مستحباتمان، براي درس و بحثمان، ما برنامه‌ريزي كنيم، ما صبح اين درس را داريم، بعدازظهر آن درس را داريم، شب آن مطالعه را داريم، همه‌اش براي الله باشد مي‌شود (رابطوا). به ما فرمودند براي خودتان برنامه‌ريزي كنيد اگر شما براي خودتان برنامه‌ريزي نكرديد بيگانه براي وقتتان برنامه‌ريزي مي‌كند.

اگر ما خواستيم برنامه‌ريزي صحيح در عبادات، در علوم، در معارف داشته باشيم و به اين آیه كريمه ﴿رابِطُوا﴾ عمل كنيم اين است كه وقت خالي نگذاريم كه ديگري براي ما برنامه‌ريزي كنند.

اين ايام مصادف با رحلت بسياري از بزرگواران ما بود، حضرت آيت الله موسوي اردبيلي، حضرت آيت الله واعظ ‌زاده خراساني و اخيراً هم حضرت آيت الله هاشمي رفسنجاني؛ اينها هر كدام به نوبه خودشان مصداق اين ﴿رابِطُوا﴾ بودند تا عمر بابركتشان بود در مسئله علم و دين، حفظ نظام و رهبري تلاش و كوشش كردند، اجر همه اينها با ذات اقدس الهي و از ملت بزرگ و بزرگوار حق‌شناسي مي‌شود كه در اين مراسم سوگ و ماتم نهايت احترام را گذاشتند!

فهرست مطالب