بسم الله الرحمن الرحیم
اول این نشست عرض ادب خدمت حضرت فاطمه معصومه داشته باشیم؛ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام خطاب به دختر بزرگوارشان می فرمایند: فداها ابوها. اهل بیت اهل غلو و مبالغه نیستند؛ وقتی معصوم به ایشان اینگونه می فرمایند، از جایگاه بلند ایشان است. نقل است که نامه هایی که شیعیان به صورت مهر و موم شده برای حضرت موسی بن جعفر ارسال می کردند؛ چون حضرت موسی بن جعفر بخش زیادی از عمرشان را در اسارت و زندان بودند، حضرت فاطمه معصومه (س) اجازه باز کردن و پاسخ دادن به سوالات شیعیان را داشتند. ببینید نامه ای که برای امام است و تصمیم گیری آن در شان امام است را ایشان اجازه داشتند پاسخ بدهند. این نشان می دهد با یک بانوی بسیار بزرگوار و استثنایی روبرو هستیم. البته شأن ویژه حضرت فاطمه معصومه (س) بالاخص در ایران و به واسطه علمای بزرگوار روشن شد؛ شاید اگر به ما بود متوجه این شأن نبودیم. ما از این غفلت ها کم نداریم، 20-25 سال پیش شخصیت شخیص حضرت زینب (س) هم انقدر که اکنون مورد توجه قرار گرفته، مورد توجه نبوده است. عظمت حضرت اباعبدالله و بقیه ی یاران ایشان پرده ای بر چشمان ما افکنده بود که از عظمت وجود حضرت زینب غافل بودیم. اگرچه در حال حاضر نیز غافل هستیم، اما خیلی فرق کرده است. اخیراً برای وجود نازنین حضرت خدیجه کبری (س) نیز این اتفاق افتاده است. برای این بانوی بزرگوار که ام المومنین هستند و مادر حضرت فاطمه و همسر حضرت پیامبر هستند، جریاناتی آغاز شده که اگر پرده از چشمان ما در مورد حضرت خدیجه بکشند، با عظمتی رو به رو می شویم که باورمان نمی شود. و چقدر توسلات و برنامه ها برای این بانوی بزرگوار اتفاق خواهد افتاد.
در مورد حضرت فاطمه معصومه، چون این وجود مقدس در ایران هستند، چشم ما ایرانیان سرمه شده به خاک پای ایشان است و دقتی که علما داشته اند، شخصیت ایشان از قبل تر مورد توجه بوده است. باید ممنون علما باشیم؛ از حضرت آیت الله حائری که حوزه علمیه را در جوار ایشان بردند که شاید حتی این کار هوشمندانه به الهام الهی بوده است، تا علمای بزرگواری که در کنار مضجع این بانوی بزرگوار شکل گرفتند و شاکله آنها درست شد و در محضر حضرت آرمیده اند. شاید وضعیت کمی درباره ی ایشان متفاوت باشد، اگر چه باز هم پرده غفلت هست.
ما یک پرده غفلت عمومی نسبت به مقام شامخ زن داریم؛ آقایان و خانم ها همگی نسبت به این غفلت دارند. نه فقط ما آقایان قدر خانم ها را ندانیم، بلکه خانم ها هم خود قدر خودشان را نمی دانند. یک حقیقت بسیار عظیمی در وجود زن قرارداده شده است که هر حکمرانی ای در عالم، که البته این را فقط در حکمرانی و نظام سازی توحیدی مشاهده می کنید، اگر بخواهد نظام سازی بنیادین، اثرگذار، ثابت و مستمر راه بیندازد، اولاً باید در مورد احیای مقام زن کار کند. به جد می توان گفت مهمترین ویژگی حرکت انبیا الهی به سند مطالب قرآن و روایات مطرح شده، احیای مقام زن بوده است. در مورد پیامبر گرامی اسلام مشاهده می کنید که چه اهتمامی نسبت به این مساله دارند و من فکر می کنم یکی از شاخصه های انقلاب اسلامی نیز اهتمام انقلاب و امام نسبت به مقام شامخ زن بوده است. خود مقام زن نیاز به احیا دارد و به نحو اولی برگزیدگان زنان عالم از حضرت صدیقه طاهره تا حضرت خدیجه، حضرت زینب، حتی حضرت مریم، حضرت ساره، حضرت آسیه و بانوان بی نظیر قرآن کریم نیز مقامشان باید احیا شود. خداوند وقتی می خواهد دو مومن را برای همه ی مومنان مثال بزند، دو بانوی مومن را مثال می زند. امراه فرعون و مریم را مثال می زند. از طرفی امام صادق (ع) می فرمایند ما حجت خدا بر مردم هستیم و مادرمان فاطمه زهرا حجت خدا بر ماست. نمی گویند پیامبر گرامی، نمی گویند امیرالمومنین، می گویند حضرت زهرا. اگرچه این حرف نقض مقام شامخ آن بزرگواران نیست. حضرت حجت نیز می فرمایند دختر رسول خدا اسوه نیکوی من است. یکی بگوید شما آقا و مردی، ایشان خانم هستند، چه کاری است؟ نه؛ خدا خانم مثال می زند، امام صادق حجت خدا را حضرت صدیقه طاهره معرفی می کنند و حضرت حجت ایشان را اسوه ی خود معرفی می کنند. این موضوع قابل توجهی است. اساسا مقام زن گویی خودش برای خود یک محور جدا در نظام عالم است. اشاره ای نیز به آیه ی مباهله می کنم. در مباهله نکته بسیار ظریفی وجود دارد. وقتی پیامبر گرامی اسلام برای مباهله با مسیحیان نجران می روند می گویند چه کسانی را با خود می آوریم؟ «اَبْنَاءَنَا وَ اَبْنَاءَکمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکمْ وَ اَنْفُسَنَا و انفسکم» انفس هم می تواند مرد و هم زن می تواند باشد، درست است که در آن ماجرا امیرالمومنین (ع) بوده اند ولی این واژه محدود به مرد نیست هم می تواند مرد باشد و هم زن، یعنی حضرت صدیقه ی طاهره نیز می توانند انفسنا باشند. عرب وقتی می خواهد فرزندان را جمع ببندد از ابنا استفاده می کند مثل ضمیر کم که وقتی می خواهد جمیع زن و مرد را صدا کند از کم استفاده می کند. ابنأنا می تواند هم حسنین باشد و هم حضرت فاطمه. ولی نساءنا هیچ کس جز حضرت فاطمه نمی تواند باشد. خیلی عجیب است. چرا نمی گویند رجالنا و نساءنا؟ یک انفسنا داریم اعم از زن و مرد، یک ابناءنا داریم اعم از دختر و پسر و یک نساءنا داریم که کانه برای خودش یک مسیر جداگانه ی اساسی است. اتفاقا این در دعای حضرت حجت در ابتدای مفاتیح هم هست، که دعای امام زمان برای امت است، خیلی دعای بی نظیری است: «اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَه». دعای بسیار والا و بلندی است. در مورد گروه های جامعه اینگونه دعا می کنند: «تفضّل عَلی مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّکینَةِ» پیرها می توانند مرد یا زن باشند، «عَلَی الشَّبابِ بِالاْنابَةِ وَالتَّوْبَةِ» جوان هم می تواند هم دختر و هم پسر باشد، «عَلَی النِّساَّءِ بِالْحَیاَّءِ وَالْعِفَّةِ» نساء یک دسته بندی جدا دارند. این جمله که می گویم طنز است، انگار خدا اصلا آقایان را حساب نکرده است. می گویم طنز است چون خداوند همه چیز را دیده است. حساب جداگانه ای برای رجال باز نکرده است، در همه عبارت ها زن و مرد همه هستند ولی بعضی عبارت ها فقط مختص بانوان است. در نظام سازی از دعای حضرت حجت تا آیه مباهله، وجود زن حجت اساسی جداگانه غیر از جنبه های دیگر حجت است. حالا این ها را ادامه دهم این شبهه به وجود می آید که نکند زن ها برتر از مردان هستند؟ ادامه ای ن صحبت به این نتیجه می رسد مگر اینکه بگویم: نه،« إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» آن فرد که باتقواتر است برتر است. اما خداوند برای جنس زن جایگاه ویژه ای از حجیت قرار داده است. این موضوع که بیان کردم موضوع جلسه مان نیست ولی بیان کردم تا تلنگری باشد.
این جایگاه ویژه ی نساءنا چیز ویژه ای است که اصلا مردها در آن نیستند. یعنی این احیای مقام اختصاصی زن است، نه این که زنان مانند مردان نقش آفرینی اجتماعی کنند. این احیای مقامی است که مردی در آن راه ندارد. ما اصلا روی آن کار نکرده ایم و اگر بخواهیم اتفاق عمیق گسترده ی ماندگاری را در عالم رقم بزنیم باید روی آن کار کنیم که ان شالله به برکت حضرت فاطمه معصومه (س) این حجاب غفلت از دیدگان ما و قلب ما برداشته شود و مقام زن، خصوصا مقام زنان برگزیده ی عالم، خاصه حضرت فاطمه معصومه (س) را بیشتر بشناسیم. به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد