جریان كربلا تنها برای این نبود كه سالار شهیدان مجبور به بیعت بود و تنها جان او در خطر بود. سخن از اصلِ دین بود، سخن از شخص حضرت نبود. در دم دروازه شام وجود مبارك امام سجاد را كه اسیرانه آوردند به حضرت عرض كردند در این جنگ چه كسی پیروز شد؟ فرمود ما پیروز شدیم. توی شامی اگر خواستی بفهمی در صحنه عاشورا چه كسی پیروز شد هنگام نماز برو اذان و اقامه بگو ببین نام چه كسی را میبری، ما رفتیم این نام را زنده كردیم و برگشتیم. سخن از حسین و حسن نیست، سخن از قرآن و عترت است. كربلا یعنی جنگ بین حق و باطل، خیر و شرّ، زشت و زیبا، عدل و ظلم. در سخنان نورانی سالار شهیدان همین بود اصلِ جنگ سالار شهیدان با دستگاه اموی جنگ اسلام و كفر بود لذا امام سجاد فرمود ما رفتیم نام پیغمبر را زنده كردیم و برگشتیم و ما پیروز شدیم، پس كسی در عاشورا موفق است كه عاشورایی باشد در مسائل علمی محقّقانه سخن بگوید و در مسائل عملی متحقّقانه عمل كند.
مرحوم كلینی در جلد دوم كافی دارد كه فاضلترین مردم كسانیاند كه به عبادت عشق بورزند. ما همه موظفیم برای سیدالشهداء بنالیم چون جریان گریه كردن یك روایت و ده روایت نیست فضیلت است، عبادت است، حرفی در آن نیست اما دو كار دیگر هم باید بكنیم: اولاً عقل را به خدمت این اشك نیاوریم، دوم اینكه اشك را به خدمت این عقل ببریم، بشویم عاقل; عقل را معزول و اسیر نكنیم، عاطفه بسیار چیز مقدسی است این عاطفه را ببریم خدمت عقل؛ وقتی اشك ریختیم بشویم حسینی، از این به بعد دیگر نه بیراهه برویم نه راه كسی را ببندیم. روضهخوانی و مداحی های ما نباید بی پشتوانه علمی باشد.