برادرم قدم اول در سلوك توبه و پاكى از گناه و دورى از گفتار ناپاك , و كردار و انديشه هاى ناشايسته و خويهاى نكوهيده است .
در كلام خداى غفور رحيم نيكو تدبر كن كه فرمود : ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين. سعى كن تا محبوب كردگار شوى .
از شيخ عارف شبسترى يادى شود :
موانع تا نگردانى ز خود دور
درون خانه دل نايدت نور
موانع چون درين عالم چهار است
طهارت كردن از وى هم چهار است
نخستين پاكى از احداث و انجاس
دوم از معصيت و ز شر وسواس
سيوم پاكى ز اخلاق ذميمه است
كه با وى آدمى همچون بهيمه است
چهارم پاكى سر است از غير
كه اينجا منتهى مى گرددش سير
اگر سالكى بدان كه طى مراحل و قطع منازل جز به گامهاى نفى و اثبات ميسر نيست , و اين معنى جز در كلمه طيبه [لا اله الا الله] يافت نشود. اهل الله گفتند كه هيچ نوع از انواع اذكار و عبادات در ترقى درجات و مقامات معنوى اثر اين كلمه طيبه را ندارد. از اين روى رسول الله صلى الله عليه و آله فرمود كه :
[كل حسنة يعملها الرجل توزن يوم القيامة الاشهادة أن لا اله الا الله فانها لا توضع فى الميزان لانها لو وضعت فى الميزان و وضعت السماوات و الارضون السبع و ما فيهن كان لا اله الا الله أرجح من ذلك]. به پارسى اين كه: در روز رستاخيز هر كار نيك سنجيده شود جز گواهى دادن به لا اله الا الله كه آن را در ترازو ننهند چه اگر در ترازو رود آسمان ها و زمين هاى هفتگانه با وى برابرى نكنند. كنايه از اين كه ثواب اين كلمه را نهايت نبود و به شمار نيايد و هيچ چيز هم سنگ او نگردد. در اين اوان كه بحمدالله با [لا اله الا الله] محشورى, خوش آن كه با دوست حشر على الدوام دارد. حبيبا همت بلند دار و از كمال اخلاص :
دوست بگو دوست بگو دوست دوست
تا نگرى هر چه بود اوست اوست
اجازه بفرماييد تا از گفته هايم را بشنويد :
همتى اى جان من سير سماوات را
گوى خدا و مجوى كشف و كرامات را
حاجت رندان راه نيست بجز وصل يار
تا تو چه حاجت برى قبله حاجات را
دار حضور و ادب همت و آنگه طلب
وقف مر اين چار كن يكسره اوقات را
دوش نداى سروش آمده در گوش هوش
كوش به آبادى كوى خرابات را
طاعت عادى تو بعد ز حق آورد
قرب بود در خلاف آمد عادات را
كيست مصلى كسى كوست مناجى دوست
آه كه نشناختى سر عبادات را
دولت فقرت كند مستطيع اى بختيار
كعبه وصلش طلب ميكن و ميقات را
مرد طريقت بود ظاهر و باطن يكى
نور حقيقت بود تارك طامات را
علم حجابست ار زينت خود بينيش
خواه جواهر بگو خواه اشارات را
رو سوى قرآن كه تا در دل هر آيتش
فهم كنى معنى درك مقامات را
اى تو كتاب مبين وى تو امام مبين
آيت كبراستى خالق آيات را
از سر اخلاص جو سوره اخلاص را
تا كه ز نفيش برى بهره اثبات را
همچو حسن در سحر بر سر و بر سينه زن
بو كه خدايت دهد ذوق مناجات را
برادرم حرف اين و آن را مزن, دم فروبند و تماشا كن. بنگر و عبرت بگير. به فكر خود باش. دست توسل به دامن خاتم اوصياء و اولياء امام زمان مهدى موعود حجة بن الحسن العسكرى عليهما السلام دراز كن كه گردنه هاى سهمگين و هولناك در پيش دارى و آن بزرگوار امير كاروان است. از افراط و تفريط بپرهيز. [اهدنا الصراط المستقيم] گوى. از پيروى نفس حذر كن. از اوباش بگريز. به مضمون نامه اى كه در پيش تقديم داشتم عمل كن. به آنچه كه شفاها معروض داشتم اهتمام و اعتناء داشته باش. پاسبان حرم دل باش .
اى سالك ره از خود خبردار
بس رهزنت هست در هر كمينى
دل را به ياد دلدار يك جهت كن تا از محبين باشى. مناجات محبين امام زين العابدين و سيد الساجدين صلوات الله عليه را فراموش مكن [ بسم الله الرحمن الرحيم الهى من ذا الذى ذاق حلاوة محبتك فرام منك بدلا ] . .
در 26 / 4 / 1349 كه از حضور شما درآمدم در راه گفتم :
جز مهر توام اگر دگر كيشم باد
راحت همه رنج و نوش ها نيشم باد
جز سايه لطف تو مبادا به سرم
گر يكسره ما سواى تو خويشم باد
ثقة الاسلام كلينى رضوان الله تعالى عليه در كافى از ابو جعفر امام محمد باقر علوم النبيين عليه السلام روايت كرده است كه :
[سئل رسول الله صلى الله عليه و آله أى المؤمنين أكيس ؟ فقال : أكثرهم ذكرا للموت و أشدهم له استعدادا] (1)
يعنى از رسول الله صلى الله عليه و آله پرسيدند چه كسى در ميان مؤمنان از ديگران زيرك تر است؟ در جواب فرمود: آن كه به ياد مرگ بيشتر , و در آمادگى براى آن شديدتر است .
خداى متعال نوح پيامبر عليه السلام را در قرآن ستوده است كه : ( انه كان عبدا شكورا)
جناب ابن بابويه رحمة الله عليه در [ من لا يحضر] از كشاف حقائق امام به حق ناطق جعفر بن محمد الصادق عليهما السلام روايت كرده است كه حفص بن بخترى از آن حضرت نقل كرده است كه نوح نبى عليه السلام در هر صبح و مساء ده بار اين دعا را مى خواند از اين رو عبد شكور ناميده شده است :
[اللهم انى أشهدك انه ما اصبح و أمسى بى من نعمة و عافية فى دين أو دنيا فمنك وحدك لا شريك لك , لك الحمد و لك الشكر بها على حتى ترضى و بعد الرضا] (2)
سعى كن كه اول دل بگويد و آنگاه زبان. اى من فداى آن كه دلش با زبان يكى است .
حسن حسن زاده آملى
30 / 4 / 1349 ه . ش