در قرآن می خوانیم: “استعینو بالصبر و صلاه” و می خوانیم: “ان الله یحب الصابرین” اما من حقیقتا هیچ وقت ندانستم و نفهمیدم که صبر کردن چگونه است! یعنی در این 21 سالگی که زندگی کردم و چند روز دیگر می شود 22 سال، بارها و بارها خودم و دیگران را به صبر کردن سفارش کرده ام، اما دقیقا نمی دانستم که به چه چیزی دارم سفارش می کنم. کسی که دارد صبر می کند -آن مدل صبری که خدا دوستش دارد- دقیقا چه کار می کند؟ درنگ می کند؟ غر نمی زند؟ ادامه می دهد؟ یا وقتی به کسی می گویم صبور باش! دقیقا دارم به او می گویم که چه کند؟ یا استعانت از صبر چه شکلی است؟ آدم چه جوری می شود؟ یک نفر به من می گفت: همین که من در شرایط سخت زندگی خودم را نمی کشم یعنی دارم صبر می کنم! برای صبور بودن و صابر شدن من دلم یک فرمول مشخص می خواهد، که بگویند چه بکن و چه نکن! مسلما برای کمک گرفتن از ابزاری باید اول آن را بشناسیم ! من صبر را درست نمی شناسم، خیلی مبهم است! رشته ی من ادبیات فارسی است و گرایش مطلوبم عرفان و تصوف، در عرفان و تصوف یکی از مقامات بسیار مهم سلوک، صبر است و هر کدام از عرفا گزارشات متفاوتی از این مفهوم داده اند و گاهی تا جایی پیش رفته که کلا به یک مفهوم دیگری از صبر رسیده اند!
آیا صبر همان self management است یا نه چیزی بیشتر یا کمتر از آن؟ آیا صبر یکی از آموزه های اخلاق است یا نه اخلاق یکی از آموزه های صبر است؟ آیا صبر آموختنی و اکتسابی هست؟ آیا صبر کردن همیشه امر مثبتی است؟
خواهران و برادران خوبم بیایید و صبر را به من یاد بدهید!
صنما به چشم شوخت که به چشم اشارتی کن
نفسی خراب خود را به نظر عمارتی کن
رخ همچو زعفران را چو گل و چو لاله گردان
سه چهار قطره خون را دل با بشارتی کن