داستان سوم ماجرای حضرت موسی و خضر به همان اعجاب کهف است ولی از منظر دیگر. زیرا خداوند به افرادی امکان تغییر میدهد.
داستان چهارم ذوالقرنین که پیامبر نیست… امکاناتش را بسیج کرده برای اصلاح عالم…
این چهار داستان انواع قیام است..
زمان طاغوت: اصحاب کهف.
زمان رشد: داستان خضر.
رشد اقتصادی: داستان ماشاءالله. دو دوست و باغ.
زمان قدرت و کشورگشایی: داستان ذوالقرنین.
چهار دسته آسیب در سوره کهف است. از مناظر مختلف قابل بررسی است.
سورهی مبارکهی کهف با حمد شروع میشود یعنی محل تجلی صفاتی ست که قابل ستودن است.
سوره هایی که با حمد شروع شده: حمد، انعام، سبا و فاطر.
این حمد و تجلی صفات در سوره ها توسط عباد خداوند آشکار شده است. و این مقام محمود است. از نظر بنیادی در سورهی اسرا است و به صورت عملی در کهف.
اسرا در شب جمعه و کهف در روز جمعه.
وقتی حمد متجلی میشود و انسان به مقام محمود میرسد که انسان با کتاب خدا یکی شود. اعوجاج نداشته باشد. مقام محمود؟ انطباق کامل با قرآن بدون اعوجاج از آن.
بحث انذار: در آیهی ۴
انذار: ولد قرار دادن برای خدا را محور آسیبها و اختلالهای زندگی انسان میشمارد.
تا حالا شنیدید که کسی برای خدا ولد قرارداشته باشد.. این یعنی چی؟
در این سوره ولد قرار دادن یعنی بر اساس حکم خدا عمل نکردن… همچون ذوالقرنین از امکانات استفاده نکردن… یعنی سکوت در مقابل طاغوت…
در سوره آمده که ضعف توحید منشا همهی آسیبهاست. و این بر میگردد به اینکه در حوزهی توحید بر اساس تقلید عمل میکنند. مالهم به من علم و لا لآباءهم.
برای دنیا یک ماهیت و یک حقیقت وجود دارد.
در دنیا جلوه های آن حقیقت است. زینه لها.
و این جلوه ها غایتی دارد… احسن عمل.
و این زمان دارد… ماهیت فنا شده و هالک است و در درونش مضمحل شده است.
اثر از حق است. و باید از تلاقی حقیقت و ماهیت احسن عمل بروز یابد.
اگر کسی حقیقت را ثابت نداند و ماهیت را مضمحل نداند ناخواسته برای خدا ولد قائل میشود زیرا ولد به گونه ای از تغیر و تحول پدید می آید.
چگونه ببینیم که آیا برای خدا ولد قائلیم یا نه؟ انسان هر رفتاری که انجام میدهد بر یک اساسی انجام میدهد و اگر رفتارش بر مبنای حق ثابت نباشد و بگوید مثلا دلم خواست… این میشود ولد قائل شدن. ما مهارت انتقال از رفتار به مبنا را نداریم… در حالیکه هر رفتاری الزاما بر مبنایی انجام میشود.
تکلیف جلسهی بعد:
آیهی “و ینذر الذین قالوا اتخذ الله ولدا” را وسط میگذاریم و مولفــه های آن را مشخـص میکنیم و گزاره نویسی میکنیم. محلهای انذار را تعیین می کنیم. ضعف توحیدشان را مییابیم.
بیان مختلف ضعف توحید. آیات خاص در خصوص توحید را جدا میکنیم.
در سوره ولد بودن برای اله مشخص میشود.
البته در سورهی اسرا آخر سوره شرک را ۳ دسته میکند:
اگر شریک خدا را بالاتر از خدا بدانند می شود ولیّ. اگر هم ارز بدانند صاحب است.
اگر شریک پایین تر از خدا باشد ولد میشود. ولد عموما شرک خفی است.
در سورهی توحید هر سه شرک آمده:
ولیّ: یلد
صاحب: کفوا
ولد: یولد
انسان باید صفات خداوند را از این سه شرک مبرا کند… برای مثال نفی کفو در رازقیت. نفی والد در رازقیت و نفی ولد در رازقیت.
انسانها باید به اندازهی درگیریهای زندگیشان توحید نثار خودشان کنند.
به اندازهی درگیری هایتان تسبیح کنید… به اندازهی درگیری هایتان کافر هستید( از آن طرف)
خیلی باید تمرین کنیم که خدا را ثابت بدانیم…!!
خدایا من گفتم تو شنیدی و این نشان از عدم ثبات است.
نگاه انسـان به خـدا مثل نگاه زمین به خورشیـد است. خورشید طلــوع نمیکند این ماییم که می-چرخیم.
در درگیری های زندگی همیشه تغییر حرف اول را میزند. میخواهیم خدا یک کاری کند… خدا هیچ وقت دست از کارهایش برنمی دارد… خدا ثابت است.
أَ لَمْ يَجِدْکَ يَتيماً فَآوي… مگر میشود که خدا بیابد.. او ثابت است. این نشان میدهد که انسان باید شرایط را فراهم کند.
این که برای خدا در قرآن فعل قائل است متشابه است و قلها محکم است. باید به محکمات برسیم. همهی ضعفهای ما از ضعف در توحید است.
در هنگام دعا ما دنبال تغییر میرویم ولی خداوند تغییر نمیکند. مثل زمینی که میخواهد روز شود پس میچرخد..
در سورهی سبا حیثیت ملکی انسان بررسی میشود. نیاز و رافع نیاز است. وقتی که نیاز نباشد رافع نیاز عمل نمیکند.
دعای خالصانه یعنی خالی کردن تمام رافع نیازهای تقلبی برای رافع نیاز واقعی…
دعا کردن یک حرکت است. دعا متبلور کردن نیاز است.
واژه ها در قرآن یک عرف پیدا میکند. شاء یعنی فراهم ساختن اقتضا… یعنی اگر اقتضاءش فراهم شود.
داستان اصحاب کهف که فتوت دارد به معنای جوانمردی. با سوره میشود آیین جوانمردی را در آورد و جوانمردی مهارت موحد شدن است. به اسلام رسیدن.
با آیین جوانمردی تمرین موحد شدن میکنند.
فتی یعنی: میتواند برای بقیهی انسانها شأن انسانیت قائل شود… وقتی من برداشته شود و ما شود… توحید می آید.
گاهی فتوت در لباس دین اسلام نیست ولی برای انسانیت شأن قائل است. این توحید است.
منیّت در قرآن با سلاسل(زنجیرهی صفات) اغلال(محدودیتها) و سعیر(محروریتها).
یکی از مهمترین بحثهایی که در سورهی کهف ذکر شده است بحث کتاب است که یکی از مراتب آن قرآن است. اعتقاد به قرآن به این صورت که عوج ندارد. محل محکم است و احکام دارد و در عین حال تفصیل هم دارد.
کتاب مقدمات تدبر در قرآن مطلع ۵ کتاب دیگر است… برای اینکه قرآن را بدون اعوجاج بفهمیم باید انس و طهارت و روش داشته باشیم. کتابهای تدبر مبنایش روی این سه اصل است.
انس
خواندن سوره های قرآن به صورت مکرر/ انواع ختم کردن قرآن.
اگر انس وجود نداشته باشد هرچه هم که روش بدانیم نمیتوانیم به تدبر برسیم.
تکلیف تا نشست بعدی:
۱.دو بار ختم سریع با چشم به بهانه های مختلف مثلاً ختم موضوعی. مثلاً موحد شدن و ولد. یا مهارتهای موحد شدن.
بخش انس خیلی مهم است. و کسی که انس دارد خود به خود به روش می رسد.
طهارت
کشف رموز قرآن تنها با طهارت است. اولین طهارت که ما به آن تشویق شده ایم طهارت اجتماعی است. در صفحهی ۲۳۰ مقدمات تدبر طهارت سوره ها آمده است.
اگر انسانی اخلاق اجتماعی داشته باشد خداوند به آنها قرآن را اعطا میکند.
به طور کلی کار اشتباه و بی اخلاقی اجتماعی از اخلاق اجتماعی سختتر است.
انس پس زمینه است، ولی طهارت شرطی است.
روش
روشها ابداعی نیست بلکه احصایی است. که متکی بر اصول منطق و اصول فقه است.
کتاب ها به هم متصل نیست یعنی جنبش دانشجویی است و هر کسی بخواهد هر جا میتواند کنار بکشد.
روش بدین صورت است که اعتکاف های علمی دو الی سه روزه بگیریم و اینکه قبل از اعتکاف مطالعه کرده باشید و در جلسات رفع اشکال کنیم.
کتاب مقدمات تدبر مشتمل است بر:
قدرت برنامه ریزی برای انس و طهارت و خواندن قرآن/ تفاوت بین تفکر و تعقل و تدبر/ نمونه ای از تفکر و تعقل و تدبر / اصول مراجعه و آداب/ تدبر ۸ سوره