گفت:« سُرّ من رَای»*، ترجمان «سامرا»ست
من ولی دلم گرفت…این حرم چه آشناست
چون نجف، شکوهمند چون مدینه، رازدار
داستان آن ولی داستان کربلاست…
ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام!
ذکر ما علی الدّوام ، گریه های بی صداست
آنچه بر زبان ماست ، نام مهربان توست
آنچه بر زبان توست ، اسم اعظم خداست
از زمان کودکی، در پی ات دویده ایم
از همه شنیده ایم، گرد راه تو شفاست
باغ هایی از بهشت ، گوشه ی عبای توست
این عبای مصطفی، این عبای مرتضی ست
مجلس شراب را چشم تو به هم زده ست
چشم تو هنوز هم ، مستی مدام ماست
ما شهید می شویم، روسفید می شویم
روزگار، بی وفا … عاشق تو باوفاست
ای هدایت نجیب! آسمانی غریب!
مضطریم و منتظر ، یادگار تو کجاست؟
*ریشه ی کلمه ی سامرا ،عبارت«سرّ من رای» -با یاء ناخوانا-بوده است. یعنی هرکه این شهر را دیده مسرور شده است!
شاعر: میلاد عرفان پور