نشست هشتادم- بخش دوم – مروری بر نکات سور شعرا و مسبحات
استاد هانی چیت چیان- 11 دقیقه / پیاده سازی توسط خانم فاطمه صیدی
بسم الله الرحمن الرحیم
مروری بر سوره مبارکه شعرا
ما در مورد سوره ی مبارکه قصص و قوم یومنون صحبت کردیم؛ بعد در سوره نمل گفتیم که آدم ها با آخرت گرایی مومن می شوند و سوره شعرا به تعبیری شروع این ماجرا است. سوره شعرا بعد از سوره بقره، بیش ترین آیات را دارد. سوره با این عبارت شروع می شود که خیلی هم آن را باز نمی کنیم:
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
طسم ﴿۱﴾ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾
هر سه سوره با موضوع ایمان شروع می شوند. قوم یومنون در سوره قصص؛ آدم ها باید مومن شوند در سوره نمل و اینجا در سوره شعرا می گوید: پیامبر دارد دق می کند که چرا آدم ها مومن نمی شوند. این شروع ماجرا است و شاید باید از این سوره شروع می کردیم. سوره شعرا می گوید که می دانید برای چه پیامبر جان می دهد؟ برای ایمان آوردن آدم ها! پیامبر دق می کند از اینکه آدم ها ایمان نمی آورند و اینقدر ایمان گوهر مهمی است. نه اینکه بگویند چرا داری دق می کنی؟! می خواهد من و شما حالی مان بشود که اینقدر ایمان حقیقت جدی در نظام این عالم محسوب می شود که جا دارد پیامبر برای این موضوع جان دهد! بعد جالب است نکاتی که در سوره قصص خدمت شما عرض کردم در واقع بیان آن ها در سوره مبارکه شعرا است یعنی این را از سوره شعرا داشتم می گفتم.
إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ﴿۴﴾
می توانیم یک آیه ای بیاوریم و چنان هولی ایجاد کنیم تا آدم ها سرشان پایین بیافتد؛ اما ما ایمان این طوری نخواسته ایم. به خاطرهمین اینقدر پیامبر دق می کند. وگرنه کاری ندارد یک حکم صادر می کنیم هر کسی دروغ می گوید، دماغش دراز شود؛ از آن روز به بعد هیچ کس دروغ نمی گوید.
کاری ندارد یک هولی ایجاد کنیم همه مجبور باشند دستورات ما را اجرا کنند؛ اما ما همچین ایمانی نخواسته ایم! می توانستیم همچین کاری بکنیم، اما نکردیم. لذا قرار است ایمان با معرفت و شناخت به انسان ها منتقل شود. به خاطر همین پیامبر خدا خون جگر می خورد تا این اتفاق محقق شود و این قصه سوره مبارکه شعرا است. این خون جگر خوردن رسولان الهی برای شکوفایی ایمان در درون انسان ها را در مجموعه داستان های سوره شعرا می بینید: داستان حضرت نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، شعیب و موسی. در امتداد تاریخ می بینید که چگونه انبیای الهی برای اینکه گوهر ایمان در انسان شکوفا شود، خون جگر خورده اند. این می شود مطلع بحث، بعد سوره نمل می گوید: چگونه ایمان آدم ها با آخرت گرایی شکوفا می شود و سوره قصص این را قوم مومنین می کند. این می شود ماجرای سوره های طواسین. سوره های طواسین در یک نگاه، سوره های ایمان می شوند! جایگاه ایمان در نظام زندگی بشر، در امتداد طول حیات بشر، در تمام طول تاریخ و نقش انبیا در شکوفا کردن ایمان، عوامل شکوفا کننده ی ایمان مبتنی بر آخرت گرایی و چگونگی شکل گیری قوم ایمانی در نظام زندگی اجتماعی بشر موضوع سوره های طواسین است.
هر سه سوره، سوره های مکی هستند؛ چون دارند نگاه به ایمان را در نظام زندگی انسان مطرح می کنند.
مروری بر سور مسبحات
از اینجا بود که ما رفتیم سراغ سوره های مسبحات. گفتیم حالا که اهمیت ایمان را در زندگی فردی و نقش آن در حیات انسان متوجه شدیم، بیایم با هم سوره هایی را بخوانیم که در مورد ایمان در صحنه ی زندگی اجتماعی صحبت می کنند. سوره های مدنی، همه ی آن ها، سوره های ایمان در صحنه ی زندگی اجتماعی اند و مطلع سوره های مدنی را با سوره های مسبحات می شود کار کرد.
البته اولِ سوره های مدنی، به لحاظ تاریخی، سوره های مسبحات نیستند. بیش تر سوره هایی مانند بقره، سوره های ابتدای مدینه اند؛ ولی سوره های مسبحات بیان نظام زندگی اجتماعی انسان اند.
ابتدا با کلید واژه ی انفاق در سوره حدید، سراغ سوره های مسبحات رفتیم. وارد سوره های مدنی که می شوید، کنار ایمان حقیقت انفاق را بیان می کند؛ در صورتی که در سوره های مکی، کنار ایمان ایتاء زکات می آید. خیلی این دو تا با هم متفاوت اند. در سوره مبارکه نمل می گوید: یقیمون الصلاه و یوتون الزکات. در سوره مسبحات می گوید: یاایها الذین آمنوا انفقو! انفاق کنار ایمان می نشیند. گفتیم فرق انفاق با زکات چیست؟
زکات، آن مطلق تزکیه است. به طور خاص در مباحث مالی، وقتی است که شما با دهندگی و بخشش خودتان را تزکیه می کنید. اما انفاق یک عمل کاملا اجتماعی است؛ یعنی شما می گردید چاله های جامعه را پیدا می کنید و آن ها را درمان می کنید. نه اینکه فقط بخواهید یک چیزی را ببخشید. من وسایل اضافه دارم؛ این ها را اگر ببخشم، ایتاء زکات می شود. من می خواهم اضافات خودم را پاک کنم. اما انفاق وقتی است که دقیقا یک شکاف، چاله یا نقصی را در جامعه پیدا می کنی، برای آن برنامه ریزی می کنی و وظیفه ی خودتان می دانید آن نقص را برطرف کنید. ممکن است یک شهری، یک روستایی، یک صنفی، یک مسئله ای را در جامعه پیدا کنید و بگویید من این چاله را می توانم پر کنم. برنامه ریزی منسجم برای پر کردن چاله های جامعه را انفاق می گویند. واژه ی انفاق خیلی سطح پایین گرفته شده و آن را در حد بخشیدن معنی کرده اند. در حالی که واژه ی آن مقابل نفاق است و اگر در جامعه ای انفاق اتفاق نیفتد، قطعا نفاق اتفاق می افتد. خیلی واژه ی اجتماعی_ سیاسی است و چون چاله ها را پر می کنید، اجازه نمی دهید در جامعه نفاق به وجود بیاید؛ اما وقتی چاله ها را پر نکنیم، نفاق به وجود می آید. در مدیریت جامعه این نقص وجود دارد و آدم های شایسته نمی آیند این کار را درست کنند. در حوزه علمیه فلان جور است، شما این را درست کن. در بهزیستی اینطوری است، خب شما این را درست بکن. و…
هر انسان مومنی در جامعه ی دینی وظیفه دارد حداقل یک یا چند تا از نواقص جامعه را پیدا کند و برای رفع آن ها برنامه ریزی و اقدام کند. کسی حق ندارد فقط زندگی شخصی داشته باشد. لذا این جواب، جواب سوره مسبحاتی نیست که من همین که دارم رزق حلال به دست می آورم، کافی است! باید توجه داشته باشیم که به دست آوردن رزق حلال مقدمه ی یک زندگی مومنانه است. هر یک انسان مومن در جریان حکومت دینی باید یک نقیصه ی جامعه را برطرف کند؛ مثلا بگوید که من دیدم بچه های فلان محله فلان مشکل را دارند و من این نقص را برطرف می کنم. لازم نیست کار بزرگی باشد.
ما دو سال سوره های مسبحات خواندیم و هر سوره ای را دو جلسه می خواندیم که با کم و زیاد آن یک سال طول می کشید. بعد دوباره خود جمع برداشتشان این بود که کافی نبوده و می خواهند یک سال دیگر این سوره ها رابخوانند. خیلی هم اتفاق شگفت انگیزی بود. آدم یکسال 5-6 تا سوره بخواند و بعد به این نتیجه برسد که من دوباره می خواهم همین سوره ها بخوانم. خدا توفیق داد تقریبا هر کدام از این سوره ها را 4-5 ماه در مجموع کار کردیم. در مجموع این 5 سوره در دو سال خوانده شدند و بیش ترین مطلب آن حول موضوع انفاق بود.
سوره مبارکه حدید، می گوید این زندگی مومنانه ی اجتماعی از یک سو در توحید سر دارد و یک سر در شمشیر و در میدان جنگ دارد. یعنی انسانی که یاد می گیرد در میدان جهاد عارف باشد، نه عارف باشد در گوشه ای و نه در میدان جهاد بدون معنویت و عرفان باشد!
در سوره مبارکه حشر، به ایمان خالص به رسول خدا تبدیل می شود؛ یعنی بدون ذره ای منیت، مطالبه گری، احساس توقع و مالکیت! خالص خالص و صاف صاف!
در سوره مبارکه صف به نظام اجتماعی تبدیل می شود که می گوید: مومنین بر اساس همین جریان یک صف بنیان مرصوص درست کنید که بتواند یک جبهه در مقابل دشمن درست کند.
در سوره مبارکه جمعه، به ساختار اجتماعی ای مثل نماز جمعه تبدیل می شود که نظام و ساختار دارد و مبنای آن تزکیه و تعلیم است. ساختار اجتماعی که در آن رشد قرار است اتفاق بیفتد.
در سوره مبارکه تغابن، آسیب شناسی اتفاق می افتد. می گوید خیلی آسیب ها هست که نمی گذارد شما به این سمت حرکت کنید؛ از خانواده، پیرامون و ذهنیت هایتان. سوره تغابن سعی می کند این آسیب ها را درمان کند.