بیان حالات اهل ذکر در ادامه خطبه امیرالمؤمنین(ع)

امیرالمؤمنین علیه السلام در فراز سوم این خطبه نورانی، حالات اهل ذکر و تحولات روحی آنان را بیان می کنند که می فرمایند: «فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِكَ فِي مَقَاوِمِهِمُ الْمَحْمُودَةِ وَ مَجَالِسِهِمُ الْمَشْهُودَةِ وَ قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِينَ أَعْمَالِهِمْ وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ عَلَى كُلِّ صَغِيرَةٍ وَ كَبِيرَةٍ أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا أَوْ نُهُوا عَنْهَا فَفَرَّطُوا فيهَا وَ حَمَّلُوا ثِقَلَ أَوْزَارِهمْ ظُهُورَهُمْ فَضَعُفُوا عَنِ الِاسْتِقْلَالِ بِهَا فَنَشَجُوا نَشِيجاً وَ تَجَاوَبُوا نَحِيباً يَعِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَمٍ وَ اعْتِرَافٍ لَرَأَيْتَ أَعْلَامَ هُدًى وَ مَصَابِيحَ دُجًى» یعنی اگر بتوانی با عقل خودت آنان را در آن جایگاه های مورد ستایش خداوند متعال که قرار دارند و آن مجالسی که مشهود خداوند و ملائکه است تصور کنی، آنان را می بینی که در آن مجالس دیوان اعمال خود را گشوده اند و خودشان را از کارها فارغ کرده اند تا نفس خود را به طور دقیق محاسبه کنند بر هر بزرگ و کوچکی که مامور به آن بودند یا از آن نهی شده بودند اما در مورد آنها تفریط و تقصیر داشته اند. آنان را می بینی که آن بارهای سنگین را بر دوش خود احساس می کنند و در حال کشیدن آن هستند و احساس ضعف و ناتوانی از حمل آن دارند به همین خاطر گریه در گلوی آنان می شکند و مشغول به بکاء می شوند. آنان به درگاه پروردگار خود فریاد می زنند و در مقام ندامت و پشیمانی و اعتراف به تقصیرهای خود خداوند را با عجز می خوانند. اگر حالات آنان را تصور کنی می بینی که این افراد شخصیت هایی هستند که پرچم هدایت دیگران می باشند و چراغ هایی هستند که در تاریکی ها روشن شدند و راه دیگران را هم روشن می کنند. این شخصیت ها کسانی اند که «قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَنَزَّلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكِينَةُوَ فُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ» ملائکه آنان را احاطه کرده اند و آرامش الهی بر قلب آنان نازل شده است و درهای آسمان به سوی آنان گشوده شده است. این ترجمه ای بود از این فراز که در ادامه به توضیح مختصر آن می پردازیم.

ثبت اعمال انسان در نامه وجودی او

حضرت در توصیف حالات اهل ذکر فرمودند: «فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِكَ… قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِينَ أَعْمَالِهِمْ وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ» اگر مجالس اهل ذکر را ببینی اینگونه است که دیوان عمل خود را گشوده اند. برای اعمال ما کتاب هایی وجود دارد که اعمال ما در آن ضبط می شود. یکی از آن دیوان ها، صفحه وجود خودمان است که هرچه انجام می دهیم، در صفحه وجود خودمان ضبط می شود و از بین نمی رود و همین مواردی که در هم پیچیده بود، یک روزی باز می شود که فرمود: «يَوْمَ هُمْ بارِزُون»(غافر/16). و به تعبیر دیگری از قرآن: «كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُور»(اسراء/13) یعنی در قیامت کتاب انسان به صورت منشور و باز شده به او داده می شود. نشر، در مقابل لَفّ است که به معنای پیچیدن می باشد. بسیاری از کتب قدیمی اینگونه بوده که مانند طومار آن را می پیچیدند که به آن لَفّ می گویند و باز کردن آن را نشر می گویند. یکی از کتب عمل ما، نفس ماست که هرآنچه انجام می دهیم – کوچک باشد یا بزرگ – در آن ضبط می شود. بالاخره این کتاب باز می شود و مقابل ما قرار می گیرد مانند دانه ای که هنگام رشد کردن استعداد آن و آنچه که در آن بوده است آشکار می شود. نامه انسان نیز همین گونه است و یک روزی این نامه در هم پیچیده انسان باز می شود و هرآنچه داخلش است آشکار می گردد. انسان مانند یک بذر است که وقتی وارد عوالم دیگر می شود استعدادهایش بارز می گرد. این بذر گاهی یک درخت می شود، گاهی بوستان، گاهی گلستان و گاهی هم خارستان!! عالم آخرت عالم وسیعی است که در آن استعدادها شکوفا می شود و انسان وسعت وجودی پیدا می کند مانند یک ذره ای که درون عالم رحم قرار می گیرد و به یک انسان تبدیل می شود. این انسان همان ذره است که استعدادهایش با ربوبیت خداوند متعال شکوفا می شود و اگر نقص یا قوتی در او بود باز و آشکار می گردد. گاهی نقاط قوت یا ضعفی در اجداد انسان است که مثلا گناهی که کرده باعث مبتلا شدن هفت نسل می شود و این از خصوصیات نسل ها می گردد که اصلاح آن بسیار سخت است و از اختیار انسان خارج می گردد. در تمام اعمال اینگونه است که تا عملی انجام نشده در اختیار انسان است اما همینکه انجام داد از اختیار او خارج می شود و وارد عالمی می شود که یا به دست ملائکه می افتد و یا شیاطین و آنها شروع به کار کردن می کنند مانند بذری که از دست کشاورز در زمینی می افتد و پس از مدتی که خورشید بر آن تابید و باران بارید، رشد می کند. فرقی ندارد که این بذر خار باشد یا گل. اعمال ما در وجودمان ضبط و در صفحات وجود ما پنهان و پیچیده می شوند. این کتاب پیچیده شده هنگامی که وارد عالم بعد می شویم به شدت شکوفا می شود و نشر پیدا می کند. البته دقت شود این کتاب غیر از آن کتابی است که اعمال ما در آن نوشته شده است. منظور در اینجا خود صفحه وجود ماست که کتاب بسیار عجیب و پیچیده ایست که تمام ذرات عمل او اعم از اعمال ظاهری و باطنی و فکر و خیال و حالات قلبی و سپس در بذری در عالم برزخ منشور می شود.

محاسبه دقیق اهل ذکر از نامه عمل خود پیش از محاسبه در قیامت

بنابراین اعمال ما در صفحات کتاب وجودی مان پیچیده می شود. گاهی انسان صفحه رویی عمل خود را می بیند. اما به فرموده امیرالمؤمنین اگر مجالس اهل ذکر را با قدرت عقل تصور کنیم، آنان دیوان های عمل خود را باز کرده اند و علاوه بر صفحه رویی آن، مابقی صفحات را نیز می بینند. صفحاتی که اگر ما نیز آن را باز نکنیم، یک روزی باز می شود که قرآن می فرماید: «كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُور»(اسراء/13) معنای منشور شدنش این است که بذر می روید و استعدادش آشکار می گردد. اهل ذکر پیش از اینکه دیوان عمل شان باز شود، خودشان آن را باز می کنند و از خود حساب می کشند. گاهی انسان در این عالم دیوان خود را باز می کند و گاهی نیز در قیامت دیوان او گشوده می شود و حقیقت اعمال برای او مجسم می شود. مثلا روایت داریم زبان برخی ها زیر پای اهل محشر پهن می شود که این حقیقت اعمال است! پس اهل ذکر کسانی اند که در همین دنیا کتاب عمل خود را باز کرده اند و این اعمالی که در لابلای این کتاب پنهان شده است را باز کرده و پایان آن را می بینند. مثلا گاهی اوقات کسی که کار اقتصادی می کند قبل از اینکه آن کار به سرانجام برسد با محاسبه می فهمد که در پایان کار ورشکست می شود و تمام سرمایه او از دست می رود یا سود فراوانی به دست می آورد! اعمال ما نیز چنین است که نتیجه آن یا ورشکستگی است و یا سود. اهل ذکر پیش از اینکه این دیوان منشور شود و طبق آن بهشتی یا جهنمی شوند، این دیوان را باز کرده اند که فرمود: «قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِينَ أَعْمَالِهِمْ».

ضرورت و ثمرات فراوان محاسبه نفس و ایجاد فراغت برای آن

در ادامه فرمود: «وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ» اهل ذکر برای خودشان فراغتی ایجاد کرده اند که به محاسبه خود برسند. باید این نفس را که تمام سرمایه ماست مورد محاسبه قرار داد که در این کتاب نفس که یک روزی باز می شود چه می نویسیم؟! اهل ذکر خودشان را برای محاسبه نفس فارغ کرده اند. اگر انسان خودش را برای محاسبه فارغ نکند، موفق به انجام این عمل بسیار ارزشمند نمی شود. محاسبه نفس از آن اعمال کلیدی در رشد انسان است که هرکسی هم موفق به انجام آن نمی شود با اینکه در روایات بسیار به آن سفارش شده است. از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام نقل شده است که فرمودند: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْه»(2) این روایت در کتاب شریف کافی آمده است که در روضه کافی برای آن ادامه ای هم ذکر شده است. در این روایت می فرماید اگر کسی اهل محاسبه نفس نباشد و هر روز از خود حساب نکشد، از ما اهل بیت نیست!! اینکه فرموده اند از ما نیست را اینگونه معنا کرده اند که برخی از افراد جزو حلقه نزدیک به امام هستند و امام مراقبه خاص و ویژه ای نسبت به آنان دارد. امام نسبت به تمام مؤمنین مراقبه دارد و الّا شیاطین ما را می بلعند که فرمود: «اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاء»(3) اگر سپر ایمنی امام نباشد احدی نجات پیدا نمی کند. بنابراین عده ای در دستگاهی که تحت حمایت امام قرار می گیرند، در حلقه خصوصی امام هستند که آنان از اهل بیت هستند که فرمود «مِنّا». اگر کسی اهل محاسبه نباشد در این حلقه وارد نمی شود. در زیارت وداع ائمه(علیهم السلام) آمده است: «اجْعَلُونِي مِنْ هَمِّكُمْ وَ اذْكُرُونِي عِنْدَ رَبِّكُمْ وَ كُونُوا عِصْمَتِي وَ صَيِّرُونِي مِنْ حِزْبِكُم»(4) من را از آن کسانی قرار بدهید که هم وغم شما متوجه آنان است و شما متوجه شان هستید. من را در حزب خود قرار دهید و در خلوت دائمی خودتان با خدا مرا یاد کنید! بنابراین اگر کسی محاسبه نکند از اهل بیت نیست. در ادامه روایت حضرت کاظم آمده است: «فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْه » یعنی باید در محاسبه تان به دو چیز دست پیدا کنید. اگر خیر انجام داده اید از خداوند بخواهید آن را زیاد کند که این عبارت یعنی عمل خوب را از خودتان نبینید و بدانید که ریشه آن از جانب خداست که توفیق انجامش را داده است. اگر عمل سوئی انجام داده است استغفار کنید که این دستور یعنی اعمال بد را از خود ببینید. در ادمه این حدیث نکته ای آمده است که گویای این می باشد محاسبه باید به تدریج دقیق شود. اگر از واجبات و محرمات شروع شد، به لطایف و دقائق برسد.

در ادامه حدیث که در روضه کافی افزون بر عبارت بالا نقل شده آمده است: اگر خداوند دو صفت را در شما ببیند مستجاب الدعوه می شود. اول اینکه ببیند شما از دیگران نا امیدید و دوم اینکه در شما ببیند که به خدای متعال امیدوارید. قبل از اینکه از شما حساب و کتاب بکشند، خود را محاسبه کنید. گویا محاسبه آنجا خیلی دقیق است و از این امور ریز مانند امید داشتن به غیر خدا هم محاسبه می کنند. انسانی که به غیر خدا امیدوار است به غیر خدا متوجه است و انسانی که به خدا امید ندارد این یأس در صفحه وجودی اش وجود دارد و قیامت هم هنگامی که زمان شکوفایی بذر وجودی اوست نا امید است و این یاس او به یک گرفتاری عظیم تبدیل می شود. بنابراین از این امور هم محاسبه می شود. در ادامه فرمودند: قیامت پنجاه موقف دارد و هر موقف هزار سال است که گویا مواقف قیامت تنها مواقف محاسبه از عمل نیست بلکه از این امور هم محاسبه می شود. لذا دستور داده شده که برای محاسبه خود فراغت ایجاد کنید چرا که محاسبه بسیار خاصیت دارد.

لزوم حاصل کردن مقدماتِ محاسبه

با محاسبه عیوب شناخته و ریشه های آن پیدا می شود. البته محاسبه نیازمند مقدماتی است. به عنوان مثلا کسی که می خواهد سلامت نفس خود را محاسبه کند، باید قواعد عمومی طب و بهداشت را بداند و اهل محاسبه هم باشد پس این دو چیز لازم است. مرحوم شیخ حر عاملی این روایت را در وسائل الشیعه نقل کرده اند که حضرت فرمودند: «بُيِّنَ لَكَ الدَّاءُ وَ عُرِّفْتَ آيَةَ الصِّحَّةِ وَ دُلِلْتَ عَلَى الدَّوَاءِ فَانْظُرْ كَيْفَ قِيَامُكَ عَلَى نَفْسِكَ»(5) ما بیماری های شما را گفتیم که چگونه بیمار می شوید. به دقت هم توضیح داده ایم که این بیماری بخل یا حسد یا حب الدنیاست یا سایر بیماری ها و این را نیز به دقت توضیح داده ایم که از کجا ناشی می شود. «وَ دُلِلْتَ عَلَى الدَّوَاءِ» این را هم گفته ایم که چگونه درمان کنید. « فَانْظُرْ كَيْفَ قِيَامُكَ عَلَى نَفْسِكَ» ببین از این پس خودت برای خودت چه کار می کنی و باید خودت اقدام کنی. کسی که محاسبه می کند باید این معارف را بداند تا بر اساس آن محاسبه کند. اگر کسی اهل مراقبه باشد می فهمد چرا زمین خورده است. هرجایی محاسبه به اندازه خودش خوب است. مثلا کسی که چند تن پیاز می کشد نحوه محاسبه اش با کسی که طلاء وزن می کند بسیار متفاوت است. در بحث تکریم اهل بیت، تحمل ولایت آنان و تواضع در برابر آنان باید محاسبه بسیار دقیق باشد چرا که در مورد اهل بیت حتی یک ترک اولی هم هبوط می آورد. پس در محاسبه هر جایی ترازوی خاص خود را می طلبد و باید دقت لازم هر کاری متناسب با آن باشد. اگر تعلق انسان به دنیا اصل شد، عقل عمل و ترازوی او با دنیا می شود و هرچه را بخواهد وزن کند، با دنیا وزن می کند! اما اگر محورِ تعلق محبت خدا و امام شد، این ترازو بر مدار خودش قرار می گیرد که خطاب به حضرت علی اینگونه می گوییم: «السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَال»(6) روز قیامت هم این ترازو را نصب می کنند که: «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَق»(اعراف/8) همه چیز را در کفه ترازوی محبت حضرت امیرالمؤمنین می گذارند به اندازه ای که محبت در آن باشد وزن دارد. لذا آنان که ترازوی شان دنیایی است و همه چیز را بر اساس دنیا وزن می کنند، در قیامت شیرازه ترازویشان را می کشند و موازین آنان خفیف است که فرمود: «وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم»(اعراف/9). زیرا وقتی که حادثه عظیم قیامت برپار می شود، تمام تعلقاتی که انسان با آن وزن می کرد، به هم می ریزد به همین خاطر «خَفَّتْ مَوَازِينُهُ» می شود چون او در دنیا بر اساس تعلقات دنیایی وزن می کرده و حال تعلقاتی باقی نمانده است.

اتصال و ارتباط با امام راهکار سنجش دقیق و درست در محاسبه نفس

اینکه شخص بر اساس دنیا و منافع آن وزن کند، یک ترازو است و اینکه بر اساس ایمان بسنجد یک ترازویی دیگر. گاهی اوقات ترازوی انسان ناقص یا غلط وزن می کند. مثلا آنجایی که باید دقیق محاسبه کند، با سهل انگاری محاسبه می کند و بالعکس. کسی خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید حضرت از احوال برادرش پرسید. آن شخص گفت برادرم خیلی انسان صالحی است و اهل مراقبه و محاسبه می باشد و بسیار در دینش اهل احتیاط است. حضرت پرسیدند اعتقادش نسبت به ما چطور است؟ آن شخص گفت که او بسیار اهل احتیاط است و این امر فعلا برایش ثابت نشده و در این رابطه احتیاط می کند. حضرت فرمودند اگر اهل احتیاط است باید کنار دریا احتیاط می کرد!! (کنایه از اینکه در آنجا باید احتیاط می کرد و آن عمل کذایی را انجام نمی داد ولی انجام داده است). آن شخص می گوید برادرم را دیدم و قضیه و اینکه حضرت چه فرمودند را برایش تعریف کردم و او به حضرت ایمان آورد. بنابراین باید ترازو متناسب با آن وزن شده باشد که گاهی این امر بالعکس است و در جایی که نباید دقت کند، دقت می کند و در جایی که باید دقت کند سهل می گیرد. اگر انسان به امام وصل شد هر چیزی را به اندازه خودش محاسبه می کند. مثلا نجاست و طهارت در اسلام وزنی دارد که باید به همان اندازه به آن بهاء داد نه بیشتر و نه کمتر. سایر امور نیز همین گونه است که محاسباتی دقیق تر دارند مانند حالات و صفات و… وجود مقدس امیرالمؤمنین در این خطبه می فرماید آنان که اهل مشاهده اند «حَقَّقَتِ الْقِيَامَةُ عَلَيْهِمْ عِدَاتِهَا» وقتی نامه عمل خود را باز می کند تجسم عمل خود در قیامت را می بیند به همین خاطر اهل ذکر هنگام محاسبه بسیار دقیق است و صغیر و کبیر را در نظر می گیرد چرا که گاهی یک امر صغیر بسیار بزرگ است و تبعات فراوانی دارد. البته با نگاه دقیق می فهمیم که در عالم امر کوچک وجود ندارد چرا که هر عملی در دنیا به یک امر بسیار بزرگ در آخرت تبدیل می شود پس امر صغیری به این معنا وجود ندارد. البته امور نسبت به هم متفاوت اند و یکی بزرگ و یکی کوچک است که حضرت فرمود اهل محاسبه صغیره و کبیره را در نظر می گیرند که معیار آنان نیز امر و نهی الهی است. اگر انسان اهل محاسبه شد به تدریج علت بسیاری از امور را می فهمد و مثلا چرا فلان بیماری را دارد.

گام های محاسبه نفس و تدارک اعمال پس از آن توسط اهل ذکر

در ادامه حضرت فرمودند: «وَ حَمَّلُوا ثِقَلَ أَوْزَارِهمْ ظُهُورَهُمْ فَضَعُفُوا عَنِ الِاسْتِقْلَالِ بِهَا» اهل ذکر در همین دنیا بار سنگین گناه بر دوشش گذاشته شده است و آن را می بیند اما این امر برای عده ای در قیامت آشکار می شود. در دعای ابوحمزه آمده است: «أَبْكِي لِخُرُوجِي مِنْ قَبْرِي عُرْيَاناً ذَلِيلًا حَامِلًا ثِقْلِي عَلَى ظَهْرِي أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِي وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِي إِذِ الْخَلَائِقُ فِي شَأْنٍ غَيْرِ شَأْنِي لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيه»(7) انسان در قیامت می بیند تمام اعمالی را که انجام داده بالفعل شده اند و بار آن بر دوشش شده و بر آن سنگینی می کند اما اهل ذکر همین الآن سنگینی بار را حس می کنند و خودشان را سبک بار نمی دانند نه اینکه قیامت متوجه آن شوند و «حَامِلًا ثِقْلِي عَلَى ظَهْرِي أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِي وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِي» به چپ و راستم نگاه می کنم ببینم کسی هست که بارم را بر دوشش بگذارم؟ که فرمود: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيه»(عبس/37) در قیامت کسی نیست که بار ما را بر دارد چرا که هرکس مشغول کار خود است جز شفعای حقیقی که حساب آنان جداست و باید سراغ آنان برویم. در روایتی آمده است که تمام انبیاء امت خودشان را برای شفاعت به نبی اکرم ارجاع می دهند.حضرت در ادامه خطبه به بیان سایر حالات اهل ذکر می پردازند. بنابراین قدم اول این است که باید آن دیوان ها و نامه های اعمال در هم پیچیده را باز کنیم که بیان کردیم اهل ذکر کسانی اند که قلب شان را به امام سپرده اند به همین خاطر می توانند صفحه وجودی خود را ورق بزنند و آینده این عمل را ببینند که در قیامت به چه چیزی تبدیل می شود. قدم دوم این است که اهل ذکر برای محاسبه فراغت ایجاد می کند و در قدم سوم محاسبه می کنند و در آن صغیره و کبیره را از نظر نمی اندازد. پس از محاسبه بارهایی که توسط گناهان ایجاد شده است را بر دوش خود حس می کند. پس از این چهار قدم به تدارک می پردازد که فرمود: «فَنَشَجُوا نَشِيجاً وَ تَجَاوَبُوا نَحِيباً يَعِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَمٍ وَ اعْتِرَافٍ».


پی نوشت ها:

(1) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 342.

(2) الكافي (ط – الإسلامية)، ج 2، ص: 453.

(3) الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج 2، ص: 497.

(4) بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 99، ص: 159.

(5) الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏2، ص: 454

(6) بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 97، ص: 287.

(7) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص: 591

فهرست مطالب