غصّههای دنیا را به کسی نگو. با بزرگان بنشین، غصّهات از بین میرود. در مجلس عزای امام حسین عليهالسّلام بنشین، غصّهات زایل میشود. بشر به خاطر فراموش کردن خدا و ضعف ایمان آنقدر ترسو شده است که میگویند دو نفر که با هم راه میرفتند، صدای شلیک گلولهای را شنیدند. یکی از آنها به دیگری گفت: تیر به تو خورد؟ او گفت نه، اوّلی گفت پس حتماً به من خورد؛ افتاد و مُرد. اگر رفیقش یک مؤمن قوی بود، میگفت به من خورد؛ تو بنشین، چیزی نیست. قیمت انسان به سکون اوست. به خودت کمک کن. چرا هِی به این در و آن در میزنی و به این و آن میگویی؟ یک «عیب ندارد» به خودت بگو. بگو اینکه چیزی نیست. با همین حرف همهی آن غصّهها و ترسها باطل میشود.