استاد چیت چیان
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه: در رابطه با عید قربان
سلام علیکم
اول باید این عید بزرگوار را و روز شگفت انگیز را تبریک بگویم. عید قربان در سیستم ما آنقدر جایگاه ندارد که اعیاد دیگر دارند. شاید ما به عید غدیر، یا به میلاد پیامبر، یا به اعیاد دیگر نسبت به عید قربان بیشتر می پردازیم. فکر می کنم لازم است در اول جلسه مان یک پاسداشتی از این عید شگفت انگیز داشته باشیم که البته خدا را صد هزار مرتبه شاکر هستیم که آن چیزی که امروز می خواهیم در موردش صحبت کنیم که موضوع سوره حدید است خیلی هم با فلسفه ی این روز ارتباط دارد و در هم آمیخته است. آن نکته ای که در مورد عید قربان باید اشاره کرد که خیلی مهم است، بحثی است که شما می دانید (یا اگر نمی دانید الان که می گوییم دانسته خواهید شد) که مراسم حج از وقوف در صحرای عرفات شروع می شود. حاجیان در صحرای عرفات وقوف می کنند برای اینکه یک معرفت مجددی پیدا کنند نسبت به خودشان، نسبت به حقیقت امام، و نسبت به خدا. یک دور آدم ها تخلیه می شوند تا دوباره پر بشوند. دوباره تعاریف خودشان را درست بکنند. و بعد از وقوف در صحرای عرفات همه ی حاجیان عازم مشعرالحرام می شوند که سرزمین دیگری از سرزمین های حرام است. در آن سرزمین باز باید وقوف کنند. همان طور که از اسم آن پیدا است؛ سرزمین شعر، شعور و علم دقیق و جزئی است. یعنی بعد از اینکه افراد دوباره تخلیه شدند و دوباره تعاریف خودشان را بازسازی کردند الان دیگر با تعاریف بازسازی شده نسبت به خودشان، هستی، خدا و وجود امام دارند زندگی می کنند، در مشعرالحرام باید یک شعور و یک شناخت مصداقی در زندگی ایجاد شود. قرار نیست در حد تعریف باقی بماند بلکه این وارد نظام اندیشه ای انسان و نگاه انسان به ساحت عمل می شود. و بعد حاجیان به سمت سرزمین منا حرکت می کنند. همان طور که از اسمش پیدا است سرزمین امنیه، آرزو و قصد است. کسی که تعاریف خودش را اصلاح کرده و تعاریف جدیدی دارد (البته ممکن است همان تعاریف قبلی باشد اما یک بار فروریخته و دوباره آنها را ساخته باشد)، در سرزمین مشعرالحرام اینها را به اندیشه و شعور و باریک بینی تبدیل کرده و در سرزمین منا باید برای خودش آرزو سازی و مقصد سازی کند. سه روز حاجیان در سرزمین منا وقوف دارند برای اینکه مقصد و برنامه و هدف زندگی شان را بر اساس خواست امام و خواست خدا دوباره تعریف کنند و برنامه ی از آن به بعد زندگی شان را دریافت کنند. در این سرزمین منا کاری باید اتفاق بیافتد و این کار هم قربانی کردن است. و این یعنی اینکه حاجی از اینجا به بعد حاضر است همه چیز را برای آن مقصد فدا کند. این مفهوم قربانی کردن است. در فرآیند اعمال حج، قربانی در روز دهم ماه ذی الحجه که مثل امروز است، کارکردش این است که چنان مقصد و هدف باشکوهی حاجی پیدا کرده است که الان دیگر حاضر است همه زندگی اش را به پای آن هدف و مقصد بریزد و از این ماجرا ابایی ندارد. به نشانه ی این آمادگی قربانی می کند. نه اینکه قربانی کردن یک گوسفند موضوع است. ماجرا مانند ماجرای حضرت ابراهیم است. از فرزندِ دلبندِ پاره ی تنش که امید و آرزوی او بوده است، قرار است بگذرد. حاجی در چنین روزی باید آمادگی داشته باشد تمام دارایی اش را در راه آن مقصد قربانی کند. این روز عید است و متاسفانه در بین ما کمی مغفول و مهجور است. می دانید این روز نماز عید دارد که نشان می دهد در جای خودش یوم الله بسیار قابل توجه ای است. و یکی از دو روزی است که روزه گرفتن در آن حرام است. روزه گرفتن در آن حرام است یعنی اینکه خداوند در این روز هرگونه امساکی را برنمیتابد. آنقدر رحمت خدا در این روز واسعه است که خدا ذره ای امساک را اجازه نمی دهد. امروز نمی توانید روزه بگیرید، نخورید و نیاشامید. چون روز امساک نیست. فقط روز فتح و رزق است. چرا در رحمت الهی باز می شود؟ و چرا جای امساک نیست؟ و در دستگاه الهی امساک وجود ندارد؟ این روز شبیه بهشت است. زیرا در بهشت امساک وجود ندارد. چون با عبدی روبرو هستیم که همه چیز را برای خدا فدا کرده است (عبد همه چیزش هم درپیشگاه خدا هیچ چیز نیست. آخرش جانش است دیگر که بالاخره از دست می دهد. حالا در راه خدا بدهد هم کار خاصی نکرده است.). ولی به یمن عبدی که حاضر است همه دارایی اش را فدا بکند، خدا امروز هیچ گونه امساک را برنمیتابد. عید قربان از یوم الله های ابراهیمی است. ما بیشتر عیدهایمان (بالاخص شیعیان) برای اهل بیت است. ولی عید قربان، عید حضرت ابراهیم علیه السلام است و ما این را از حضرت ابراهیم به یادگار داریم. هرکس می خواهد ابراهیمی باشد باید این عید را گرامی بدارد. عیدی است که حضرت ابراهیم به بشریت هدیه دادند و این ذخیره ی ابراهیمی است برای اینکه همه ی آدم ها در عید قربان همچنین حقیقتی را تجربه کنند و همچین چیزی رو بفهمند. اگر همچین چیزی را بفهمند، آن موقعیت و زندگی تبدیل به بهشت می شود و رحمت خدا را دیگر حدی نیست. من درخواست دارم که در همین دو ساعت و خورده ای که توفیق داریم در محضر سوره مبارکه حدید هستیم، حواستان به عید قربان باشد. تا پایان امشب هم وقت داریم به عید قربان فکر کنیم. ما نباید از این موقف ها به راحتی بگذریم. این ها مواقفی هستند که در زندگی ما قرار دادند تا آن زندگی توحیدی ابراهیمی خالص در زندگی ما جاری بشود. این روزها نباید از دست بروند. به نظرم هر کدام از ما امروز به موضوع عید قربان فکر کند و با خودش مرور کند که چه چیزهایی را حاضر است برای خدا فدا کند. ببیند چه مقاصدی دارد که ارزش دارند انسان همه ی دارایی خود را برای آن مقاصد فدا کند. ما بعضی وقت ها مقاصدی که دنبالشان می رویم ارزش فدا کردن همه چیز را ندارد. پس مقاصدمان را درست کنیم. مقاصدی داشته باشیم که بشود همه چیز را برایش فدا کرد انشاءالله.
توضیحات استاد در رابطه با رویکرد سال پیش رو
صبح امروز در محضر سوره مبارکه حدید هستیم. این دوره دوم سوره های ما است. ما یک سال توفیق داشتیم در محضر سوره های مسبحات بودیم. سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن را با همدیگر خواندیم که چقدر لحظات خوبی را تجربه کردیم. ماجراهایی هم داشت که جلسه گذشته، دوستان خاطراتی از این سوره ها تعریف کردند و همه شنیدند. به انتخاب خود دوستان بزرگوار قرار شد یک سال دیگر روی این سوره ها وقوف کنیم. اینکه دوستان تصمیم گرفتند دوباره در این سوره ها وقوف کنند، هم خیلی باشکوه است و هم خیلی مسئولیت آور است. باشکوه است به خاطر این که یک عده ای یک سال پنج سوره قرآن را خواندند و احساس نمیکنند این سوره ها خوانده شده اند و حقش ادا شده است. و آنقدر میل و رغبت در آن ها ایجاد کرده که دوست دارند باز این سوره ها را بخوانند. خداراشکر این ها همه از نشانه های ایمان است. خیلی خوب است. این واقعاً جای سجده شکر دارد. ما فکر نمی کنیم مطالعه این سوره ها کافی است و برویم سراغ سوره ای دیگر. موقعی که دوستان فرمودند سوره ها را تکرار کنیم واقعا از سویدای وجود خوشحال شدم. بدترین اتفاق این است که به آدمی از این چنین سفره ای احساس سیری بکند. مانند ماجرای قوم بنی اسرائیل می ماند که یک مدت سر سفره آسمانی هستند و احساس میکنند سیر شدند و به حضرت موسی می گویند عدسی، پیازی یا چیز دیگری برای ما بیاور. این که مردم سر سفره الهی احساس سیری نکنند نعمت گران قیمتی است. شما این را به این راحتی در بازار امروز دنیا پیدا نمی کنید. آدم ها اصلا حال ندارند سر این سفره ها بنشینند. اگر بنشینند، حوصله ندارند و باید ظرف ۵ دقیقه حرفت را بزنی. اگر هم حرفت را بزنی، دفعه بعد دیگه نمی آیند بشینند. آدم ها دنبال تنوع هستند. اینکه جمعی دنبال تنوع نیست و تشنه ی ذکر است، خیلی قیمت دارد. به اندازه قیمتش، مسئولیت آور هم هست. چرا که انسان نسبت به علمش مسئول است. وقتی متوجه شود حقیقتی را بیش از این ها باید کرد، پس واقعا باید بیش از این ها کارکند. تعارف نداریم، نباید این قسمت مسئولیت و عملش را نادیده بگیریم. چون اگر این کار را کنیم به مرور خود این علم حجاب می آورد. من خیلی فکر کردم چه جوری می شود سوره ها را بیشتر کار کرد. چون انصافاً آن چیزی را که در وسع خودم بود در جلسات همه را گفته بودم. یعنی سعی کرده بودم چیزی نباشد که از سوره بلد باشم و بخل بورزم و برای روز مبادا بگذارم. خیلی مراقبت کردم فوتی را پیش خودم نگه ندارم. آن موقع که داشتم ارائه می دادم البته احساس هم نمی کردم سال دیگر دوباره این سوره ها را می خوانیم. خیلی تامل کردم نتیجه اش این شد که به نظرم رسید کار جدیدی که می توانیم انجام بدهیم و کار خیلی شگفت انگیزی است. آن هم تمرکز روی عمل هر سوره است. البته ما به عمل سوره ها اشاره کردیم طبیعتا. وقتی شما سوره ای را می خوانید به عمل آن سوره که طهارت آن است، حتما توجه می کنید. ولی یک خاصیتی سوره ها (به ویژه سوره های مدنی) دارند که می شود کل سوره را به عنوان منظومه آن عمل خواند. یکی از روش های تدبر هم همین است. جزوه آن هم آورده ام که تکه ای از آن را برایتان بخوانم. یکی از روش های ندبر، روش بر اساس عمل است. این مبنا و سیر ما در این یک سال آینده است. این جلسه سعی می کنم به قدر اشاره بگویم. از دوستان اجازه می گیرم جلسات بعدی بیشتر بازش کنم. ضمن اینکه در مورد سوره ها صحبت میکنیم، در مورد خواندن قرآن به شیوه عمل کردن و پیاده کردن با هم صحبت کنیم. اساس حیات در انضمام بین علم و قدرت است. وقتی می گوییم یک موجود حیات دارد که می تواند شناخت پیدا کند و هم قدرت دارد که بر اساس آن شناخت در یک دایره ای فعل و انفعالی انجام بدهد. تفاوت حیات با مرگ هم همین است. در مرگ یا علم و یا قدرت ندارید. بنابراین اگر کسی بخواهد به حیات قرآن زنده شود، نیاز دارد هم علم و هم قدرت در او شکل بگیرد. یعنی هم دانستن و هم توانستن. پس اگر من یک سوره قران را می خوانم و می خواهد در جان من بنشیند و دوباره زنده کند، یک سری گزاره های شناختی به من می دهد و یک سری گزاره های عملی و قدرت عمل کردن. این دوتا کنار همدیگر این امکان را ایجاد می کند که من از حیات آن سوره بهره مند بشوم. تا این اتفاق نیافتد، من سوره را می خوانم ولی به آن سوره زنده نمی شوم. در واقع ما باید به سوره های قران زنده بشویم. اگر کسی به قرآن زنده نشود، “فبای حدیث بعده یومنون”. بعد از این بارانی و آبی بالاتر برای زنده کردن نداریم. در کنار هر فهمیدنی باید یک توانستنی رقم بخورد. واضحش این می شود که هرکسی که قرآن می خواند باید یک چیزی را بتواند تغییر بدهد. اول از همه در خودش و بعد در محیط پیرامونش. معنی ندارد کسی سوره ای بخواند و تغییری نکند. این تغییر می تواند رفتاری، عاطفی یا توجهی باشد. ممکن است انگیزه ها و برنامه های من یا عمل من تغییر کند. فرقی نمی کند چون قدرت می تواند شئونات مختلفی داشته باشد. اصلی ترین اهتمام ما به حول و قوه الهی و به برکت عید قربان، در این دوره جدید، این است که هر سوره باید چیزی را تغییر بدهد. چون به اندازه کافی از این سوره ها شنیدیم الان وقت تغییر است. برای این که تغییر اتفاق بیافتد یک سری لوازمی نیاز است. پیش بینی من این است که هرکدام از سوره ها را در دو جلسه خواهیم خواند. در جلسه اول به جنبه های شناختی آن رفتار اشاره می کنیم. و در جلسه دوم، در مورد تغییر عینی عملی صحبت خواهیم کرد. در سری قبل برای ما مهم بود افراد آن چیزی که فهمیده اند را منتقل کنند. این سری تغییر برای ما مهم است. پنج سوره است در این یک سال هرکس باید 5 تغییر مشخص و مارک دار داشته باشد. بعد از این دوره، سال آینده دور همدیگر جمع بشویم کلا جمع تغییر کرده است. لازم است یک نیتی هم باید بکنیم که هنوز به جمع بندی نرسیدم. منظورم از نیت چیست؟ هر تغییری حتما نشانه بیرونی دارد. اگر من واقعا تغییر کنم باید اتفاقی در بیرون بیفتد. چون در قرآن داریم اگر قریه ای ایمان بیاورد ما برکات آسمان را باز می کنیم. پس اگر یک جمعی تغییر کند باید اتفاقی در بیرون بیافتد. من اصرار دارم نشانه گذاری کنیم. خودم هنوز با اینکه نشانه چه باشد درگیر هستم. مثلا نشان به آن نشان که با تغییر این جمع چهل نفره، مشکل اقتصادی کشور و زیر فشار بودن دهک های پایین به طور ویژه تغییر محسوس کند. شاید بگویید نمی شود چون عوامل دیگر و آدم های دیگری در آن دخیل هستند. تغییرش لازم نیست بیرونی باشد ولی اتفاقی در بیرون می افتد. باید نشانه گذاری کنیم که خیلی واضح معلوم شود چقدر موفق بودیم. چون در معنویات کلی گویی کردیم هیچ کس نمی داند خوب شدن چه شکلی است. به طور واضح فلان کار را بکنید و قرار می گذاریم فلان اتفاق بیرونی بیافتد. بعد هم رصد می کنیم آیا موفق بودیم یا نه. از کسی هم نمی پرسیم به وظیفه ات عمل کردی یا نه. نگاه می کنیم در بیرون اتفاقی افتاد یا نه. اگر افتاد می گوییم جمع موفق بوده است. اگر نیافتاد می گوییم متاسفانه این جمع نتوانست در یک سال این تغییر را رقم بزند و استغفار می کنیم. در مورد نشانه گذاری اجازه بدهید، بیشتر فکر کنیم. خواستم ذهنتان را درگیر کنم. در مورد عمل مقدمه ای گفتم. در جلسات آینده هم خرده خرده در مورد عمل صحبت خواهم کرد و در طی این یک سال، این کتاب تدبر را مرور خواهیم کرد.
سوره مبارکه حدید با محوریت موضوع انفاق
امروز با رویکرد تغییر روی عمل اختصاصی این سوره که قبلا مفصل درباره اش صحبت کردیم، کار می کنیم. چند نکته بگویم بعد برویم سراغ زحماتی که دوستان کشیده اند. برای اینکه ذهنیت عمل را متوجه شما بکنم یک سری آیات را بهتر است به شما نشان بدهم.
امر در فرهنگ قرآن و در ادبیات قرآن به شکل های مختلفی مطرح می شود. بارزترین شکل امر صیغه امر است. صیغه امر یا نهی بارزترین شکل امر است که همگی آن را می شناسیم. اگرچه در قرآن فقط به این شکل امر مطرح نمی شود و شکل های مختلف دیگری هم برای بیان امر داریم. مثلاً وقتی خداوند تبارک و تعالی انسان ها را از چیزی تهدید می کنند و عاقبت بدی رو برایش می گویند یا به چیزی تشویق می کنند، در دل خودش این موضوع امر دارد. مثلاً می فرمایند که کسانی که منافق شدند در قیامت سعی می کنند بروند ولی نوری نیست که جلویشان را نگاه کنند. این در خودش پرهیز از نفاق دارد. بعضی اوقات، امر و نهی خدا به طور ویژه تری در جملات استفهامی مطرح می شود. مثل آیه” أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ” آیا زمان آن نرسیده است که مومنین قلب هایشان خاشع بشود در مقابل ذکر الهی؟! این استفهام امر دارد. به ضرورت خشوع در مقابل ذکر الهی امر می کند. وقتی خدا مثلی را مطرح می کنند نیز همین طور است. در دل مثل نیز تحذیر و تشویقی در واقع وجود دارد پس امر و نهی ای است. جاهایی که خدا حقایقی را مطرح می کنند ” اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ” در خودش تحذیر از زندگی دنیا دارد. پس نکته مهم، امر و نهی فقط در صیغه امر و نهی نیست. شما به شکل های مختلف در قرآن دلالت بر امر و نهی دارید. در قالب مثل، جمله استفهامی، داستان، بیان حقایق، بیان عاقبت. با این حال، امر و نهی ای که به طور واضح به صیغه امر می آید نشان می دهد از بقیه در امر و نهی بودن با اهمیت تر است. یعنی در جنبه تحقق و عمل کردن از همه شاخص تر است. به گونه ای که می شود گفت امر و نهی های دیگری که به شکل های دیگر در سوره می آیند در واقع زیر مجموعه این امر قرار دارند. امرهای دیگر در واقع دورچین امرهایی که به صیغه امر می آیند هستند. انگار که آن محور است و باقی دور آن چیده می شوند تا به درستی محقق بشود. خیلی نکته راه گشایی است بعدا که بخواهید سوره های دیگر را مطالعه کنید، آیه صیغه امر را پیدا می کنید و بعد امر های به شکل های دیگر را شناسایی می کنید و دور آن می چینید. بعضی از آن ها کمک کننده، بعضی لازمه و بعضی ها موانع را برطرف می کنند. شیوه خیلی خوبی است برای اینکه بتوانید به سرعت در یک سوره به امرهای آن ساختار بدهید.
در سوره مبارکه حدید، چند امر به صیغه امر آمده است. از ابتدای سوره، با ماجرای تسبیح و معرفی خداوند شروع می شود. آیه هفتم سوره، “آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا”، در مورد این آیه در جلسات قبل به صورت مفصل حرف زدیم. دلیل تاکید بر این آیه این بوده که به طور شاخص صیغه امر دارد. بارزترین صیغه امر در سوره است.
جلوتر ویژگی های مومنون توضیح می دهد. ویژگی های انفاق را به صورت استفهامی که در خود امر دارد می گوید. “وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّه”.
آیه یازده، “مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ ” یعنی وقتی قرض این خاصیت ها را دارد، قرض بدهید. جلوتر روز قیامت می شود، مومنین و منافقین پیدا می شوند. چالش نفاق بر اساس ایمان و انفاق شکل می گیرد.
یک سری امر و نهی دیگر به صیغه های غیر امر وجود دارد تا می رسد به آیه ی 17، ” اعْلَمُوا”، امر به دانستن و توجه است. قابل توجه است که در سوره حدید امرهای اعلموا دارد. نشان می دهد بروید و بدانید در این سوره موضوعیت دارد. یعنی اینکه بروم به این موضوع توجه کنم و در مورد آن علم پیدا کنم جزو وظایف عملی من در این سوره است. جنس این عمل در ساحت شناختی است و با عمل های دیگر متفاوت است.
در آیه ۲۰، دوباره امر اعلموا دارد.
آیه بیست و یکم، یک امر دیگر دارد که جنس آن نیز متفاوت است. ” سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ “. به سمت مغفرت پروردگار سبقت بجویید. سابقوا در حوزه عمل نیست بلکه فعل است. می خواهد به عمل تا حد امکان سرعت بدهد. پس ایمان و انفاق، اعلموا و سابقوا داریم.
” لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ”. غایت را بیان می کند و به نوعی امر است که بروید و قسط را به پا دارد.
آیه ۲۸، ” یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ”. آخرین صیغه امر است.
امرهای سوره با یکدیگر یک نمودار درست می کنند. سوره یک امر محوری دارد (ایمان و انفاق). دور این امر دو امر دیگر در حوزه شناخت (اعلموا ) و در حوزه فعل (سابقوا) دارد. سبقت گرفتن از بقیه آدم ها منظور نیست از خودت جلو بزن. تا الان چجوری انجام می دادی؟ حالا بهتر انجام بده. چقدر طول می کشید؟ کوتاه ترش کن. چقدر اخلاص داشتی؟ اخلاصت را بیشتر کن. امر محوری ایمان و انفاق با اعلموا و سابقوا ارتقا پیدا می کند.
اگر بخواهیم نمودار یک را به صورت دیگری بکشیم که حالت نظیر به نظیر پیدا نکند نمودار سه بعدی شکل 2 را باید بکشیم. با اعلموا و سابقوا ایمان و انفاق ارتقا پیدا می کند و فرد جزو دسته الذین آمنوا می شود و به او دو دستور دیگر اتقوا و آمنوا می دهد.. و درواقع این دو امر جدیدی نیستند و همان دو امر اول سوره هستند و لازمه امر امنوا، اتقوا است. ایمان و انفاق با تقوا بالا می رود و هم پای آن سطح ایمان را بالا می برد. ایمان و انفاق ستون و محور است که به واسطه اعلموا و سابقوا شروع به گشتن می کند و چیزی که ارتقا پیدا می کند ایمان و تقوا است. معلوم است چون در اول سوره به مومنین ایمان و انفاق را امر کرده است، دیگر لزومی ندارد در امر بعدی انفاق را تکرار کند. بدیهی است که انفاق را شامل می شود. این نمودار ساختار صیغه های امر سوره ی حدید می شود. امنوا و اتقوا مراتب را بالا می برند. اعلموا و سابقوا باید همراه باشند تا ارتقا اتفاق بیفتد. ایمان و انفاق هسته مرکزی هستند. معلوم می شود از ما ایمان و انفاق، ارتقا آن و لوازم این ارتقا را خواستند. در نظام معرفتی، وقتی یک چیزی را به کسی امر می کنند یعنی شایستگی امر شدن را پیدا کرده است. اگر از این زاویه نگاه کنید متوجه می شوید چقدر باشکوه است. مثال بارزش این ایت که بچه کوچک را امر نمی کند زیرا هنوز آنقدر رشد پیدا نکرده که شایسته امر و نهی باشد. تکلیف جشن دارد به خاطر اینکه انقدر بزرگ شده که دیگر می شود به او امر و نهی کرد. اینکه به یک فرد امر و نهی می کنند، نشانه بلوغ آن آدم است و گرنه آدمی که کودک باشد یا مجنون باشد امر و نهی ندارد. در شرع مقدس هم در مورد سفیه و طفل همین را می گویند. اگر مرتبه ارتقا پیدا کند، علی القاعده این فرد امر دار می شود. حالا به یک نفر محور تربیت، لوازم و ارتقا آن را امر کردند. اگر آن فرد طفل بود امر نمی کردند. اگر امر می کردند دیگر ارتقای آن را امر نمی کردند و می گفتند ببریدش بالا. فردی که این امرها به او شده است دیگر برایش حدی وجود ندارد و تا وقتی عمر داشته باشد می رود. تنها چیزی که می تواند به آن حد بزند مرگ است. البته با مرگ ایمان تمام نمی شود، عمل تمام می شود و چون امر این سوره ایمان است حتی بعد از مرگ همچنان ادامه دارد. این نظامی شگفت انگیز است.
ما می خواهیم یکی از این عمل ها را برداریم بقیه امرها و بقیه امرهای پنهان سوره را دور آن بچینیم و به نظامی از عمل برسیم که در زندگی مان تغییر کند. جلسه قبل انفاق را به عنوان محور انتخاب کردیم. به دو دلیل، اول جنبه اجتماعی و توحید اجتماعی که موضوع سال پیش ما بود. دوم اینکه در بین تمام این اوامر آن که در ساحت عمل است انفاق می باشد. هرکس می تواند هرچیزی را انتخاب کند. ما اصرار بر تحقق یک عمل خاص نداریم بلکه تحقق سوره حدید در عمل برای ما مهم است. حرف ما این است هرچه را انتخاب می کنید همه را حول آن عمل مطالعه کنید. شیوه ای که همه سوره را حول آن عمل ببینیم، در آخر جلسه توضیح می دهم که تکلیف جلسه آینده تان باشد. با توجه به زحمتی که دوستان کشیدند، انفاق را محور قرار می دهیم و با مثال برای شما توضیح می دهم. در قسمت اول انفاق تعریف می شود.
بخشی از کلیپ انفاق
وقتی اسم انفاق می آید اغلب آدم ها تصور می کنند که داریم در مورد دادن پول به افراد بی بضاعت صحبت می کنیم.
اما این در واقع یکی از ساده ترین مصادیق انفاق می تواند باشد.
چرا این فکر را می کنیم؟
چون وقتی دنبال تعریف انفاق در قرآن می گردیم به تصاویر عجیبی برخورد می کنیم. یک باغ پر درخت بالای یک تپه بلند که باران می خورد و چند برابر میوه میدهد، یا یک دانه گندم که رشد می کند و ۷۰۰ برابر می شود!
انفاق واقعا چیست؟!
هرچه هست حتما یک ویژگی سحر آمیز دارد. یک عمل کوچک با نتایج خیلی خیلی بزرگ…
معنای واژه
واژه ها خیلی مهم هستند. سه حرف اصلی یک کلمه در واژه نامه های قرآنی می تواند پنجره های زیادی برای فهم موضوع باز کند.
انفاق که از نفق می آید با قرض و صدقه چه فرقی دارد ؟
قرض هم خانواده مقراض است. یعنی از خودت ببری به دیگران برسانی. صدقه، هم خانواده صداقت و راهی برای اثبات حسن نیت و دوستی است. انفاق ولی هم خانواده نفاق است!
چه عجیب؟ چه ربطی به هم دارند؟
همین ربطش جالب است. نفق یعنی سوراخ و حفره. تفاوت موضوع از همین جا شروع می شود. یکی کارش ایجاد حفره و اختلال است (منافق). یکی حفره ها و خلا های جامعه را ترمیم می کند (منفق).
ادامه سوره حدید با محوریت موضوع انفاق
ریشه آن در نفق است. نفق هم اشتقاق انفاق دارد و هم نفاق. به تونل های زیرزمینی نفق می گفتند. منافق تونل زیرزمینی می زند و راه های غیر حقیقی در جامعه ایجاد می کند و با ایجاد شکاف موجب تضعیف جامعه و فروریختن جامعه می شود. از آن طرف، انفاق کردن پرکردن این سوراخ ها و شکاف ها است. برای همین وقتی به یک نفر کمک می کنند انفاق می گویند. بالاخره، نیازمند یکی از شکاف های جامعه است و وقتی به او کمک می کنم یکی از نقاط ضعف حکومت را پوشش می دهم. پس به کمک کردن انفاق گفته می شود اگرچه همه معنای انفاق نیست. معنای کامل تر انفاق این است که به طور مشخص متمرکز می شوم روی آن نقص هایی که موجب تضعیف جامعه است. در واقع انفاق کردن خیلی مفهوم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حاکمیتی دارد. در سوره به موضوع ایمان و به موضوع انفاق امر شده است. در مورد انفاق مسئله ای را مطرح می کند که خیلی ابعاد موضوع را بازتر می کند. این آیه را خوب تامل کنید می خواهم موضوع عمل را با همین آیه به شما نشان بدهم. همه آن چیزهایی که به لحاظ روشی می خواهم در موردشان صحبت کنم اینجا هست. این که وقتی در مورد انفاق صحبت می کند بعد خطاب به مومنین می فرماید که ” وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّه “جه شده است شما را که در راه خدا انفاق نمی کنید. ” وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ” در حالی که میراث آسمان ها و زمین برای خداست. ” لَا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ” انفاق قبل و بعد از فتح فرق می کند. پس نشان می دهد انفاق به شدت با رخدادهای اجتماعی در ارتباط است. به گونهای که وقتی حاکمیت دینی و پیروزی دین اتفاق می افتد طبیعتاً شرایط انفاق راحت تر می شود. خیلی مهم است که افراد بتوانند در شرایط سخت تر به داد جامعه برسند و انتخاب کنند. نکته دیگر اینکه انفاق با مقاتله همراه شده است. انفاق اتفاقی بسیار جنگی است. گویا انفاق در کنار نبرد می توانند مشکل جامعه را حل کنند. هم پای مبارزه کردن جریان دیگری باید وجود داشته باشد که شکاف ها را پر کند. به همان اندازه که یک جریان نظامی، اطلاعاتی، در صحنه و فیزیکی برای حذف و مقابله با دشمن، شیطنت و مکر او مبارزه می کند، یک جریانی همپای آن باید شکاف ها را پر کند. در واقع این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند. ” وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى” وعده های خدا حسنا است یعنی قطعا آنچه که خدا وعده داده بهتر از آنی است که فکر می کنید. پس جای ترسی باقی نمی ماند. در اول می گوید، میراث زمین و آسمان برای خدا است. اصلا چیزی برای شما نیست که انفاق نمی کنید. مگر شما مالک چیزی هستی که برای از دست دادنش می ترسی؟ از آن طرف، وعده های خدا حسنا است. یعنی قطغا وعده خدا از آنچه تو فکر می کردی، بهتر، باقی تر، باشکوه تر و شگفت انگیزتر بود. بعد هم خدا از تمام جزئیات خبر دارد پس زیرآبی نرو. کسی از دست خداوند نمی تواند در برود. ما می خواهیم عمل انفاق را درست کنیم. خود سوره مطالبی را دور آن عمل قرار داده است تا از طریق آن ها عمل را اصلاح کند. مثلا می گوید اگر می خواهید انفاق را در خودتان ارتقا دهید و زندگی تان بر اساس انفاق تغییر کند، باور به این که عالم میراث خداوند است در خودتان تقویت کنید. آدم باید واقعا به این جملات فکر کند نه اینکه فقط جمله را حفظ کند. گذشتگان مردند و رسید به دست ما، ما می میریم و می دهیم به دست بعدی ها، آیندگان خواهند مرد و می دهند به دست خداوند. پس در نهایت به دست خداوند می رسد. حالا این که مصادیق انفاق چیست در کلیپی که آماده کردند، آمده است. دو، انفاق به شدت در صحنه مسائل اجتماعی است. اتفاقا آن موقع هایی که شرایط مناسب نیست، مسئولین همراه نیستند، مشکلات، حرف و حدیث زیاد است، اگر انفاق کنید کار شاهکاری کردید. قرار نیست بهانه بیاورید. اتفاقا هرچه شرایط نامساعدتر درجه انفاق بالاتر است. نکته بعدی، انفاق هم پای مقاتله است. یعنی اگر شما مدافع حرم، مدافع سلامت و مدافع امنیت دارید که در صحنه های اجتماعی جانشان را کف دستشان می گیرند و دفاع می کنند و تو خیلی دلت می خواهد صحنه بی بدیلی در مقابله با دشمن خدا و دفاع از دین خداوند رقم بزنی انفاق کن. انفاق آنقدر هم پای مقاتله است کانه که قتال بدون انفاق کار نمی کند. جایگاه انفاق را در حد جنگیدن می آورد. حال که اسمان و زمین میراث خداوند است، انسان هم که با انفاق نمی میرد، پس آن چه خدا وعده کرده است به بهترین شکل به انسان می رسد. بهتر از آن چه در فکر شما است. فیلم هم بازی نکن چون خدا نسبت به اینکه چقدر دیگر پول داشتی، وقت داشتی و همه چیز خبر دارد. باید این نکات را یک به یک در صحیفه وجود خود مرور کرد تا انفاق شکلش تغییر کند. در این صورت، در انفاق بخل و تفاخر نخواهیم داشت چون هستی میراث خداوند است. مختال فخور نمی شویم. بهانه شرایط را نمی آوریم. حسمان نسبت به انفاق حس جنگی است. مثالش می شود جامعه پزشکی که ناگهان خط مقدم مبارزه شد. البته این افراد قبل از کرونا هم منفق بودند ولی ما در میدان مبارزه نمی دیدیم و نمی فهمیدیم. آن فردی که از قبل در بیمارستان نیتش انفاق بوده است و منفقانه خود را برای مردم و جامعه اش انفاق می کرده است نیز حس جنگیدن داشته است. از این حیث خدا را شکر که کرونا آمده است و ما صحنه های دیگری از مبارزه را می بینیم. چند وقت دیگر خط مقدم مبارزه می شوند آنهایی که در کشور شروع به کار روی تولید می کنند تا کشور را از مشکل خارج کنند. حتی ممکن است در این مسیر شهید بدهند. البته هم اکنون نیز کسی که روی تولید کار می کند منفق است ولی من انفاق را میدان مبارزه نمی بینم. چند وقت دیگر که مشکلات اقتصادی به آدم ها طبیعتاً فشار بیشتر می آورد، فرشته های نجات در عرصه تولید (کشاورز، تولید کننده و …) وارد عرصه می شوند و میدان را عوض می کنند. شهدا فقط در عرصه جنگ نظامی رقم نمی خورند (شهدای تولید، شهدای اقتصاد، شهدای تعلیم و تربیت). انفاق آن چیزی است که باعث شده همه وارد صحنه شوند. در آیه ای که وارد صحنه قیامت می شود می گوید ” يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَات” و بعد هم می گوید ” يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ “. یکی از دلایلی که در آیات قرآن، زن و مرد را جدا می کنند به دلیل این است که حیثیت زنانه و مردانه آن موضوع با هم متفاوت است. یعنی خانم ها در آن موضوع نقش بی بدیل و خاص دارند برای همین باید زنانه و مردانه آن اظهار شود. از همین آیه معلوم می شود انفاقی که در آیه 7 و 10 در موردش صحبت می کند، صحنه ای است که در آن خانم ها نقش بسیار جدی دارند. پس نمی شود صرفا جنگ باشد چون در آن صحنه آقایان بیشتر نقش دارند. اتفاقا انفاق از آن صحنه هایی است که اگر در مقاتله آقایان بیشتر نقش دارند، در انفاق بیشتر خانم ها نقش دارند. مادر خانه، معلم، دختر خانه در پرکردن چاله ها و شکاف ها نقش پررنگ تری دارند. نشان می دهد انفاق نقش جدی، جنگی و جاری در زندگی است که نقش زنانه و مردانه برمی دارد. مثل میدان مبارزه نیست که نقش هایش مردانه است. الان هم اینطور نیست که انفاق فقط محدود به سلامت باشد. ما آیاتی را خواندیم، این آیات ابعادی را از یک امر روشن می کند که می توانیم آن امر را محقق کنیم. منظور ما از این که می گوییم عمل را مبنا قرار بدهید و با سوره عمل را ارتقا بدهید، این است.
ادامه کلیپ انفاق
چندتا مصداق
با توجه به واژه ی انفاق، کلی کار توی جامعه هست که می تواند مثل کمک مالی به فقرا، مصداق این عمل حیاتی باشد:
اصلاح یک فرایند غلط، آموزش یک مهارت لازم، تقویت یک نهاد اجتماعی ضروری، تربیت نیروی انسانی مفید برای جامعه
و هزاران کار دیگر!
همان قدر که نفاق انواع و اقسام دارد، در انفاق هم باید خلاق و دغدغه مند بود و دست روی نقاط حساس تر گذاشت.
چندین کارکرد طلایی
انفاق مثل دارو می ماند. کافی است بدانیم که دوای کدام دردهای زندگی اجتماعی ماست؟
این سوال را باید از سوره هایی بپرسیم که پیام محوری آن ها معرفی سبک زندگی اجتماعی توحیدی است: حدید/ حشر/ جمعه/ صف/ تغابن
- اگر ترس از تمام شدن دارایی هایتان دارید، انفاق کنید. با انفاق می شود جلوی تمام شدن و حیف شدن سرمایه ها را گرفت و آن ها را برای همیشه ماندگار و حتی چند برابر کرد. (آیه 11 سوره حدید)
- اگر دنبال روشن کردن جهان اطرافتان هستید انفاق به شما کمک می کند و به تدریج راه را برای رسیدن به نور و جواب نشان می دهد. (آیه 6)
- انفاق اگر با جسارتِ خط شکنی همراه باشد نتایج فوق العاده ای را رقم می زند. یعنی هم منفق باشیم هم از تنهایی در مسیر و دور بودن نتیجه نترسیم. (آیه 10)
- شناخت صفات خدا انفاق را برای ما راحت می کند و انفاق خودش باعث می شود خدا را بیشتر بشناسیم. این یک چرخه سالم برای بالا رفتن و روز به روز قوی تر شدن است.
- انفاق یک شاهراه است برای اینکه خدا را فراموش نکنیم و شبیه آن هایی که فراموشش کردند زندگی نکنیم. تا کم کم زندگی دنیا خودمان را از یادمان نبرد.
- و انفاق یکی از مصادیق اطاعت از رسول است!
بگذارید این موضوع رو کمی بیشتر توضیح بدیم.
داستان اهمیت انفاق از اینجا شروع می شود که در یک جامعه، حکومت دینی روی کار می آید و رسول خدا اداره جامعه را به دست می گیرد. از اینجا به بعد حرکت های عادی اعضای جامعه که در موقعیت های معمولی چندان به چشم نمی آمد و آثار مثبت یا منفی چندان زیادی نداشت ضریب می گیرد و به دلیل تقویت یا تضعیف پایه های حکومت دینی اهمیت پیدا می کند.
یک مثال ساده را در نظر بگیرید: درس خواندن!
خیلی ها درس می خوانند چون در جامعه نیاز به شغل و تخصصی برای کسب درآمد یا انجام خدمت دارند. اما اگر کسی درس بخواند برای تقویت پایه های حکومت توحیدی و تربیت نیروی انسانی بهتر برای رفع نیاز های جامعه در واقع در حال پرکردن خلاهای موجود در ساختار جامعه و در حال انفاق است.
تشکیل جامعه دینی و امت واحده توحیدی یکی از مهمترین مقاصد معرفی شده در قرآن است. این مسیر فراز و نشیب زیادی دارد و خیلی زحمت های باید برایش کشید. این مسیر نیاز به آدم های منفق دارد. کسانی که سخاوتمندانه برای تقویت جایگاه رسول در جامعه و نشان دادن کارآمدی دین و حکومت دینی، خرج کنند. نه فقط از پولشان. که از دانش، انرژی ، وقت و همه دارایی هایشان. هرکس به اندازه خرجی که می کند در این مسیر جلو می رود و به خدا و رسول خدمت یا از آن ها اطاعت می کند.
در بالاترین درجه از اهل انفاق آن هایی هستند که حتی از جان خودشان در این مسیر می گذرند و اسمشان می شود «شهید».
شما با شنیدن اسم انفاق یاد چه چیزی می افتید و چه تصوری از این واژه دارید؟ شما چطوری می توانید از اهل انفاق باشید؟!
ادامه سوره حدید با محوریت موضوع انفاق
از خانم زهره بندیان و خانم محمدی برای تهیه این کلیپ یک تشکر ویژه باید بکنیم. کار شکیل و جالبی است که مروری بر موضوع انفاق کرده است. قسمت انتهایی کلیپ وارد موضوع حکومت دینی می شود. در واقع اگر سوره مبارکه حدید را هم شما ادامه دهید، به این آیات در سوره مبارکه حدید می رسیم. ” لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ”. خداوند می فرمایند رسولانمان را با بینه، کتاب و میزان فرستادیم. قسمت دوم کلیپ به بحث حکومت دینی اشاره کردند می خواهم این قسمت را با استفاده از این آیه فقط توضیح بدهم. دوباره می خواهم از سوره برای ارتقای عمل استفاده کنم.
بینه یعنی حجت های آشکاری که انسان را از گمراهی ها نجات می دهد. مثل اینکه مظلومیت مردم یمن و اتفاقات افغانستان بینه ای است که شما در مواجهه با آمریکا با یک مستکبر رو به رو هستید. یا از آن طرف، در یک عرصه ای به واسطه دین الهی موفقیتی رقم می خورد، این حجت آشکاری می شود که مسیر دین جواب می دهد. پس مسیر دین را نمی شود نادیده گرفت. اتفاقاتی که حق و باطل بودن یک چیز را واضح به انسان نشان می دهد، بینه می شود. کتاب، قوانین ثابت عالم هستی است. مثل اینکه وعده خدا حتما حسنا است. یا هرکس که قرض بدهد خداوند برایش مضاعف می کند و اجر می دهد. یا تسبیح می کنند برای خداوند هر آن چه در آسمان ها و زمین است. همه این ها قوانین ثابتی هستند. فرقی نمی کند مربوط به انسان باشد یا سایر موجودات. میزان چیست؟ معیار های سنجش را میزان می گویند. شما در زندگی خود معیارهای سنجش دارید. مثلا خوش اخلاقی معیار است و بر اساس خوش اخلاقی یک سری چیزها را می سنجید. یا عاقبت نگری یک معیار است. خداوند با رسولان خود سه چیز می فرستد: بینه (حجت های آشکاری که حق و باطل را آشکار می کنند)، کتاب (قوانین ثابت هستی) و میزان (معیارهایی برای سنجش). در ادامه می فرماید حالا باید اقامه قسط کنید. یعنی عدل در کامل ترین شکل خودش اقامه بشود. قسط را در کتاب لغت می فرمایند: ایصال شی الی مورده. رساندن یک شی به جایگاه خودش. و ایفا الحق الی محله. قرار دادن، استیفا کردن و بدست آوردن حق در محل خودش. و هذا المعنی انما یتحقق فی مقام اجرا العدل و اعماله فی خارج. پس قسط جنبه عینی و عملی عدالت می شود. مفهومی که خیلی رایج است و ما می گوییم عدالت اجتماعی، از مصادیق قسط است. البته عدالت به معنای قرار دادن هرچیز در جای خود است. پس عدالت اجتماعی عدالت نیز هست. رسولان با بینه، کتاب و میزان آمده اند تا همه مردم (ناس) اقامه قسط کنند. اقامه قسط یک وظیفه همگانی است. همه باید عدالت را به صورت عینی در جامعه در بیاورند. یعنی مستکبر خار بشود و مظلوم به حق خودش برسد. ظالم محدود شود و جلویش گرفته بشود. از اینجا معلوم می شود تشکیل حکومت دینی وظیفه احاد مردم است چون بدون حکومت نمی شود عدالت را عینیت بخشید. برای اینکه این اتفاق بیفتد نیاز به نصرت خدا و رسول هست. انزلنا الحدید یعنی نصرت خدا و رسول به واسطه حدید است. یعنی نباید ترسید و باید خیلی محکم، سفت و تیز باشد. تیز به معنی پیش رونده و نه رفتار تیز. یعنی در صورت لازم باید ببرد. مثل شمشیر باید نصرت خدا و رسول داشت. این آیه ای که خواندیم نیز باید به موضوع انفاق کمک کند. حالا چگونه باید از این آیه برای ارتقای عمل انفاق استفاده کرد؟ قطعا انفاق یکی از ابزار اقامه قسط است. به دلیل اینکه شکاف و حفره حاصل بی عدالتی است. باید توجه داشت انفاق در نسبت با دنیا را از عدل پرکردن است. خداوند برای اینکه بتوانید انفاق و اقامه قسط کنید، بینه، کتاب و میزان داده است. بعضی اوقات حجت ما کافی نیست (میدان را و حق و باطل را خوب تشخیص نمی دهیم)، قوانین به اندازه کافی نداریم (مثل مثال هایی که در مورد میراث خداوند بودن آسمان و زمین و حسنا بودن وعده های خداوتد آورده شد) و یا معیار های سنجش درستی نداریم (مثل تفاوت انفاق قبل و بعد از فتح) که نمی توانیم انفاق کنیم. باید بررسی کنم در کدام قسمت نقص دارم و به سوره برای رفع آن مراجعه کنم. بعد باید بدانم که اقامه قسط یک امر شمشیری است که زن و مرد ندارد. نصرت رسول و خدا را می خواهد و البته خدا هم او را یاری می کند. پس مجموعه آیه فهمیده شد و برای ارتقا عمل استفاده شد. آن کاری که ما از شما می خواهیم این است که یک عمل خاص سوره را از بین صیغه های امر سوره انتخاب کنید. سوره حول آن مطالعه شود به صورتی که آن عمل در زندگی ما تغییر کند. خروجی و آن چیزی که مهم است تغییر کردن است. برای این خروجی باید نشانه قرار بدهیم که اوایل جلسه توضیحاتی عرض کردم. حالا در این زمینه باید فکر و مشورت کنیم و نشانه ای بگذاریم.
مراحل این کار عبارت هستند از:
- موضوع عمل را از سوره به دست آورد. (مثل کاری که کردیم و فعل های امر را درآوردیم (انفاق))
- دستور یا خداوند درباره آن عمل را بداند. (خداوند در مورد انفاق چه گفته است؟)
- مقدماتی که لازم است آن عمل تحقق یابد را حاصل کند. (در سوره برای انفاق کردن چه کارهایی مقدمه هستند؟ مثل خشوع در سوره)
- براساس ایمان به خدا، رسول و آخرت به آن عمل رغبت یابد. (آیاتی که نتیجه انفاق را می گویند)
- موانع آن عمل را شناسایی و از آن دوری کند. (مثل بخل)
- به آثار انجام آن کار اطمینان داشته باشد و تبعات انجام ندادن آن را جدی بگیرد.
- پس از انجام کار از اموری که از بین برنده آثار آن عمل است خودداری کند. (آثار عمل را با کارهایی حبط می کنیم. مثلا انفاق را با رهبانیت و همراهی با اهل کتاب حبط می کنیم.)
- عزم او در انجام عمل تا اتمام شکسته نشود.
این 8 مرحله را ان شا الله روی 5 سوره می خواهیم اجرا کنیم. بند
آخر خیلی مهم است زیرا اعمال فرآیند دارند مثل نماز (وضو، نیت، تکبیر، رکوع، سجده، رکعت اول، دوم و…) اگر نماز را خوب بخوانیم ولی نصفه ول کنیم، کل نماز را نخواندیم. عمل در نظام عالم تا کامل نشود عمل نیست. مثل جنین می ماند که تا کامل نشود نمی تواند به عنوان انسان متولد شود. عمل هم تا به حد نصاب خودش نرسد سقط می شود. پس تا رسیدن به نتیجه باید عمل را ادامه داد. بعضی از آسیب ها استمرار من را در عمل می شکنند. آیه نگفته است یک بار انفاق کن، گفته است «انفقوا» یعنی مستمرا انفاق کن. من الان چیزی را می بخشم و چندبار تکرار می کنم بعد حوصله اش را ندارم. انفاق این طور است که باید در یک جریان مستمری انفاق داشته باشم. این 8 مورد که گفته شد، محورهای اصلی ما در موضوع عمل هستند. در خواست من از دوستان این است برای جلسه آینده، لطفا سوره حدید را هرکس بخواند، یک عمل را به عنوان عمل محوری انتخاب کند، همه ی سوره را به عنوان تقویت آن عمل بخوانید. به رغبت، علم، استمرار، یا عزمتان اضافه می کند. این 8 مرحله را انجام دهید به صورتی که رفتارتان در رابطه با آن عمل تغییر کرده باشد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد