سوره ی مبارکه ی همزه
خواندن ترجمه ی سوره
از ظاهر سوره می توان به یکی موضوعات کلی از سوره رسید.
مثلا طعنه زدن و باور پشت این طعنه و عواقب آن در سوره بررسی می شود.
هر چه قدر اطلاعات ما از واژه های یک سوره دقیق تر شود اطلاعات بیشتری از سوره مییابیم.
لغات سوره را از التحقیق فی کلمات قرآن کریم می خوانیم. آیا فقط کتاب التحقیق؟
این کتاب همه ی کتاب های قبلی را دیده و نظرش صاحب تر است و انتخاب ما ازین وجه است.
برای تدبر در قرآن یک راه، عمیق شدن در لغات است.
-تصور کردن قدرت تفکر انسان را بالا می برد.
-اینکه کلماتی خاص سوره اند که جاهای دیگر نیامده اند را حس کنید.
تفاوت غیبت و همز و لمز چیست؟ همز و لمز حالت شدیدتری از غیبت است…( لمز شدیدتر است و در مقابل فرد انجام می گیرد.) عموم و خصوص مطلق است… در همز و لمز قید عیب جویی دارد و غیبت قید غیاب بودن چیزی مد نظر است…
حطم: شان یک چیزی را کاستن و خرد کردن… از حالت نظمش کاستن، مادی یا معنوی
افئده: شدت در شی… مادی یا معنوی… قلـب به این دلیل افئده است که با شدت و مداوم کار می-کند.
وصد: چسبیدن قلب و آتش به گونه ای که روی هم اند و جدا نیستند.
ممده: از جایی وارد شده ولی دامنه ی آتش فراگیر است… و به همه جا رسیده است…
تصویر سازی واژه ها
ویل: هلاکتِ نزدیک است.. کسی که لب پرتگاه است و ما میگوییم وای…
حطم: خرد شدنی که از شدت آتش است و صدادار است.
چند نکته:
واژه ها در دو سطح کار می شوند یکی همان ترجمه و یکی اینکه قدری عمیق تر شویم.
قبلا مال را فقط مصداق پول می دانستیم ولی الان می فهمیم مالکیت داشتن نسبت به یک چیز است؛ که پول یکی از مصادیق مال می شود…
جمع معنای ضمیمه کردن را میرساند و بعد میتوانیم مصداق های زندگی را دور آن مفهوم بچینیم.
حطم یعنی نظم چیزی به هم ریخته شود… نظم و اعتدال کسی را به هم زدن و خردکردن صرفاً
یک مصداق است.
افراد در مقابل هم در معرض همز و لمزند و این به خاطر داشتن مالکیت هاست.
توان ها موجب می شود که طعنه ها رو شود… هر توان بالاتری دیده شود و انسان آن توان را از خودش ببیند در معرض همز و لمز است.
ترجمه ها در مصادیق به ما کمک می کنند ولی مفاهیم است که برای ما گستره ی معنایی ایجاد می کند. باید کلماتی که یاد گرفته اید را احصاء کنید نه اینکه حساب کنید.
در اتصال واژه ها
نکته ی مهم: وقوف در سوره هاست مثلا 24 ساعت بر روی یک سوره مکث کردن. وقوف در هر سوره ای مثل وقوف در منا و عرفات است.
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: اگر سوره ای را خواندی قصدت این نباشد که سوره را به پایان برسانی.
جلسات جمعی، وقوف بر سوره را به خوبی نشان میدهد و جوانب مختلف سوره را میتوانیم از آن برداشت کنیم.
مرزهای باریکی بین طعنه و سرزنش و تنبه و امر به معروف و نهی از منکر است که با قیدهای سوره میتوان به تمایزی رسید.
اتفاقی که در سوره است این است که همز و لمز تیکه انداختن است… یک اشکالی هست ولی آن را با آب و تاب بیان میکنیم و توان در طرف مقابل از بین میرود.
ارتباط بین واژگان سوره
این مرحله یعنی همه ی واژگان را با همز و لمز دیدن و با اثر ایجاد شده بررسی کردن.
-تصویرسازی ها میشوند یک فیلم…
آدمی که یک توان دارد و این بهانه ای می شود که تخریب دیگران را داشته باشد…
در این حین پای واژه های دیگر وسط می آید مثلاً نعمت و شکرِ نعمت می آید و بعد ارتباطات سوره ای و قرآن به قرآن و کاربردی شدن.
سوال: شوخی هایی که ما داریم با دوستانمان همز و لمز است یا نه ؟
صورت عمل موضوعیت ندارد بلکه باید قیدها مطرح شود مثلاً گاهی حرف زدن طعنه نیست و گاهی یک غمزه و نگاه همز و لمز میشود. مرزهای این لغات و رفتارها با ادامه ی سوره روشن میشود.
گزاره نویسی
آدم می تواند “خود طعنه زن” نیز باشد.
ویژگیهای آدم این سوره در مقابل تکریم است یعنی به جای ارزش دادن به کسی و قابلیت ایستادن فرد را زایل تر میکنیم.
برای تصویرسازی میتوان با رویکرد ترجمه پیش رفت و بعد با شان نزول سوره را خواند و در مرحلهی بعدی استفاده از روایات بیشتر میشود.
جاودانگی با مال نه به معنای اینکه جاودان میشوم زیرا همه میدانند که تا ابد زنده نمیمانند، بلکه بر اساس این نعمت به طور نسبی جاودان میشویم پس به معنای نمردن نیست بلکه به معنای میزان اهمیت نسبی است.
وقتی همز و لمز شروع میشود که من باور داشته باشم که توانی دارم و این از خود من است و خود را در صفتش مستقل میبیند. اگر به کسی عیبش را هدیه میدهیم از پایین به بالاست و برتری درش نیست و از بالا به پایین نیست. اینها مرزهایی است که ایجاد میشود.
باید دید حیثیت خرد کردن در کجای همز و لمز است. باید جایش دیده شود گاهی خودمان، خودمان را همز و لمز میکنیم و این به دیگران ربطی ندارد.
همز و لمز به خاطر غرور است و این انذار نیست.
تمام نقطه چین های کتاب مقدمات را باید شما پر کنید.
نکته: خود واژه ی علم را نمیتوان گفت مال است؛ بلکه توان مشروط به علم را مال میگوییم.
نکته: آیات جهنم و آیات بهشت نتایج اعمال است و میتوان با عذابها به حقیقت اعمال رسید و یک طوری باطن عمل را دید، پس باطن همز و لمز خرد شدن است. چنین انسانی باطنش خرد شدن خودش و دیگران است.
حطمه عذاب مخصوص همز و لمز کننده است. انعکاس درد درون همز و لمز کننده است.
همز و لمز شخصی را توضیح دهید و علتش؟
این اتفاق در واقع از شئونات نفس اماره است و تخصصی است! خود درگیری ایجاد میشود و ثمره اش نا امیدی از رحمت خداست.
گاهی انسان یک نقصی دارد سهو یا عمد ولی بعد از آن که ابلیس وارد کار میشود و به خودم می-گویم بی فایده، بی خاصیت و… اصلاً تو که نمیتوانی یک صبح پاشی چرا میخوای یار امامزمان شی و الی آخر… نفس لوامــه انذار میدهد و اماره بر توان لوامه سوار میشود و نتیجهی عکس میدهد. امیرالمومین فرمودند: نفستان را گرامی بدارید.
سوال: گاهی همز و لمز به نظرم خوب است. لازم است انسان گاهی نفسش را خرد کند؟
مرز را مشخص کنید. اگر من خودم را مورد عتاب قرار دهم نه به گونه ای که نفس را از حیز انتفاع خارج کند و صورت انذار داشته باشد و امید سر جایش است… از تویش کار در می آید… نباید توان را از بین ببرد.
آقای اخوت: نکته این که صفات در قرآن زنجیره ای عمل میکنند و لایه ای تعریف میشود.
طعنه ی به خود ممکن است همز و لمز معنا نگیرد بلکه واژه های مخصوص به خودش را داشته باشد که با واژه های قنط و یاس قید شده اند.
حدود واژه ها رعایت شود بسیار مهم است؛ درست است که ما داریم همز و لمز را تشخیص میدهیم ولی در رابطهی با دیگران است.
در صفات بد نکته این است که اول فرد در درون خودش آن صفت را دارد و بعد به دیگران نسبت می دهد.
ظاهر آیات برای ما حجت اند و باطن آیات فکر می آورند ولی حکم نمی آورند و اگر باطن بتواند ما را به ظاهر برساند درست است.
بررسی گزاره های المیزان
هم نقش میزان کردن دارد و هم خود گزاره ها مفید تفکر بعدی و ادامه ی تدبر و تفکر میشود.
سوال: چرا میگویید عذاب همز و لمز به همهی مراتب وجودی اش میرسد؟
این نکته که از عمد ممده گرفته میشود و یعنی لایه های خیال و حس و تعقل و… ولی شدتها متفاوت است. انسان همز لمز کننده از تمام قوایش استفاده میکند. از عواطف و وهم و خیال و تصویر و حس و عمل… و بدین صورت بر تمامِ همز و لمز شده تاثیر میگذارد.
آیا عملی هست که در آن تمام قوا درگیر نباشد؟
مثلا حاسد اذا حسد در عمل نکشیده است و میزان شدت در هر مرحله ای متفاوت است ولی همز و لمز معجونی از صفات است و تأمل بیشتری میطلبد.
برخی همز و لمزها صورت همز و لمز دارد ولی باطن عمل چیز دیگری است. یعنی عملی که بر اساس “جمع مالا و عدده” نیست “یحسب ان ماله اخلده” نیست که “ویل” سوره را شامل شود.
از طرفی نمیتوانیم کسی را متهم به همز و لمز کنیم چون نیت او را نمیدانیم…
انسان وقتی موحــد میشود لحنش عوض میشود، نسبت دادن توان به خدا در لحنش تاثیر می-گذارد.
ما اصحاب شمال داریم و خوبشان اصحاب یمین است ولی یک سری مقربون داریم. امام رضا مقرب است و عیوب انسانها را به خود آدم نسبت نمیدهد بلکه حتی به بیرون نسبت میدهند. (مثال یوسف که کار برادرانش را به شیطان نسبت داد.)
مقرب (امام رضا) میداند که کسی که همز و لمز میکند چه ویلی منتظرش است و دلش برای او میتپد…
سوره ی ضحی طرف دیگر سوره ی همزه است.
اما الیتیم فلاتقهر و اما السائل فلاتنهر.
و شکستن تو آن وقت است که از تو چیزی نخواهند ای رسول و این طعنهی آن است.
وقتی به حضرت لوط میگویند که تو سفیه هستی او در جواب میگوید: لیس بی سفاهه ولکنی رسول من رب العالمین. همین…
البته گاهی ما باید نگاه کنیم و ببینم که شاید آن عیب را هم داشته باشیم.
همز و لمزهای سیاسی خیلی بد است… ادبیات باید صحیح باشد. نقد و طعنه جدا شوند.
سرزنش در برابر کفار به طور مطلق معنا نشده است. یعنی باید حقیقت عمل را فهمید.
خواندن دعای مکارم الاخلاق برای درمان صفت همز و لمز توصیه میشود.
یقین و علم 100% داریم کسی که اهل طعنه نباشد قطعا کریم است.
والسلام علیکم و رحمه الله