وقتي ما ميتوانيم يك شبه ره صد ساله را طي كنيم، چون هزار ماه تقريباً هشتاد سال است، وقتي اين توان را داريم كه يك شبه ره صد ساله را طي كنيم پايان سير ما چه باشد و چطور بخواهيم در شب نزول قرآن كريم بركات فراواني نصيب جامعه بشري شده و ﴿إِلي يَوْمِ الْقِيامَةِ﴾ ميشود، يكي اينكه قرآن و عترت مردهها را زنده ميكنند، بعد از حياتيابي اگر كسي بيمار بود بيمارها را درمان ميكنند و اگر كسي كور بود به او چشم بينا ميدهند، كر بود گوش شنوا ميدهند، اهل سهو و نسيان بود به او ذاكره و حافظه ميدهند، اهل سفر نبود به او زاد و راحله ميدهند، همراهان خوبي نداشت به او همسفران خوبي ميدهند و مانند آن، اگر قرآن براي اين معارف نازل شده است ما چرا در شب نزول قرآن اين معارف را نگيريم ،اگر آن مائده و مئدوبه قرآني در كنارش اين غذاها تعبيه شده است چرا اينها را استفاده نكنيم، چرا زنده نشويم اولاً، سالم نشويم ثانياً ،چشم و گوش پيدا نكنيم ثالثاً ، همراهان و همسفراني نظير انبيا و اوليا پيدا نكنيم رابعاً و مانند آن.
شب قدر وقتي از امام صادق(سلام الله عليه) سؤال ميكنند كه علامتش چيست؟ فرمود شب قدر رايحه خوبي دارد از بوي آن شب معلوم است كه اين شب، شب قدر است. خوب عنايت كنيد شب معطر است و آنچه كه در اين روايت است حقيقت است نه مجاز؛ شب معطر است نه هوا، گاهي ميگوييم زمستان سرد است تابستان گرم، اين سخن مجاز است با قرينه همراه است همه ميفهمند وقتي گفتيم زمستان سرد است، زمان كه سرد نيست هوا كه متضمن است سرد است، مگر زمان سرد و گرم دارد، تابستان گرم است يعني هوا در تابستان گرم است چون با قرينه همراه است قابل ادراك است اما وقتي امام صادق(سلام الله عليه) ميفرمايد شب قدر معطر است نه هوا معطر است، بلکه آنچه كه در شب قدر است معطر است، خود شب، خود زمان، معطر است اين را كه انسان با شامه و بيني استشمام نميكند، عطر شب قدر را قلب قرآني درك ميكند نه شامه، فرمود شب قدر معطر است نه هوا، آنها وقتي بوي بهشت را ميشنيدند ميفهميدند امشب شب قدر است.
ما در شب قدر از خدا حيات قرآني طلب بكنيم راه سوم و مطلب سوم كه اين امور را از خدا بخواهيم ما پيرو كسي هستيم كه اين ايام، ايام شهادت اوست و غير از ذات مقدس پيامبر اعظم (عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء) مردي به عظمت او خلق نشد و خلق نميشود و آن علي مظلوم است، او امام ماست، ما او را با جان و دل به امامت پذيرفتيم، اما خودش يك مطلبي دارد كه به ما فرمود ميسور شما نيست ولي پايينترش را طلب بكنيد آن مطلب كه عنصر محوري دعاي ماست اين است وجود مبارك امير بيان فرمود من تا خدا را نبينم عبادت نميكنم، منتها خدا با چشم ديده نميشود با بصيرت و جان مشاهده ميشود. آن علي بود و اين كلام وقف اوست فرمود من آن نيستم كه خداي نديده را عبادت كنم، با جان ديدم و او را ميپرستم، اين مقام ميسور ديگري نيست، اما پايينتر از اين مقام را ميشود تمني داشت و آن اين است كه ما تابع قرآنيم از يك سو، پيرو عترتيم از سوي ديگر، كه ميراث گرانبهاي پيامبر اعظم (عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء) به ما سپرده است ،ما مطيع قرآن و عترتيم، اين معنا را در شب قدر از خدا بخواهيم كه به جايي برسيم كه بگوييم من تا قرآن را نبينم از او اطاعت نميكنم، من تا علي و خاتم اوصيا (عليهم آلاف التحية و الثناء) را نبينم اطاعت نميكنم، من تا امام زمانم را نبينم اطاعت نميكنم، نه با چشم ظاهر كه با چشم دل، اين معنا را ميتوان گفت اين معنا را ميتوان خواست، اين معنا را ميتوان يافت، اين معنا ميسور هر كسي نيست. آن مطالب جزئي هدف ما نيست گرچه به ما ميدهند، مشكلات حل معيشت و اداي قرض و شفاي مرض اينها جزء ريزشهاي مائده قرآني است، ما به جايي برسيم كه قرآن حافظ ما باشد، عترت حافظ ما باشد، ما هرگز رفتني را به جاي ماندني اشتباه نكنيم، فاني را به جاي باقي نبينيم, تمام مشكلات دولت و ملت در اين است كه ما اشتباهي ميرويم. آن چيزي كه اين مملكت را فلج كرده است براي آن است كه نماز ما ﴿تَنْهَي عَنِ الفَحْشَاءِ﴾ نيست قرآن به سر گرفتن ما, ما را به مقامي نميرساند كه بگوييم «ما كنت اطيع قرآناً لم أره» ما در الفباي دين مشكل داريم اگر كسي دروغ نگويد، تجاوز نكند، تهمت نزند، كم فروشي نكند، گران فروشي نكند، هتك حرمت نكند، ما مشكل پروندههاي قضايي نداريم. اين نماز شبها، اين نماز وترها، اين نمازهاي مستحبي, اين قرآن به سرها اين توسلها اين دعاها اين زيارتها براي اينكه ما را بيدار كند، ما باطل را حق ننگريم.
بنابراين شبي كه قرآن نازل ميشود شب ﴿يَهْدِي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ﴾ است، ما چرا خود قائم به قسط نشويم اينكه ﴿لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ﴾ شد، ما چرا قوام به قسط نشويم، او براي ما نازل شد و ميشود و خواهد نازل شد. اينكه يك قضيه في واقعه نبود كه گذشت اين هميشه نازل ميشود، هر شب قدر نازل ميشود در هر زمان و زميني تنزل دارد، چرا ما قلبمان را قرآني نكنيم و نگوييم «ما كنت مفسر قرآناً لم أره»، «ما كنت أتولي اماماً لم أره» اگر ديديم به مقصد ميرسيم بوي شب قدر را نه بوي زمان را، بوي متضمن را، بوي ليله قدر را، استشمام ميكنيم، آنگاه هرگز باطل را حق نميپنداريم، فاني را باقي خيال نميكنيم. اينكه ميبينيد وقتي امام سجاد يا ائمه ديگر(عليهم الصلوة و عليهم السلام) دستشان را به دعا برميداشتند وقتي پايين ميآوردند اين دست را يا بر بالاي سر ميگذاشتند يا ميبوييدند يا ميبوسيدند يا به صورت ميكشيدند ميگفتند اين دست ما به دست بيدستي خدا رسيده است، اين از مجاز به حقيقت رسيدن است نه از مجاز به مقصد رسيدن. اگر وجود مبارك امام سجاد مالي را به سائل ميداد اين دست را ميبوييد و ميبوسيد و بر سر ميگذاشت ميگفت گيرنده اين صدقه خداست, ميگفت دستم به دست بيدستي خدا رسيد اوست كه صدقات را قبول ميكند.
شب قدر جاي اين حرفهاست اگر فرصت كرديد اعتكاف دهه سوم را از دست ندهيد ممكن است شما سي سال درس بخوانيد مجتهد مسلم بشويد اما راه اين شب قدر شب ديگر است آن ﴿لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾ به شما شامه ميدهد كه بوي بد سياست بازيها را ،حزب بازيها را، باند بازيها را استشمام ميكنيد در متن سياست هستيد مثل امام و سيد حسن مدرس اما نه بيراهه ميرويد نه راه كسي را ميبنديد در متن انتخابات هستيد اما نه فريب ميدهيد نه فريب ميخوريد، اين بو كشيدن با درس و بحث حوزه و دانشگاه حاصل نميشود اين محصول شب قدر است و محصول اعتكاف است و محصول آن چشم باطني است هدف همه ما اين باشد كه بگوييم خدايا به بارگاه وليات پناهنده شديم.
زير مجموعه اين دعاهاي ما، طهارت دل ميخواهد، شرح صدر ميخواهد، كينه زدايي ميخواهد، عداوت زدايي ميخواهد، دهها بيماري را كنار گذاشتن ميخواهد، آنگاه قرآن را به دست گرفتن ميخواهد، قرآن به سر گذاشتن ميخواهد و اين مطالب را از ذات اقدس الهي مسئلت كردن ميخواهد، از كريم, متاع ماندگار خواستن شايسته است. اگر خدای ناكرده كينهای نسبت به ديگران داريم بگوييم خدايا من از او گذشتم تو از او بگذر، حقي داريم بگذريم تا با صفاي ضمير، با شرح صدر دلي بخواهيم داشته باشيم كه جاي غير او نباشد تا او محبت خود را، ارادتمان را، به قرآن كه ثقل اكبر است و همچنین ارادتمان را به عترت طاهرين (عليهم السلام) كه ثقل اصغر است در قلب ما مستقر بكند.
ما شبي كه مربوط به اين ذات مقدس است آمديم از خدا بخواهيم ما آن مقام علي علیه السلام، نه مقدور ماست نه ميسور ما كه بگوييم «ما كنت اعبد رباً لم أره» ولي اين را ميخواهيم بگوييم تا علي علیه السلام را نبينيم عبادت نكنيم، اين را ميخواهيم تا امامان را نبينيم عبادت نكنيم، آن توفيق را به ما بده ما امام زمان شناس باشيم، علي شناس باشيم، آنگاه نه كسي را فريب ميدهيم نه فريب كسي را ميخوريم نه بيراهه ميرويم نه راه كسي را ميبنديم.