برف نو! برف نو! سلااام! سلاااام!

بنشین! خوش نشسته ای بر بام

چند روز پیش می خواستم بیایم اینجا بگویم: بارالها از سیاهی گناه و معصیت ما باران هایت را از ما برگرفته ای، خیر و برکت و نزولات آسمانی از ما برچیده شده، برف و بارانت را کمتر، خیلی کمتر شاهد هستیم.

از شدت آلودگی هوا همه داشتیم می مردیم، به مزخرف ترین مرگ ممکن هم داشتیم می مردیم. هوای تهران مرز هشدار را رد کرده بود یازده روز متوالی وارونگی هوا داشتیم، خانه نشین شده بودیم. باران که شروع شد چشمم برق زد امروز صبح برف دیدیم به اهل خانه گفتم خدا به پیاده های اربعین به ما رحم کرد. 

لطفا برای تداوم بارش ها دعا کنیم! دعای بارش باران:

اللَّهُمَّ سُقْیَا مِنْکَ مُحْیِیَةً مُرْوِیَةً، تَامَّةً عَامَّةً، طَیِّبَةً مُبَارَکَةً، هَنِیئَةً مَرِیعَةً، زَاکِیاً نَبْتُهَا، ثَامِراً فَرْعُهَا، نَاضِراً وَرَقُهَا، تُنْعِشُ بِهَا الضَّعِیفَ مِنْ عِبَادِک، وَتُحْیِی بِهَا الْمَیِّتَ مِنْ بَلاَدِکَ

بارالها ! بارانى حیات بخش، سیراب کننده، کامل، همگانى، پاکیزه، پربرکت، گوارا و خرّمى بخش از ناحیه خودت بر ما نازل فرما ! بارانى که گیاهانى پربرکت با شاخه هاى پر ثمر و برگهاى سرسبز و پرطراوات برویاند، آن گونه که بندگان ضعیفت را با آن توان بخشى و سرزمین هاى مرده را با آن زنده کنى

اللَّهُمَّ سُقْیَا مِنْکَ تُعْشِبُ بِهَا نِجَادُنَا، وَتَجْرِی بِهَا وِهَادُنَا، وَیُخْصِبُبِهَا جَنَابُنَا، وَتُقْبِلُ بِهَا ثِمَارُنَا، وَتَعِیشُ بِهَا مَوَاشِینَا، وَتَنْدَىبِهَا أَقَاصِینَا، وَتَسْتَعِینُ بِهَا ضَوَاحِینَا مِنْ بَرَکَاتِکَ الْوَاسِعَةِ، وَعَطَایَاکَ الْجَزِیلَةِ، عَلَى بَریَّتِکَ الْمَرْمِلَةِ، وَوَحْشِکَ الْمُهْمَلَةِ

وخداوندا ! بارانى ده ! که تپّه ها و کوه هاى بلند ما را پر گیاه سازد و در دامنه ها و دشت ها جارى گردد، به تمامى سرزمین ما نعمت فراوان بخشد، میوه ها با آن به ماروى آورند، چهارپایان ما با آن زندگى کنند و سرزمین هاى دورتر از ما نیز از آن بهره مند شوند، و روستاهاى ما از آن مدد گیرند (همه اینها را) از برکات واسع و عطایاى فراوان خویش بر بندگان فقیر و حیوانات وحش بیابان عنایت فرما!.

وَأَنْزِلْ عَلَیْنَا سَمَاءً مُخْضِلَةً*، مِدْرَاراً هَاطِلَةً*، یُدَافِعُ الْوَدْقُ مِنْهَا الْوَدْقَ، وَیَحْفِزُ  الْقَطْرُ مِنْهَا الْقَطْرَ غَیْرَ خُلَّبَرْقُهَا، وَلاَ جَهَام عَارِضُهَا، وَلاَ قَزَع رَبَابُهَا، وَلاَ شَفَّان ذِهَابُهَا

خداوندا  آسمانى مرطوب و پرباران، بارانى دانه درشت و پى درپى که قطراتش (بر اثر کثرت و شدّت) یکدیگر را به پیش رانند، و از خود دور ساز نه رعد و برق بى باران و ابر بى ثمر، و نه ابرهاى کوچک پراکنده، و نه دانه هاى ریز، همراه بادهاى سرد

حَتَّى یُخْصِبَ لإمْرَاعِهَا الْمُجْدِبُونَ، وَیَحْیَا بِبَرَکَتِهَا المُسْنِتُونَ، فَإنَّکَ (تُنْزِلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا، وَتَنْشُرُ رَحْمَتَکَ وَأَنْتَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ

بارانى مرحمت کن که قحطى زدگان، به نعمت فراوان رسند و از برکت آن گرفتاران خشکسالى، زنده گردند، زیرا توئى که بعد از نومیدى آنها، باران را فرو مى فرستى و رحمتت را گسترش مى دهى وتو سرپرستى هستى شایسته ستایش.

+خطبه 115 نهج البلاغه

فهرست مطالب