سه شنبه رفته بودم پیش آقای چیت چیان، خسته و دلشکسته، حال دلم هیچ خوش نبود، حیران و در هم و بر هم بودم، برایش توضیح دادم، غر غر کردم، آقای چیت چیان گفت: “اصلا برو یک روز با موسی زندگی کن! برو با موسی دوست بشو، قرآن رو باز کن و با موسی همراه بشو! تو به دوست های بیشتری احتیاج داری! یک روز با موسی یک روز با عیسی، یک روز شعیب! برو دوست پیدا کن! هر روز با یکیشون دمخور شو! انقدر کیف می ده! دیگه چی می خوای؟ بعدم بنشین قصه های خودت را با اون پیامبرا بنویس!”
قیافه ی من در این لحظه از شدت درخشش ِ این پیشنهاد شبیه کیک کشمشی شده بود! گفتم بیام به شمام بگم شکل کیک کشمشی بشید!