شهیدی گرچه مورخ است، اما تنها به بررسی منابع تاریخی بسنده نکرده است. او بهخوبی میداند که منابع و متون بنیادی و نخستین تاریخ اسلام، از فیلتر دورهی استیلای امویان و عباسیان گذشته است و نمیتوان گشادهدستانه وبا خیال آسوده به آنها اعتماد کرد. شهیدی با همین نگاه و با رویکردی مجتهدانه، دادههای تاریخی را با مجموعهی شرایط و وضعیت جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی آن روزگار سنجیده است. با این اوصاف، کتاب او را میتوان بیش از تحلیل تاریخی، تحلیلی جامعهشناختی از واقعهی عاشورا محسوب کرد. تحلیلی که در مقام پاسخ به این پرسش است که چه شد و بر جامعهی اسلامی چه گذشت که تنها پس از پنجاه سال از رحلت پیامبر اکرم(ص)، نوادهی بزرگوار او توسط مسلمانان به آن شکل فجیع کشته شد؟ کتاب شهیدی، روایت انحطاط گام به گام جامعهی اسلامی است.