چند وقتی است دلم تنگ شده بود برای نوشتن در سایت و هر چه فکر میکردم ، مطلب جدیدی که با شما به اشتراک نگذاشته باشم نمی یافتم.
با خود گفتم این ندانستن را به اشتراک بگذارم.
سوالی که همواره اینجا مطرح کردم این بوده که ما چه نیازی به دین داریم در دنیای مدرن؟ و این نپرداختن های ما شاهدی بر این مدعاست که انسان دنیای مدرن سوالات خود را از قران نمی پرسد و راه حل های علمی را برای پرداختن سوالات خود کافی میپندارد.
سوای اینکه این که این رویکرد درست است یا خیر همان گونه که باز هم قبلا به شما گفتم انسان هر چه قدر هم مدرن بشود آخر برای تنهایی اش مجبور است پناه ببرد به موجودی که به او تکیه کند و تنهایی اش را تبدیل کند به یک خلوت دو نفره خلوتی که نفر دوم از سر تا پایت را بشناسد و البته تو هیچ ندانی که او کیست! تو در برابرش خشیت داشته باشی و فقط بدانی او میشنود و پاسخ میدهد.
این جا پاشنه ی آشیل من است. من نمیدانم با این که تنهایی خودم در این جهان را با تمام وجود می یابم چرا باز هم کمتر با خدا خلوت میکنم؟ تا کنون نشده از آن طرف مطمئن باشم که آری او هست و او پاسخ میدهد. هیچگاه نشده مطمئن باشم یکی دارد میشنود. به نظر خودم تنها راه پرداختن به راز و نیاز و قران خواندن خودم این است که مطمئن شوم و ایمان واقعی داشته باشم آن طرف کسی هست.. و هیچ راهی ندارم برای این اطمینان و همین شک باعث میشود هیچ وقت لذت راز و نیازی که ذکر آن را کردم به من دست ندهد.
شما چگونه اید؟
تا حالا به این مشکلی که من دارم برخورده اید؟