نمی دانم در پزشکی اختلالی هست با این علایم: که کسی گرسنه است، معده اش خالی است، بدنش نیاز دارد ولی احساس سیری می کند! و بدنش به تدریج ضعیف می شود و او نمی فهمد. آنقدر نمی فهمد که تا پای مرگ هم می رود و او هم چنان گرسنگی اش را انکار کند تا آنکه جان دهد…؟!
آدم بدِ سوره شبیه همین بود، با لفظ “استغنا” و ” کفره الفجره”….در مقابلش قرآن قرار دارد، با لفظ “تذکره” ولی او توجهی به آن ندارد دلش هم بی حال است و ضعف کرده ولی او روی می گرداند..
به دروندادهایش اگر نگاه کند، حواسش جمع می شود، می بیند که همانطور که شکمش باید پر شود، حال دلش هم باید خوب شود.
امروز حس کردم وقتی خدا در سوره ی مبارکه ی “عبس” می گوید “انها تذکره” و بعد می گوید “فلینظر الانسان الی طعامه” تذکره بودن قرآن از جنس طعام است برای انسان. و همانطور که انسان از خوردن بی نیاز نمی شود و مدام باید صبحان و ناهار و شامش را هر روز تجدید کند، قرآنش هم باید هر روز و هر وعده و شاید (ما که نمی دانیم) شاید هر لحظه تجدید شود.و قرآن تذکره است برای هر کسی که احساس نیاز کند.و آدمِ گرسنه ی سوره روز قیامت سراسر کم کاری است و توشه ای ندارد”ترهقها قتره”.انگار پر از “نکردن” است، ” پر از نخوردن! پر از ندیدن حق! .به نظرم رسید مقید باشم به اینکه هر گاه خواستم چیزی بخورم، قبلش به خودم بگویم که هوای دلت را هم مثل شکمت داری!
امشب شب شهادت امام جواد عزیز است:
الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۸)
فرمود: مؤمن در هر حال نيازمند به سه خصلت است: توفيق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت نمايد.