هوالعزیز
نذر دستهای تو 
هر وقت اضطرار و تشنگی امان می برد
هر وقت بی ادبی ایمان را تهدید می کند
هر وقت بی وفایی و بی معرفتی کمر می شکند
هر وقت گره های زندگی آنقدر پیچیده می شود که کسی را یارای باز کردن آن نیست…
همه دلتنگ مردی با ایمان و با ادب و با وفا و با معرفت می شوند که گره های سخت و در هم پیچیده را “بی دست” باز می کند.
پس سلام خدا و فرشتگان مقرب و پیامبران و صالحان و همه شهدا و راست گویان و راست قامتان و پاکان تاریخ هر صبح و شب بر تو باد ای پسر بی نظیر امیرالمومنین
من کیم که شهادت بدهم که تو همان عبد صالحی هستی که یاری امام زمانت را کوچک نشمردی و سنگ تمام گذاشتی و چه نیکو برادر صبور مجاهد حمایت کننده ای هستی…
و من اینجا ایستاده ام صله تولد تو که هدیه­ی ام البنین شجاع و مهربان به زهرا و علی و حسن و حسین و زینبی
از تو که علمدار و سقا و رشید و باوفا و گره گشایی
از تو که ماهی… ماه بنی هاشم
باز کردن گره قصه های پر غصه امام زمانم را بخواهم
که بی او ما را یارای نوشیدن نوشداروی قرآن نیست
که بی او تشنگی و بی ادبی و بی معرفتی ما را تهدید می کند
که بی او… عمو جان سخت می گذرد سخت…
 
برگرفته از متن زیارت حضرت عباس- مفاتیح الجنان

فهرست مطالب