عَلِمْتُ اَمِنْ اَهْلِ السَّعادَهِ جَعَلْتَنى، وَبِقُرْبِکَ وَجِوارِکَ خَصَصْتَنى،
و کاش مىدانستم اى خدا که آیا مرا از اهل سعادت قرارم داده و به مقام قرب و جوار خویش مخصوصم گرداندهاى
فَتَقَِرَّ بِذلِکَ عَیْنى، وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسى، اِلهى هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ
تا چشمم بدین سبب روشن گشته و دلم مطمئن گردد خدایا آیا براستى سیاه کنى چهرههایى را که در
ساجِدهً لِعَظَمَتِکَ، اَوْ تُخْرِسُ اَلْسِنَهً نَطَقَتْ بِالثَّنآءِ عَلى مَجْدِکَ
برابر عظمتت به خاک افتاده یا لال کنى زبانهایى را که به ثناگویى درباره مجد
وَجَلالَتِکَ، اَوْ تَطْبَعُ عَلى قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلى مَحَبَّتِکَ، اَوْ تُصِمُ
و شوکتت گویا شده یا مُهر زنى بر دلهایى که دوستى تو را در بردارد یا کَر کنى
اَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِکْرِکَ فى اِرادَتِکَ، اَوْ تَغُلُّ اَکُفّاً رَفَعَتْهَا
گوشهایى را که به شنیدن ذکرت در ارادت ورزى به تو لذت برند یا ببندى به زنجیر کیفر دستهایى را
الْأمالُ اِلَیْکَ رَجآءَ رَاْفَتِکَ، اَوْ تُعاقِبُ اَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِکَ حَتّى
که آمال و آرزوها به امید مِهرت آنها را به سوى تو بلند کرده یا کیفر کنى بدنهایى را که در طاعتت کار کرده تا
نَحِلَتْ فى مُجاهَدَتِکَ، اَوْ تُعَذِّبُ اَرْجُلاً سَعَتْ فى عِبادَتِکَ، اِلهى لا
به جایى که در راه کوشش براى تو نزار گشته یا شکنجه دهى پاهایى را که در پرستشت راه یافته خدایا
تُغْلِقْ عَلى مُوَحِّدیکَ اَبْوابَ رَحْمَتِکَ، وَلا تَحْجُبْ مُشْتاقیکَ عَنِ
درهاى رحمتت را به روى یکتا پرستانت مبند و مشتاقانت را از
النَّظَرِ اِلى جَمیلِ رُؤْیَتِکَ، اِلهى نَفْسٌ اَعْزَزْتَها بِتَوْحیدِکَ کَیْفَ
مشاهده جمال دیدارت محروم مکن خدایا نفسى را که به وسیله توحید و یگانه پرستیت عزیز داشتهاى چگونه
تُذِلُّها بِمَهانَهِ هِجْرانِکَ، وَضَمیرٌ انْعَقَدَ عَلى مَوَدَّتِکَ، کَیْفَ تُحْرِقُهُ
به خوارى هجرانت پست کنى و نهادى را که با دوستى تو پیوند شده چگونه به
بِحَرارَهِ نیرانِکَ، اِلهى اَجِرْنى مِنْ اَلیمِ غَضَبِکَ، وَعَظیمِ سَخَطِکَ، یا
حرارت آتشت بسوزانى خدایا پناهم ده از خشم دردناک و غضب بزرگت اى
حَنَّانُ یا مَنَّانُ، یا رَحیمُ یا رَحْمنُ، یا جَبَّارُ یا قَهَّارُ، یا غَفَّارُ یا سَتَّارُ،
مِهرورز اى پربخشش اى مهربان اى بخشاینده اى داراى بزرگى و عظمت اى به قهر گیرنده اى پردهپوش
نَجِّنى بِرَحْمَتِکَ مَنْ عَذابِ النَّارِ وَفَضیحَهِ الْعارِ اِذَاامْتازَ الْأَخْیارُ
نجاتم ده به رحمت خود از عذاب دوزخ و رسوایى ننگ (یا برهنگى) در آن هنگام که نیکان
مِنَ الْأَشْرارِ، وَحالَتِ الْأَحْوالُ وَهالَتِ الْأَهْوالُ، وَقَرُبَ الْمُحْسِنُونَ،
از بدان جدا گردند و احوال دگرگون شود و هراسها مردم را فراگیرد و نزدیک و مقرب شوند نیکوکاران
وَبَعُدَ الْمُسیئُونَ وَوُفّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ
و دور گردند بدکاران و به هر کس هر چه کرده است داده شود و ستم به ایشان نشود