مرا در سینه، تیر نفس تا کی
دل سختم اسیر نفس تا کی
چه می شد گر اسیر یار بودم
امیر نفس بد کردار بودم
دل از تو، ناله از تو، آه از تو
لبم را ذکر یا الله از تو
چه خوش باشد تو را پیوسته خواندن
نه با لب، با دل بشکسته خواندن
نیایش با دل بی درد زشت است
دل بشکسته یک باغ بهشت است
دل بشکسته جای توست یا رب
سرای بی ریای توست یارب
گنه کردم نبردی آبرویم
خطا دیدی نیاوردی به رویم
درِ رحمت گشودی و نبستی
به خلوتگاه دل با من نشستی
شاعر: حاج غلامرضا سازگار