بسم الله الرحمن الرحیم

لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ

شب مبعث رسول الله هست. اینقدر ذوق دارم که می خواهم تمام دیوارهای دنیا را با شادباش پر کنم. افسوس که بجز اینجا و چند جای محدود دیگر، دستم نمی رسد!

اما پیامبر که بود ؟

می گفت انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ یعنی من برای کامل کردن صفات اخلاقی نیکو برانگیخته شدم.

و خلق های بزرگ داشت. طوری که خداوند گفته

وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ (قلم، آیه 29)

و اخلاق او برای ما اسوه است.

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (احزاب، آیه 21)

و امام حسین از رفتار پیامبر تعریف می کرد :

او همیشه لبخندی به چهره داشت اما پیدا بود که غمی شیرین درونی دارد (در مورد این غم توضیح ندادند.) . هیچ گاه برای دنیا غمگین نمی شد. با انکه به خلافت رسیده بود، وقتی کسی از بیرون وارد می شد، نمی فهمید کی پیامبر است و می پرسید ایکم رسول الله ؟ (کدام یک از شما پیامبر خدا است ؟) خوش خنده بود. غذایش همواره ساده بود و روی حصیر می نشست.

و در روایت دیگری آمده

روزی فردی برای کاری خدمت رسول خدا رسید.زبان اش لکنت گرفت. حضرت ایشان را در آغوش گرفت و فرمود برادر! من مانند پادشاهان ظالم نیستم.

پیامبری از ظاهرش می بارید. همه نشانه هایی که در تورات و انجیل برای پیامبر آخرالزمان داده بودند در او هویدا بود. طوری که علمای یهود، او را می شناختند، همچون که فرزندانشان را می شناختند

الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (بقره، آیه 146)

بسیار دلسوز بود. از رنج کشیدن مومنین رنج می کشید. حریص به هدایت بود.

لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ(توبه، آیه 128)

و مبنی زندگی مشترک اش، خدا و آخرت بود. به طوری که آیه آمد به زنانت بگو حق انتخاب دارند. اگر دنیا را می طلبند، آن ها را به نیکویی آزاد کن (طلاق بده) و و اگر پی روی خدا و آخرت هستند، بمانند

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا (احزاب، آیه 28)

 به اشاره اش ماه شکافته شد.

اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ (قمر، آیه 1)

پیامبر بود، وحی داشت، شهود داشت، علم الهی داشت اما اصلا خودش را نمی گرفت. اینقدر که وقتی به رسم عرب ها از پشت دیوار ها نامش را داد می زدند، اعتراض نمی کرد و اصلا به روی خودش نمی آورد. تا اینکه فرمان الهی آمد

الذين ينادونك من ورا الحجرات اكثرهم لا يعقلون (حجرات ، آیه 4)

عدالت را رعایت می کرد، حتی درباره حیوانات. طوری که عادلانه از شترها سواری می گرفت.

جوانان را دوست داشت و به آن ها اعتماد می کرد حتی در حساس ترین مواقع. مثلا اسامه 18 ساله را در جنگی فرمانده قرار داد یا در رویدادی دیگر به امیرالمونین که آن زمان بسیار جوان بودند؛ پرچم هدایت لشگر را داد.

اهل مشورت بود. نمی گفت من چون به علم الهی متصل هستم نیازی به مشورت شما ندارم. حتی در یکی از جنگ ها نظر جمع مخالف نظر پیامبر بود. حضرت نظر جمع را پذیرفت با اینکه در آن جنگ اسلام تلفات بسیار داد..

بعد از بعثت بسیار جنگید. جنگ های پیاپی. امیرالمومنین می گوید هرگاه کار سخت می شد، به او پناه می بردیم.

بارها بر جنازه های مشرکین حسرت خورد.

در حیرت الهی بود. هیچگاه نشسته نماز نخواند. نماز شب اش ترک نمی شد. حتی نماز شب بر او واجب شده بود. هیچ شبی را کامل نخوابید. بیشترین خرج زندگی اش، عطر بود! همه بوی عطرش را دوست داشتند. هر گاهی مهمانی وارد می شد، قبل از بازکردن در مویش را شانه می کرد. مرتب و تمیز و ساده بود.

عبادت که می کرد، حالش عوض می شد. تا جایی که به او می گفتند مجنون است!

نه فقط دلسوز مومنین بود، دلش برای کافران هم می سوخت. بطوری که خداوند به او هشدار داد ممکن است از غم هدایت نشدنشان دق کنی!

فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا (کهف ، آیه 6)

و و و …

امشب، سالگرد پیامبری رسول الله است…

فهرست مطالب