اخلاق بحرانی یا الطریق الی الله، کتابی است در باب اخلاق و سیر و سلوک که مؤلف سعی داشته است از آیات و روایات در این جهت استفاده نماید.
در نوع نگارش بسیار شیوا و روان و عاری از کلمات غامض و پیچیده است. علاوه بر اینکه از نگارشی قوی برخوردار است از جهاتی دیگر هم حائز اهمیت است من جمله: در بیان سیر و سلوک، سلوک اهل بیت -علیهم السلام- را بر اساس آیات و روایات ترسیم و تبلیغ می کند و در این جهت تقریباً از 40 آیه و 120 روایت بهره جسته است. مؤلف در عین استفاده از نکات روایی از نکات عرفی غافل نبوده سادگی متن را جهت فهم عامه در نظر گرفته و از بیانات پیچیده و حتی از بیان ظنیات و کشف و شهود، دوری کرده است. محور سخنش کلام الهی و روایات ائمه معصومین -علیهم السلام- است تا سالک به راحتی مسیر را طی و از اخلاق الهی بهره مند شود.
این کتاب بین علما با عنوان اخلاق بحرانی یا رساله ای فی السلوک معرفی شده است و آن را بهترین کتاب اخلاقی دانسته اند و مؤلف را از علماء صاحب این فن معرفی کرده اند:
از جمله علامه سید حسن صدر در تکمله دربارۀ آن نوشته اند:
“هو العالم الربانی و العارف الذی لیس له فی عصره ثان. رایت له رسالة من احسن کتب السلوک الی الله علی طریقة اهل البیت علیهم السلام ما اعرف احدا سلک مثل هذا الشیخ الربانی و العارف الذی لیس له ثان اوضح الطریق و ابلج المنهج کل ذلک من کلام الائمة الحجج مع بیانات شافیة و ارشادات صافیة وبالجملة ما احسن من کلامه فی باب الاخلاق کلام وانفس من بیانها بیان، اللهم إلا بیانات السید جمال الدین علی بن طاووس.
کان الشیخ حسین المذکور من فقهاء النجف وعلمائها واهل العلم بالحدیث والرجال – قدس سره- من متاخرالمتاخرین.”
در مقدمه ترجمه آقای علی شیروانی نقل شده است که آیت الله بهجت –رحمة الله علیه- وقتی این کتاب را دیدند، آن را کتابی نیکو شمردند و خواندن آن را به دوستان توصیه کردند.
منابع استنادی این کتاب افزون برآیات و روایات اهل بیت علیهم السلام کتابهای ارزشمندی مانند: مجموعه ورام، مفتاح الفلاح، تفسیر جوامع الجامع، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و … است.
کتاب دارای یک مقدمه و 11 باب است:
باب اول: نیاز به تهذیب اخلاق
باب دوم: رجحان وبرتری علم اخلاق
باب سوم: خلقت انسان به جهت سعادت دائمی
باب چهارم: دربیان بعضی ازراههای رسیدن به خدا
باب پنجم: درتوضیح عجز و ناتوانی انسان
باب ششم وهفتم: چگونگی سلوک عبادالله الی الله
باب هشتم: اکمال ایمان با وجود سه خصلت درانسان
باب نهم: رضایت به قضای الهی
باب دهم: در معنای توکل و تفویض و تسلیم
باب یازدهم: درجات اهل ایمان
چاپهای اخلاق بحرانی
این کتاب چندین بار تصحیح ترجمه و چاپ شده است:
چاپ عربی: مکتبه نینوی الحدیثة مع مقدمة الشهید الشیخ مهدی السماوی؛
چاپ عربی: الطبعة الاولی1423ق تحقیق وتعلیق: الشیخ حبیب الکاظمی؛
چاپ فارسی: پائیز1362-مترجم: علی مشتاق عسگری-نشرقدر؛
چاپ فارسی: پائیز1370-مترجم: علی الهی(شیروانی)-انتشارات الزهراء؛
چاپ فارسی: بهار1375-مترجم: سیداحمدفهری زنجانی-انتشارات مدرس؛
چاپ انگلیسی: انتشارات انصاریان؛
کلامی چند از رساله اخلاق بحرانی:
ای عزیز،
گمان مبر که راه تقرب به سوی خدا منحصر به عبادت های معروف است، مانند: نماز، روزه، تلاوت قرآن، آموختن و آموزش، خواندن دعاها و زیارتها؛ بگونه ای که هر کار دیگری بیهوده و موجب تضییع عمر به حساب آید؛ چنان که بسیاری از برادران صالح ما می پندارند. این پنداری نارسا و ناشی از مشتبه شدن امور است.
بدان که مقصود اصلی شارع از مکلفین، تقویت بصیرت ایشان است، تا او را با بینش کامل و آگاهی کافی اطاعت کنند؛ و هر چه موجب تقویت بصیرت و زیادت هوشمندی گردد، مورد نظر حق تعالی است، بلکه تأکید بیشتری بر آن دارد.
کسی که خود را در عبادتهای خاصی محدود ساخته در چارچوب آنها بیندیشد، جمود بر او غلبه مینماید و هوشمندی وی در قالب موضوعاتی چون قبلهشناسی و تشخیص وقت (نماز) و مانند آن قرار میگیرد، (و فکرش در مسائل دیگر نارسا خواهد بود)؛ و شیطانهای انس و جن که قصد آن دارند که او را در بینش فریب دهند، به راحتی او را میفریبند، و این برخلاف خواستهی خداوند و نقیض هدف وی (از تشریع و قانونگذاری) است. به عکس، کسی که به خرید و فروش اشتغال دارد، و آداب و روش گفت و شنود و نکتههای پرسش و پاسخ را فرا گرفته آن را به عبادتها و نیایشها و دانش و آموزش خویش میافزاید، چنین انسانی ( که خود را در بطن اجتماعی قرار داده است و در تماس با انسانها، اشیاء و پدیده ها و حوادث گوناگون تجربه ها آموخته و ابعاد گوناگون وجود خویش را رشد داده است) یک مرد کامل خواهد بود. وجدان و تجربه بزرگترین گواه این مدعاست.
هرگاه به فراگیری چیزی از فنون محسوس بپردازی، درهایی از آگاهی از معقولات به روی تو گشوده می-شود؛ و اصل در این مطلب آن است که خداوند سبحان امور محسوس را با حقایق کلی و معقول مرتبط ساخته، و امور اخروی را با امور دنیایی پیوند زده است. از اینرو، کسی که امور اخروی را بدون امور دنیایی طلب کند، به مقصود نخواهد رسید، چرا که خداوند امور امور آن جهانی را به گونه ای قرار داده است که جز با امور این جهانی کامل نمیشود؛ و دنیایی را که وسیلهی رسیدن به آخرت قرار داده شده، از آخرت بشمار آورده است و مشمول مذمت ها و سرزنش هایی که نسبت به دنیا شده، نمی گردد. از این رو در حدیث آمده است:
آنکه آخرت خویش را برای دنیایش رها کند، معلون است و کسی دنیای خویش را به خاطر آخرت ترک گوید، ملعون و دور از رحمت خداست.
دنیایی که ترکش، دوری از رحمت خدا را موجب میگردد، همان دنیایی است که وسیله رسیدن به آخرت است و همان دنیایی است که تمامیت امور اخروی منوط به آن میباشد، و این دنیا در حقیقت جزء آخرت است و ترک آن، ترک آخرت خواهد بود. دنیای مذمت شده، آن دنیایی است که در جهت آخرت قرار نگرفته، وسیله رسیدن به آن نیست، یعنی زوایدی که هیچ چیز بسته به آن نمی باشد و (جز آنکه انسان را از توجه به خدا باز دارد و سرگرم خود سازد ثمری ندارد.)
صورت اول از دنیا همانگونه که برای رسیدن به آخرت ضرورت دارد، اشتغال به آن به اذن خداوند موجب هوشمندی و تقویت فهم و بصیرت میگردد؛ و معنای اینکه در روایات مربوط به تجارت آمده است:
معامله و تجارت نیمی از عقل می باشد،
همین است و نیز روایت شده است:
عبادت ده جزء دارد، نه جز آن در تجارت و یک قسمت آن در همهی طاعات نهفته است.
تجارت رسول گرامی به سوی شام، پیش از آنکه به رسالت مبعوث شود و همچنین (تجارتها و معامله-های) سایر پیامبران و فرستادگان حق، مؤید همین معناست و لذا این انسان (که هم خویش را مصروف عبادت های خاص و مصطلح نموده است و در گوشه ای خزیده و تن به عزلت داده است) فاقد همهی کمالات بوده و به همهی آنها نیازمند است؛ و هر کدام از آنها در امر خاصی نافع است و مجموعه ی آنها عقل و اندیشه را تقویت می نماید و موجب زیادت هوشمندی و بصیرت میگردد. حکمت الهی اقتضا کرده که این کمالات در عالم پراکنده باشد و بسیاری از آنها بر سر زبان های مردم متداول و در میان آنها رایج باشد، تا به هر کس بهره اش برسد. از این رو فرمان داد کلمه حکمت را بپذیرید از هر کس که باشد، پیشوایان ما فرمودند:
حکمت را بگیرید هر چند از اهل نفاق.
و فرمودند:
دانش را از دهان مردان (اندیشمند) بگیرید.
پس چون خدای حکیم اراده کرد که انسان بنده بهرهی خویش را از دانش ها و معارف به طور کامل دریابد آن را در هر نقطه ی جهان قرار داد تا به آسانی به آن دسترسی یابد و به او فرمود: آن را از هر کسی بپذیرد. اهل بیت علیهم السلام به پیروان خویش فرمودند:
افراد را با معیار حق شناسایی کنید، نه آن که ایشان را ملاک حق قرار دهید.
امام (ع) فرمود:
به گفته ها بنگرید نه به گویندگان.
و فرمودند:
دو چیز نادر است: سخن حکیمانه از انسان سفیه، پس آن را بپذیرید؛ و سخن سفیهانه از شخص حکیم، پس آن را بر او ببخشید.
بنابراین همه ی کمال در استفاده و دریافت از گفتارها و کردارها، یا معاملات و تجربه ها نهفته است، از امامان معصوم نقل است:
همانا عقل در به یاد داشتن تجربه هاست و بهترین تجربه آن است که تو را پند دهد، همانا تجربه دانشی است گرد آمد.
ما تجربه کردیم و آزمودیم و در حالات گذشتگان اندیشیدیم و به این نتیجه رسیدیم که اکتفا نمودن به عبادت های متعارف و محدود کردن خویش در آن، که در جان برخی از برادران جا گرفته است، موجب کند ذهنی و کاسته شدن زیرکی و هوشمندی می گردد و صاحب خویش را رشد نمی دهد و به مقامات بلند نمی-رساند، از اینرو دوست داشتیم هشدار دهیم که این یکی از نیرنگ های شیطان معلوم است و به وسیلهی آن انسان را از رسیدن به قله های کمال باز میدارد.