پیامبر گرامی اسلام که دراخرین جمعه ماه شعبان خطبه ای ایراد کرده و فرمودند: ماه رمضان فرصت مناسبی است تا انسان با استغفار، خود را از بند گناه و هوس ها آزاد کند.
حضرت سپس به بیان آداب ماه مبارک رمضان پرداخته و در بخشی از آن خطبه، یکی از آداب ماه مبارک رمضان را صله ارحام و حفظ زبان بیان می کنند.
انسان نه تنها هنگامی که روزه هست، بلکه در طول ماه نیز باید این امور را رعایت کند.
«وَصِلوا أرحامَكم وَاحفظوا ألسنتكم»ارحام را مورد صله و دیدن قرار داده و زبانتان را حفظ كنید. نه تنها هنگام روز كه روزه هستید، بلكه در طول ماه، این امور را رعایت كنید. چون اینها آداب روزه نیست، آداب ماه روزه است. بحثى در آن نیست كه روزهدار موظف است زبانش را حفظ كند، امّا وقتى شب رسید آیا مىتواند هر چه خواست بگوید؟ فرمود: در طول این ماه زبانتان را حفظ كنید.
امام صادق (علیهالسلام) از اجداد گرامشان از رسول الله (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) نقل فرمودهاند كه: «من عَرِف الله وعظّمه مَنَع فٰاه من الكلام وبَطْنه من الطعام وعنّا نفسه بالصّیام والقیام»(1) فرمود: براى اینكه انسان مواظب دهان باشد و هر حرفى را نزند، معرفت خدا لازم است. كسى كه خدا را بشناسد و او را بزرگ بشمارد، در پیشگاه خداى عظیم، هر حرفى را نمىزند و شكم را هم با هر غذا، گرچه حرام باشد، آلوده نمىكند. لذّت خوردن چند لحظهاى است كه غذا در دهان است. كسى كه خدا را شناخت كنار هر سفرهاى نمىنشیند. عنایت دارد كه خود را با روزه گرفتن بپروراند؛ خودش را فراموش نمىكند.
یكى از نصیحتطلبان به اباذر نوشت كه مرا نصیحت كن. اباذر هم در جواب مرقوم فرمود: «به عزیزترین دوستانت ستم نكن». دوباره آن شخص نوشت كه این مطلب روشنى بود، انسان كه به دوست عزیزش جفا نمىكند. اباذر در جواب نوشت: عزیزترین افراد نسبت به آدم، خود «او» است. (هیچ كس به اندازه خود آدم پیش انسان عزیز نیست) فرمود: جان خود را نیازار، چون هر گناهى كه انسان مرتكب مىشود، فشارى است كه بر جان خود وارد مىكند(2).
كسى كه تنها مواظب باشد هر حرفى را نزند، پرخورى نداشته باشد یا هر غذایى را نخورد، روزهاش را بگیرد، نمازش را بخواند، چنین كسى از مؤمنان معمولى است نه اولیاى خدا. اولیاى الهى اهل تأمل و تفكر و تعمق هستند. حرف مىزنند ولى حرف آنان یاد حق است. قال رسول الله: «إنّ أولیاء الله سكتوا فكان سكوتهم ذِكْراً، ونظروا فكان نظرُهم عِبْرة، ونطقوا فكان نُطْقهم حكمةً، ومشوْا فكان مشْیهم بین النّاس بركةً، لولا الآجال التى قد كتب الله علیهم لم تستقرّ [لم تقرّ] أرواحهم فى أجسادهم خوْفاً من العذاب وشوقاً إلى الثواب»(3). به مؤمن معمولى مىگویند: زیاد حرف نزن؛ به مؤمن عارف مىگویند: مرتب سخن بگو، مردم را هدایت و به یاد حق متذكر كن.
1.اربعین شیخ بهایى، ص 76، ح 2.
2.ارشاد القلوب، ج 1، ص 345.
3.كافى، ج 2، ص 237.
منبع
حكمت عبادات، صفحات 155 ـ 156