unknown copyهو الشّافی

امسال شب نوزدهم ماه مبارک، زمانی بود که من باید شیمی دارویی می‌خواندم برای امتحان! 

همین طور که فرمول شیمیایی ترکیبات دارویی را حفظ می‌کردم و به خاطر می‌سپردم که در شرایط مختلف چه بلایی بر سر این داروها می‌آید، به شب قدر هم فکر می‌کردم! و این که دعاهایم را چطور جمع بندی کنم و چه بخواهم و اصلا چه کنم؟!

و شب قدرم شیمیایی شد…

داروها ترکیباتی هستند که ‘در شرایطی خاص’ اثری که ما می‌خواهیم (برای بهبود بیماری‌ها) را اعمال می‌کنند؛ این ترکیبات در محیط‌های مختلف ممکن است (به احتمال زیاد!) یا ‘بی اثر’ شوند و یا حتی ‘سمّی’!

خیلی به این مسئله فکر کردم که شرایطِ محیط بر آدم‌ها چقدر موثر است؟ حتما موثر است که برخی آن را بهانه‌ می‌کنند و پاسخ می‌شنوند که أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا…

ممکن است محیط، آدم‌ها را هم بی‌اثر کند یا حتی مخرّب و مضرّ! اما تفاوت آدم‌ و دارو در داشتن ‘اختیار’ است و قدرت انتخاب محیط.

باز هم فکر کردم به این که چرا آدم‌ها تاثیر می‌پذیرند و باید چه کرد…؟

داروها زمانی تاثیر می‌گیرند که در ساختارشان قسمت(های) واکنش پذیر وجود داشته باشد، بخش‌هایی که به اندازه‌ی کافی مستحکم نیست!

خب آدم هم همینطور است… نه؟

پس یا باید محیط کاملا مناسب باشد یا ساختار به قدر کافی مستحکم؛ هر کدام لنگ بزند یا آدم بی اثر می‌شود یا سمی!

دعای این شب‌هایم برای همه‌ی کسانی که دغدغه مفید بودن (به درد بوخور بودن!) دارند، این است که خودِ خدا دستشان را بگیرد و محیط را برایشان مساعد کند و کمکشان کند سوراخ‌های وجودشان به حداقل برسد، پایدار شوند و شبیه به انسان کامل… .

فهرست مطالب