به هیچ آینه جز حیدر، نه پادشاه و نه پیغمبر
شکوه و حُسن تو را دیگر، خدا نداده به تنهایی

به دختران نهان درگل، ببار ساقی نازک دل
ببار تا بشود نازل به قلب پاک تو زهرایی

به آرزوی نگین تو درآمده‌ست به دین تو
مسیح من! به کمین تو نشسته است یهودایی

قسم به «لیل» و به گیسویت، به ذکر «یاحق» و «یاهو»یت
به آیه‌، آیه‌ی ابرویت به آن دو چشم تماشایی

در این هزاره ظلمانی از آن ستاره که می‌دانی
برای این شب توفانی کمی بخوان دل دریایی!

بخوان که در عرفاتم من، کنار آب حیاتم من
طنین یک صلواتم من به شوق این همه زیبایی

قاسم صرافان

فهرست مطالب