در فراق دوست
چندان گریستن باید که وهمت چنان افتد
که دوست با اشک آمیخته است
و با قطرات اشک در کنارت خواهد افتاد.
از بهشت تا زمین راه زیادی برای دیدن تو آمده ام، به درهای بسیاری زده ام، کارهای زیادی انجام داده ام، از خیلی ها نشان تو را خواسته ام، از بهشت راه زیادی آمده ام، سال های زیادی این جا زندگی کرده ام، درهر صحن و گنبدی پیِ تو گشته ام، در هر ستاره ایی که چشمک می زد، لابه لابه ی هردست نوشته ایی، هرجا قطره ی اشکی چکید، درهر افتتاح و آغازی، هرجا که چند نفر آدم با هم خوب رفتار می کردند، هرکجا سخن از جوان مردی بود، هرجا که کسی مثل من منتظر تو بود، هر کجا که کسی دلش شور تو را می زد، چیزی را می خواست که تو می خواستی، در یک خانه ی کوچک با اهل خانه ایی که با دنیا عوضشان نمی کنم، جایی که قرآن می خواندند و نور بود، خانه ایی که در آن اهل خانه یکدیگر را سفارش به احسان می کنند، همه ی دلخوشی و قوت قلب آن ها خوب تر شدن برای تو و خدایت بوده است. من چیزی جز این تلاش های ضعیف ندارم، دوست داشتم جایی بچرخم که تو دوستش داری و مادرت زهرا(س) و جدت حسین(ع). ما خانوادتا خانواده ی شما را دوست می داریم. ما خانواده ی نخبه و فرهیخته ایی هستیم، اتفاقا جمعیتمان هم کم نیست، حالا اگر انبوه مان به چشم نمی آید به خاطر مشغله هایمان است که سرشلوغ هستیم و گاها تنبل، اما همه از نبود تو خسته جگریم. ما کار های زیادی بلدیم و کلا آدم های خلاقی هستیم. ما دانه های بالقوه ای هستیم که تو باید ما را بالفعل کنی با یک نگاه عمیقت! ما پوست انداخته ایم، خانه تکانی کرده ایم، جشن تولد مادر گرفته ایم، جشن ما را و این خانه را روشنایی بخش! قسم به ایستادگی خستگی ناپذیرت و زخم های سرشار از غرورت، قسم به عشقی که در سینه داری، تو آن گونه ایی که ما دوستت داریم ما را آن گونه کن که تو دوست داری.
الهی کشیدیم آن چه کشیدیم، همه نوش گشت
چون آوای قبول تو شنیدیم
همی دانی که هرگز در مهر شکیبا نبودیم
و به هر کوی رسیدیم درِ دوستی تو گرفتیم
و به هر راه که رفتیم به بوی تو آن راه پیمودیم
دل رفت مبارک باد!
ور جان برود در این راه پسندیم.
ای آفتاب روشن و ای سایه ی همای ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی