سلام ای کرب و بلا، تویی قربانگاه ما
که میداند این واحه نامش چیست؟
بگو سارِوانان نشان جویند…
“طف” و “غاضریه” و “نینوا”
ولی ” کربلا” هم به آن گویند
سلام ای کرب و بلا، تویی قربانگاه ما
تویی آخرین منزل این سفرها
ز راهی پر پیچ و خم، رسیدیم آخر به هم
قرار قدیمی نیها و سرها
آری اینجاست/ مُناخُ رِکابِنا
آری اینجاست، مَحَطُّ رِحالِنا
آری اینجاست، مَقتَلُ رِجالِنا
السلام ای/ زمین کرب و بلا
السلام ای/ منزل عشق و وفا
السلام ای/ مقتل خون خدا
*** *** *** ***
سلام ای فرات ای پریشان رود
خروشان و مواجی و بیتاب
عجب دیدنی میشود اینک
در آیینهات چهره مهتاب
کمی کم کن پیچ و تاب، که خوابیده طفل رباب
مبادا پَرد ناگه از خواب نازش
کنار امواج شط، حسیناست و این غم فقط
که آخر به خواهر چه گوید ز رازش
زینب زینب / آه از دل تو خواهر
خواهی شد آه / اینجا تو بی برادر
خواهد شد این / صحرا زمین محشر
السلام ای، زمین کرب و بلا
السلام ای، منزل عشق و وفا
السلام ای، مقتل خون خدا
شاعر: محمد مهدی سیار