یک- با نهایت احترام و آرزوی خیر برای همه تلاشهای خالصانه قرآنی که فرصت مواجهه با این معجزه آخر و نشستن بر سر سفره این مادبه الهی را فراهم میکنند، مایلم به یک نقص در پیش فرض بسیاری از فعالیتهای قرآنی اشاره کنم.
لازمه بهرهمندی از هر حجتی اضطرار به وجود حجت است. در کتاب کافی، بابی است که مرحوم «کلینی» همین عنوان «الإضطرار إلی الحجّه» (اضطرار به وجود حجت) را بر آن گذارده است. اگر اضطرار به حجت نباشد انسان نمیتواند با وجود یقین، از خیری که در دست دارد بهرهمند شود یا از بدی چشم بپوشد. کسی که آب دارد و یقین دارد که این آب است تا تشنه نباشد، آب نخواهد نوشید و تا از ناپاکی وجودش مطلع و مضطرب نشود، آب به درد شستشویش نخواهد خورد.
در سبک زندگی غالب این روزهای نخبگان ما با اهداف مشخص و از پیش تعیین شده که با آداب معین و سختکوشی به آن دست خواهیم یافت- و “همه چی آرومه ما چقدر خوشبختیم”- حفظ و قرائت قرآن، در کنار سایر مستحباتِ توصیه شده به نحوی که خیال ما را از انجام وظایف روزانه دینیمان راحت کند، گرهی از کار رشد و فلاح ما باز نخواهد کرد. چه بسا که پرداختن این چنین به قرآن تکاثر و طغیان هم بیاورد.
اضطرار بیش از هر چیز برای کسی پیش میآید که درگیری فعالی با بخشی از نظام هستی دارد… کاری میکند… از خودش طلبکار است… برای آدمهایی که از خودشان راضیند و حال کار ندارند و فقط گاهی عصرهای جمعه به دلیل نامعلومی دلتنگ میشوند سهم بزرگی از توفیق اضطرار نیست.
نتیجهگیری شماره یک: باشگاه برای افرادی که “گم شدهی بدون جایگزین”، “سوالِ بدون جواب”، “حالِ جستجو برای یافتن” و “عمل کردن به آنچه از قبل میدانند” و “اضطرار” ندارند جای مناسبی نیست.
باشگاه صمیمانه از همه افرادی که سبک زندگی آگاهانه، مسئولانه، متعهدانه و عاشقانه را ترجیح میدهند، مشغول یک کار جدیاند و حین کار برایشان سوالات جدی مطرح میشود که آیا این الان مهمترین و بهترین کاری است که باید انجام بدهند و آیا دارند کارشان را به بهترین شکل ممکن انجام میدهند یا نه و این سوالات مضطربشان میکند و اصرار دارند جواب سوالات مهمشان را از قرآن بگیرند استقبال میکند.
دو- اضطرار هدف و جهت دارد
لطفاً درنگ بفرمایید
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَـذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاءِ نَفْسِي…﴿١٥﴾
و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، آنانكه به لقاء ما اميد ندارند مىگويند: «قرآن ديگرى جز اين بياور، يا آن را عوض كن.» بگو: «مرا نرسد كه آن را از پيش خود عوض كنم. جز آنچه را كه به من وحى مىشود پيروى نمىكنم…- سوره مبارکه یونس
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا ﴿١٠٣﴾ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا ﴿١٠٤﴾ أُولَـئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا ﴿١٠٥﴾ ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا ﴿١٠٦﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا ﴿١٠٧﴾ خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ﴿١٠٨﴾ قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ﴿١٠٩﴾ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَـهُكُمْ إِلَـهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ﴿١١٠﴾
بگو آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم «103» [آنان] كسانىاند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كار خوب انجام مىدهند «104» آنان كسانىاند كه آيات پروردگارشان و لقاى او را انكار كردند در نتيجه اعمالشان تباه گرديد و روز قيامت براى آنها [قدر و] ارزشى نخواهيم نهاد «105» اين جهنم جزاى آنان است (معادل عملشان است) چرا كه حق را پوشاندند و آيات من و پيامبرانم را به مسخره گرفتند «106» بىگمان كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند باغهاى فردوس منزل آنهاست «107» جاودانه در آن خواهند بود و از آنجا درخواست انتقال نمىكنند «108» بگو اگر دريا براى كلمات پروردگارم مركب شود پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان پذيرد قطعا دريا پايان مىيابد هر چند نظيرش را به مدد [آن] بياوريم «109» بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مىشود كه خداى شما خدايى يگانه است پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد «110» – سوره مبارکه کهف
“مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ “- وقتی «کان» قبل از فعل مضارع بیاید دلالت بر استمرار و وجود یک وضعیت همیشگیای در آن فعل میکند.
«من یرجو: کسی که امید دارد» نه؛ بلکه «من کان یرجو» یعنی کسی که روالش این است که دیدار خدا را امید دارد. یعنی سبک زندگی مبتنی بر “امید لِقاءَ اللَّهِ”.
نتیجهگیری شماره دو:
*مرا امید وصال تو زنده میدارد… وگر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک
*آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو تا نرسم ز دامنت دست امید نگسلم
سه- در باشگاه از بین سبک زندگی انواع آدمهای مضطر امیدوار ما سبک زندگی اولوالالباب را برگزیدهایم.
“أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ
آیا کسی که میداند آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده حق است،،همانند کسی است که نابیناست؟ منحصراً اولوالالباب تذکر پذیرند.
الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَلاَ يِنقُضُونَ الْمِيثَاقَ
کسانیکه به عهد خدا وفا میکنند و خود پیمان نمیشکنند
وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ
آنانکه آنچه را خدا به پیوستن آن فرمان داده وصل میشوند و از پروردگارشان خشیت دارند و از سختی بدحسابی بیمناکند
وَالَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلاَنِيَةً وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ
آنانکه برای رسیدن به وجه رب خویش صبر پیشه کردند، و نماز را اقامه کردند و در نهان و آشکار از آنچه به آنها روزی دادهایم انفاق کردند و بدی را به نیکی دفع میکنند سرای آخرت خاص آنان است
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالمَلاَئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ
بهشتهای جاویدان ، آنها و هر که نیکوکار بوده است، از پدران و همسران و فرزندانشان، بدان داخل شوند و فرشتگان از هر در به نزدشان آیند
سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ
سلام بر شما به خاطر آن همه شکیبایی که ورزیدهاید… چه سرای آخرتی نیکویی”- سوره مبارکه رعد
چهار- از خدا میخواهیم شرایط اسوهپذیری را در ما ایجاد کند.
لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکرالله کثیرا- 21 احزاب
حقاً برای شما در زندگی و رفتارِ رسول خدا الگوی خوبی وجود دارد، برای آنکس که دل به خدا و روز جزا بسته است و بسیار یاد خدا میکند.
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا – 56 احزاب
صلوات از ریشه «صلّ» به معنای نزدیک شدن و پیوستن [وصل شدن] است. در حدیث کسا نقل شده که همه بوی رسول خدا را از بانو فاطمه سلام الله علیها استشمام میکردهاند… انی اشم عندک رائحه طیبه…
امام زمان عزیز که فرمودهای « في إبنَةِ رسُولِ اللهِ (ص) لِي أسوَهٌ حَسَنَهٌ» مضطر و امیدوار و بیوسیلهایم… یابن الزهرا… مسکین و یتیم و اسیریم و امید به در خانه دیگری نداریم… به خاطر مادر بزرگوارتان… لطفا…
پ.ن. به دلیل نامعلومی دلم روضه حضرت عباس میخواهد. با این شعر از اصغر عرب خرد با من به میهمانی بیایید
به سقّایی رود عبّاس و شور افکنده در دلها
“الا یا ایها الساقی! ادر کأساً و ناولها “
سر و دست و تن و جان داد و مقصودش نشد حاصل
“که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها “
چو عبّاس دلاور، واژگون از عرشه زین شد
” ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها “
عزیزان غرق خون، شب پر تلاطم، دشت پر دشمن
” کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها ؟ “