با استعانت از اسم “هادی” او

اپیزود اول:

فردای تولد 3 سالگی اش بردیمش چکاب، دکتر گفت: رشدش ( قد و وزن و اندازه ی دور سر) نرماله.

اپیزود دوم:

یک سری جوانمردی دعاشون دستیابی به رشد بود :

إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلىَ الْكَهْفِ فَقَالُواْ رَبَّنَا ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَ هَيئّ‏ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا(10) سوره ی مبارکه ی کهف

سر کلاس بحث بود راجع به اینکه اصلا “رشد” به چه معناییه؟ تو التحقیق ذیل این واژه نوشته بود: ” أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الاهتداء الى الخير و الصلاح”

بچه ها می گفتند که رشد یعنی تو مسیر بودن، یعنی اینکه بفهمی خوب و بد چیه، یعنی بفهمی کدوم کار در مسیر صلاح و کمال!

داشتم فکر می کردم که برای فهمیدن رشد، نباید نگاه نتیجه ای و نقطه ای داشته باشیم، نگاه باید فرآیندی باشه.

اپیزود سوم:

برای رسیدن به رشد خوبه که آدم هی صدا بزنه “یا هادی” تا اینکه خیر و صلاحش رو در هر لحظه پیدا کنه. و امام دهم تجلی بخش اسم “هادی ” خدا شده…

اپیزود چهارم:

راستش تا الان نمی دونستم که تولد باشگاه چنین روز پربرکتی بوده! ولی اینکه حس کنی هدایت لحظه به لحظه داره انجام میشه تا تو رشد کنی و ارتباطش با تولد باشگاه برام لذت بخش شده.

به نظرم برای اینکه اندازه ی دور سرمون رشد نرمال داشته باشه و قشر کورتکسمون به سعادت خودش برسه بهتره حواسمون بیشتر به باشگاهمون باشه، به لحظه لحظه هایی که زیر نظر امام هادی هستند؛ راستش برای فهمیدن رشد شاید زیاد لازم نیست نتیجه ها دیده بشن!

پ. ن: امروز روز مهمیه برای من؛ تولدهای اساسی و هدایت آفرین:

تولد امام هادی عزیز/ تولد همسرم/ تولد استاد راهنمام (خانم دکتر طبائیان) و تولد باشگاهمون…

فهرست مطالب