دعای ابوحمزه ثُمالی (بخش دوم)
مَعْرِفَتي يا مَوْلاي دَليلي عَلَيكَ وَحُبّي لَكَ شَفيعي
به عفو وكرم اشارت فرمودي اي مولاي من شناساييام به تو راهنماي من بهسوي تو است و محبتي كه به تو دارم شفيع من است
اِلَيكَ وَاَنـَا واثِقٌ مِنْ دَليلي بِدَلالَتِكَ وَساكِنٌ مِنْ شَفيعي اِلي
به درگاهت و من از راهنمايي كردن اين دليلم بهسوي تو مطمئنم و از پذيرفتن شفيعم از جانب تو
شَفاعَتِكَ اَدْعوُكَ يا سَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ اُناجيكَ
آسوده خاطرم. ميخوانمت اي آقاي من به زباني كه گناه لالش كرده. پروردگارا با تو راز گويم
بِقَلْب قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ اَدْعوُكَ يا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خآئِفاً اِذا
بهوسيله دلي كه جنايت به هلاكتش كشانده ميخوانمت. اي پروردگار من هراسان و خواهانو اميدوار و ترسان،
رَاَيتُ مَوْلاي ذُنوُبي فَزِعْتُ وَاِذا رَاَيتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ فَاِنْ عَفَوْتَ
اي مولاي من هنگامي كه گناهانم را مشاهده ميكنم هراسان شوم و چون بزرگواري تو را بينم به طمع افتم. خدايا اگر بگذري
فَخَيرُ راحِم وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَيرُ ظالِم حُجَّتي يا اَللهُ في جُرْاَتي عَلي
بهترين مهرورزي و اگر عذاب كني ستم نكردهاي، دليل و بهانه من اي خدا در اينكه دليري كنم
مَسْئَلَتِكَ مَعَ اِتْياني ما تَكْرَهُ جُودُكَ وَكَرَمُكَ وَعُدَّتي في شِدَّتي مَعَ
در سوال كردن از تو با اينكه رفتارم خوشايند تو نيست همان جود و كرم تو است و ذخيره من در سختيام با
قِلَّةِ حَيائي رَاْفَتُكَ وَرَحْمَتُكَ وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخيبَ بَينَ ذَينِ
بي شرمي من همان رأفت و مهرباني تو است و بهراستي اميدوارم كه نوميد مكني ميان اين وآن آرزويم را
وَذَينِ مُنْيتي فَحَقِّقْ رَجآئي وَاسْمَعْ دُعآئي يا خَيرَ مَنْ دَعاهُ داع
پس اميدم را صورت عمل ده و دعايم را شنيده گير اي بهترين كسي كه خوانندگان بخوانندش
وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج عَظُمَ يا سَيدي اَمَلي وَسآءَ عَمَلي فَاَعْطِني
و برتر كسي كه اميدواران بدو اميد دارند اي آقايم، آرزويم بزرگ و عملم زشت است پس تو
مِنْ عَفْوِكَ بِمِقْدارِ اَمَلي وَلا تُؤاخِذْني بِاَسْوَءِ عَمَلي فَاِنَّ كَرَمَكَ
از عفو خويش به اندازه آرزويم به من بده و مرا به بدترين عملم مؤاخذه مكن زيرا كرم تو برتر است
يجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبينَ وَحِلْمَكَ يكْبُرُ عَنْ مُكافاةِ الْمُقَصِّرينَ
از مجازات گنهكاران و بردباريات بزرگتر است از مكافات تقصيركاران
وَاَ نَا ياسَيدي عائِذٌ بِفَضْلِكَ هارِبٌ مِنْكَ اِلَيكَ مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ
و من اي آقايم به فضلت پناهنده گشته و از تو بهسوي خودت گريختهام و خواستارم آنچه را وعده كردي از
الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً وَما اَ نَا يا رَبِّ وَما خَطَري هَبْني
چشم پوشي نسبت به كسي كه خوش گمان به تو است، من چهام پروردگارا؟ و چه اهميتي دارم؟ مرا
بِفَضْلِكَ وَتَصَدَِّْ عَلَي بِعَفْوِكَ اَي رَبِّ جَلِّلْني بِسَِتْرِكَ وَاعْفُ عَنْ
به فضل خويش ببخش با عفو خود بر من نيكي كن و منت گذار، پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان
تَوْبيخي بِكَرَمِ وَجْهِكَ فَلَوِ اطَّلَعَ الْيوْمَ عَلي ذَنْبي غَيرُكَ ما فَعَلْتُهُ
و به كرم ذاتت از سرزنش كردن من درگذر پس اگر ديگري جز تو بر گناهم آگاه ميشد آن گناه را انجام نميدادم
وَلَوْ خِفْتُ تَعْجيلَ الْعُقوُبَةِ لاَ اجْتَنَبْتُهُ لا لاَِنَّكَ اَهْوَنُ النّاظِرينَ وَاَخَفُّ
و اگر از زود به كيفر رسيدن ميترسيدم باز هم خودداري ميكردم و اينكه با اين وصف گناه كردم نه براي آن بود كه تو سبكترين بينندگاني
الْمُطَّلِعينَ[ عَلَي ]بَلْ لاَِنَّكَ يارَبِّ خَيرُ السّاتِرينَ وَاَحْكَمُ الْحاكِمينَ
و يا بي مقدارترين مطلعين هستي بلكه براي آن بود كه تو اي پروردگار من، بهترين پوشندگان و حكم كنندهترين حاكمان
وَاَكْرَمُ الاَْكْرَمينَ سَتّارُ الْعُيوُبِ غَفّارُ الذُّنوُبِ عَلاّمُ الْغُيوُبِ تَسْتُرُ
و گراميترين گراميان و پوشاننده عيوب و آمرزنده گناهاني. گناه را به كرمت ميپوشاني
الذَّنْبَ بِكَرَمِكَ وَتُؤَخِّرُ الْعُقوُبَةَ بِحِلْمِكَ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلي حِلْمِكَ بَعْدَ
و كيفر را به واسطه بردباريات به تأخير اندازي پس تو را ستايش سزا است بر بردباريات، پس
عِلْمِكَ وَعَلي عَفْوِكَ بَعْدَ قُدْرَتِكَ وَيحْمِلُني وَيجَرِّئُني عَلي
از دانستن و بر گذشتت پس از توانايي داشتن و همين گذشت تو از من مرا وادار كرده و دلير ساخته بر
مَعْصِيتِكَ حِلْمُكَ عَنّي وَيدْعوُني اِلي قِلَّةِ الْحَيآءِ سَِتْرُكَ عَلَي
نافرمانيات و همان پرده پوشيات بر من مرا به بي شرمي واداشته
وَيسْرِعُني اِلَي التَّوَثُّبِ عَلي مَحارِمِكَ مَعْرِفَتي بِسَعَةِ رَحْمَتِكَ
و همان معرفتي كه من به فراخي رحمتت دارم و بزرگي عفوت مرا بهدست زدن به كارهاي حرام شتابان ميكند
وَعَظيمِ عَفْوِكَ يا حَليمُ يا كَريمُ يا حَي يا قَيومُ يا غافِرَ الذَّنْبِ يا
اي بردبار، اي بزرگوار، اي زنده و اي پاينده، اي آمرزنده گناه، اي
قابِلَ التَّوْبِ يا عَظيمَ الْمَنِّ يا قَديمَ الاِْحسانِ