بسم الله
چند وقت پیش حاج سلیم موذن زاده اردبیلی آسمانی شد و پیوست به استاد رحیم موذن زاده اردبیلی. به وقت رفتن شان که نگاه کردم، به آنچه برجا گذاشته اند و خلاصه به زندگی شان غبطه خوردم.
باید به مرگ فکر کرد و به آنچه از خودمان باقی می گذاریم.
رحیم موذن زاده اردبیلی اذانی به جا گذاشته که هر روز و هر بار که می شنوی روحت به پرواز درمی آید. اذانی که مطمئن هستم هربار که از مأذنه ای پخش می شود و هربار که مسلمانی با این اذان به نماز می ایستد ثوابی به روح این بزرگ مرد می رسد.
حالا هم سلیم موذن زاده،
با نوای آشنای زینب زینب آسمانی شد.
رفقا ما حالا در عنفوان جوانی هستیم و اگر عمرمان باقی باشد، و بنا به رفتن زود هنگام مان نباشد فرصت کافی برای کاشتن درختی در این دنیا داریم.
درختی که به آب دیده اش، بزرگ کنیم و به عمرمان تنومندش کنیم.
تا شاید وقتی رخت از این جهان برکندیم، هنوز امیدی به رسیدن ثواب از این عالم داشته باشیم. که حتی اگر دستمان هم کوتاه شده باشد، راهی برای بالا کشیدمان باشد.
شما که نه، با خودم هستم که عمر رفته را به چشم بر هم زدنی گذرانده ام و حالا از رفته ها پشیمانم و بر مانده ها بیمناک.
باید درختی کاشت.
باید درختی کاشت که اگر روزی بنده ای از بندگان خدا از ثمر آن درخت بهره ای برد به ما هم ثوابی برسد.
باید کاری کرد…
پ ن: نوای زینب زینب حالا یادم خواهد آورد از درختی که نکاشته ام و وقتی که روز به روز می گذرد و بی درخت به مرگ نزدیک تر می شوم…
پ ن دوم: اگر فرصت داشتید خطبه حضرت زینب علیها سلام در مجلس یزید را جست و جو کنید و با صدای مرحوم موذن زاده گوش بدهید.