امام، رو به پریدن… عمامه روی زمین!
قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین
خطوط آخر نهجالبلاغه ریخت به خاک
چکید هر طرفی صد چکامه روی زمین…
خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تو
گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین؟!
زمان به خواب ببیند که باز امیرانی
رقم زنند برسم تو نامه روی زمین:
«مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان
مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین..»
… تو رفتهای و زمین مانده است و ما ماندیم
و میزهای پر از بخشنامه؛ روی زمین!
شاعر: محمدمهدی سیار