بسم الله الرحمن الرحیم
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا هَامَانُ ابْنِ لِی صَرْحًا لَّعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ
أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ کَاذِبًا وَکَذَلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِیلِ وَمَا کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبَابٍ
(سوره غافر، آیات ۳۶ و ۳۷)
و فرعون گفت: اى هامان! براى من بناى مرتفعى بساز، شاید من به آن راهها دست یابم
راههاى [دستیابى به] آسمانها، تا از خداى موسى اطلاع حاصل کنم و من او را سخت دروغپرداز مىپندارم.» و این گونه براى فرعون، زشتى کارش آراسته شد و از راه [راست] بازماند و نیرنگ فرعون جز به تباهى نیانجامید.
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَل لِّی صَرْحًا لَّعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ
(سوره قصص، آیه ۳۸)
و فرعون گفت: «اى بزرگان قوم، من جز خویشتن براى شما خدایى نمی شناسم. پس اى هامان برایم بر گِل آتش بیفروز و برجى [بلند] براى من بساز، شاید به [حالِ] خداى موسى اطّلاع یابم، و من جدّا او را از دروغگویان مىپندارم.»
*
بنای قرآن روی نام بردن نیست مگر اینکه حکمت خاصی داشته باشد. بیشتر شخصیت های داستان های قرآنی، با رفتارشان مشخص شده اند؛ نه با اسم شان
مانند : ذوالنون، ذی القرنین. گاهی هم کاملاً مجهول آمده. مردی گفت… مردانی گفتند و و و
مثل این آیه مبارک
قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُواْ عَلَیْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُواْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
(سوره مائده، آیه ۲۳ )
یا
وَجَاء رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِینَهِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ
(سوره قصص، آیه ۲۰ )
حتی نام پیامبر به صراحت فقط چهاربار در قرآن آمده. آنجایی هم که نام پیامبر به صراحت برده شده، بعد مسائل شخصی بسیار پررنگ بوده. مثل این آیه
مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا
*
هامان از پیچیده ترین شخصیت های قرآن است.
با همه حساسیت و صرفه جویی نام بردن که قرآن رعایت کرده، نام هامان ۶ بار آمده اما هیچ گاه روایت مستقیمی از او نشده. فقط از او بعنوان سرکوب شونده توسط خداوند و مومنین یاد شده، یا بعنوان دستور شنونده! و تندی لحن قرآن در مورد هامان، با فرعون قابل مقایسه است.
از ظواهر می توان برداشت کرد که چیزی در حد وزیر صنعت فرعون بوده!
فرعون به هامان (وزیرش) دستور داد که برای من بنای مرتفعی بساز. در جایی دیگر فرایند کار هم تصریح شده.
از این دو آیه مبارک که اول نوشتار ذکر شد ، برداشتم این است که فرعون بجای تفکر مستقیم و بی واسطه، در علوم مادی دنبال خدا می گردد. دستور ساخت بنا می دهد و می خواهد آزمایش فیزیکی در مورد خدا انجام دهد. چون کارش هم علمی(مهندسی و علوم پایه) بوده، فکر کرده کار درستی انجام می دهد و شیطان هم عمل اش را تزیین کرده!
این آیات خیلی زنده اند!
هنوز هم دانشمندان فیزیک، دنبال ذرات ابتدایی خلقت می گردند تا ردی از خدا پیدا کنند. گاهی هم وجود خدا را نقص می کنند و مقاله می نویسند. این داستانی هست که بعد از تئوری عدم قطعیت هایزنبرگ در فیزیک کوانتوم شروع شده و هنوز هم ادامه دارد.
آن هم با عظیم ترین سازه های بشری، نظیر آزمایشگاه سرن.
و سرمایه های عظیم فکری، در مغرب زمین باهوش ترین ها به تحصیل فیزیک نظری می پردازند!
سوال اصلی که پیش میآید این است : آیا در علوم مادی می توان دنبال خدا گشت ؟ آیا اصلاً این کار صحیح است ؟
*
پی نوشت : تصویر پیوست جزوه کوانتوم هست، چند روز دیگر امتحان اش است!