ترجمه: ابن حجر عسقلاني در المطالب العاليه ج ٤ ص ٣٢٦ ح ٤٥١٧ .مينويسد: مردى از قبيله بنى ضَبّه گفت: هنگامى كه على عليه السلام در كربلا فرود آمد، من حاضر بودم. ايشان رفت و در كنارى ايستاد و با دستش اشاره كرد و فرمود: «آنجا جايگاه فرود آمدن مَركب هايشان و سمت چپ، جاى بار و بُنه شان است». سپس با دستانش به زمين زد و مُشتى از خاك آن را برگرفت و آن را بوييد و فرمود : «وه كه چه خون هايى بر آن، ريخته مى شود!» . بعدها حسين عليه السلام آمد و در كربلا فرود آمد. من در ميان سوارانى بودم كه ابن زياد آنها را به سوى حسين عليه السلام روانه كرده بود. هنگامى كه رسيدم گويى به جايگاه على عليه السلام و اشاره با دستش مى نگريستم. اسبم را چرخاندم و به سوى حسين بن على عليه السلام بازگشتم و بر او سلام دادم و به او گفتم: پدرت داناترينِ مردم بود و من در فلان موقع كنارش بودم. او چنين و چنان فرمود . به خدا سوگند، تو در اين زمان ، كُشته مى شوى! حسين عليه السلام فرمود: «تو مىخواهى چه كنى؟ آيا به ما مىپيوندى، يا به خانواده ات ملحق مىشوى ؟» گفتم: به خدا سوگند من فردى بدهكار و عيالوارم. به خانواده ام ملحق مىشوم. حسين عليه السلام فرمود: «حال كه به ما نمىپيوندى نيازت را از اين مال (مالى كه پيشِ رويش نهاده شده بود) بردار پيش از آن كه بر تو حرام شود . سپس خود را نجات بده كه ـ به خدا سوگند ـ هر كس فرياد ياريخواهىِ ما و برق شمشيرها را ببيند و يارى مان ندهد، بر زبان پيامبر صلى الله عليه و آله لعن شده است» . گفتم: به خدا سوگند، امروز هر دو كار را با هم انجام نمى دهم. مالت را بگيرم و رهايت كنم؟! مرد ضَبّى، باز گشت و حسين عليه السلام را وا نهاد.
رسيدن امام حسين (عليه السلام) به كربلا:
أمالي شيخ صدوق : ص ٢١٩ ح ٢٣٩ ، بحار الأنوار علامه مجلسي: ج ٤٤ ص ٣١٥ ح ١ .
عن عبد اللّه بن منصور عن جعفر بن محمّد بن عليّ بن الحسين عن أبيه عن جدّه [زين العابدين] عليهم السلام: سارَ [الحُسَينُ عليه السلام ] حَتّى نَزَلَ كَربَلاءَ فَقالَ : أيُّ مَوضِعٍ هذا ؟ فَقيلَ: هذا كَربَلاءُ يَابنَ رَسولِ اللّه ِ .فَقالَ: هذا ـ وَاللّه ِ ـ يَومُ كَربٍ وبَلاءٍ وهذَا المَوضِعُ الَّذي يُهَراقُ فيهِ دِماؤُنا ، ويُباحُ فيهِ حَريمُنا.
ترجمه: شيخ صدوق در كتاب امالي ـ به نقل از عبد اللّه بن منصور، از امام صادق از پدرش امام باقر از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام ـ : حسين عليه السلام حركت كرد تا در كربلا فرود آمد و پرسيد: «نام اين سرزمين چيست ؟» . گفتند: اى فرزند پيامبر خدا! اين جا كربلاست. حسين عليه السلام فرمود: «به خدا سوگند، اين، روزِ كرب و بلاست و اين جا، همان جايى است كه خون هاى ما در آن ريخته و حرمت ما شكسته مى شود» .
زيارت ناحيه مقدسه (گوشه اي از هتك حرمت به سيد الشهدا از زبان امام زمان (عج):
المزار الكبير ابن مشهدي، ص ٤٩٦، بحار الأنوار، علامه مجلسي، ج ١٠١ ص ٣١٧.
السَّلامُ عَلى مَن هُتِكَت حُرمَتُهُ، السَّلامُ عَلى مَن اُريقَ بِالظُّلمِ دَمُهُ، السَّلامُ عَلَى المُغَسَّلِ بِدَمِ الجِراحِ، السَّلامُ عَلَى المُجَرَّعِ بِكَأساتِ الرِّماحِ، السَّلامُ عَلَى المُضامِ المُستَباحِ، السَّلامُ عَلَى المَهجورِ فِي الوَرى، السَّلامُ عَلى مَن تَوَلّى دَفنَهُ أهلُ القُرى، السَّلامُ عَلَى المَقطوعِ الوَتينِ، السَّلامُ عَلَى المُحامي بِلا مُعينٍ.
ترجمه: سلام بر كسى كه حُرمتش را هتك كردند ! سلام بر كسى كه خونش را ستمكارانه ريختند ! سلام بر شسته شده به خونِ زخم ! سلام بر نوشيده از كاسه نيزه ها ! سلام بر ستم ديده حق بُرده شده اى كه حقّش را حلال شمردند ! سلام بر مهجور شده ميان مردم ! سلام بر آن كه روستانشينان ، عهده دار به خاك سپردنش شدند ! سلام بر آن كه رگ قلبش بُريده شده ! سلام بر حمايتگر بدون ياور !