بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه امروز ( ۰۷ / ۰۵ / ۱۳۹۵ ) باشگاه در عجب جایی برقرار شده بود. ساختمانی در دیوار مسجد جمکران، با پلاک ۳۱۳
اتاق جلسه ی نسبتاً شیکی بود ودیوارهایش بنری بود با عکس های شهدا.
خیره به چشم فرمانده بابایی شده بودم و البته ایشان هم خیره تر مرا نگاه می کرد. بهرحال زنده اند و حداقل از حقیر عاصی زنده ترند.
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ
(سوره آل عمران، آیه ۱۶۹ )
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
*
ان شاءالله دوستان حیاتی داشته باشند که از حیات آن ها عقب نیفتند. با اینکه قرآن انواع مسابقه های بیخود دنیایی را نفی می کند
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ
(سوره حدید، ایه ۲۰)
بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمّل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است
*
اما خدای مهربان دستور به مسابقه برای مغفرت داده. پس مسابقه است و برای درجه حیات باید مسابقه داد. نشود که آن جسم مردگان، جان شان از ما هم زنده تر باشد، در حالی که جسم مان هم زنده است!
سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ
(سوره حدید، ایه ۲۱)
به پیش تازید برای رسیدن به مغفرت پروردگارتان
*
و حالا جا مانده ام. اصلا آرزو کردم که چی می شد عکس من هم بین آن عکس ها بود. یه جایی بین عکس بابایی کاربلد، باقری خوش اخلاق، زین الدین شجاع و عربی دان! و چمران، چمران …
چمرانی که مصداق
رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاهِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ
(سوره نور، آیه ۳۷)
(سوره اعراف، آیه ۵۵ )
پروردگارتان را به تضرع و زاری و نهانی بخوانید
خب این هم یک مسکن است دیگر! چه “خداخوانی” بالاتر از “خداخوانی” خونین، خداخوانی که با تضرع باشد، نظیر دعاهایی که امام حسین در قتل گاه می کرد. و توصیه شده که خدا را به تضرخ و پنهانی بخوانید. یعنی لزومی ندارد که عکس مان آنجا باشد.
*
اما باز هوسم شد! گمان کردم برای قرار دادن عکس ام ، بایستی بنر را باز کنند، دور بیاندازند و یک بنر جدید چاپ کنند که عکس حقیر ( البته بعد از شهادت دیگر حقیر نخواهم بود!) هم رویش باشد. اما دور از انصاف و قناعت است. چرا که بنر فعلی کارش را می کند و حال یه عده ای خوب می شود. پس بدون عکس بنده هم کارایی دارد. دور انداختن آن بنر اسراف است و
لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ
(اعراف، آیه ۳۱)
اسراف نکنید ، که او{خود خدا} اسراف کنندگان را دوست ندارد.
*
پس هیچی دیگر، نمی شود عکس ام آنجا باشد*
بعد از ظهر که آمدم در ردیف کناری نشستم، حاشیه مجلس، به شهدا نزدیک تر شدم. از نزدیک که دیدم خیلی خوشحال شدم، یک بنر زمینه بود، با عکس هایی که روی قطعات دیگری چاپ شده بودند، تازه بنر هم کلی جای خالی برای آیندگان داشت.
دعا بفرمایید!