بچه ها سلام! خواهرها و برادرهای خوبم در این خانه ی کوچک، با درد مشترک تمام شدن رمضان! با تمام حرف هایی که ته دل همه ی ماست، با ترس ها، بیم های مشترک، با آرزو ها… پیش از اینکه آقای سهندی فر بیایند و در مورد رمضان امسالشان در انجمن بنویسند من هم می خواستم بیایم و از رمضان امسالم بگویم، از اینکه چقدر امسال متفاوت بود، که چقدر بیشتر درکش کردم و قدرش را دانستم آن هم فقط به یمن رفت و آمد در این خانه… من حقیر ترین عضو این نور خانه، به یمن تذکیرها، برداشت ها، دلنوشته های شما، به یمن خوبی شما و پاکیتان، امسال حداقل به شکاف ها و درز های وجودی ام پی بردم، به نهایت عجزم… خواهران و برادران خوبم از شما سپاسگزارم! انجمن نویس های عزیز: خانم ها فولاد چنگ و محمدی، آقای سهندی، اعضای محترم آینه خانه: خانم ها داور پناه و کرامت (آیه)، آقایان میرزایی، سلطانی پور، دائمی، و همه ی بچه های خوب باشگاه! به خاطر ریختن خوبی هایتان در این تعاونی روی هم، به خاطر سهیم کردن ما در آنچه از آن لذت برده اید بی نهایت سپاسگزارم و بهترین دعاها را برای شما خواهم داشت. مسئول محترم فنی سایت: آقای ورشابی، بابت تلاش شبانه روزی شما در به سامان نگه داشتن این سایت عزیز ممنونیم. خانم قاسمی عزیز، بابت همه ایستادگی ها،پیگیری ها و همه ی خوبی هایتان که زبانم از شمردنشان قاصر است از شما تشکر می کنیم. برای آدم بی کسی مثل من شما دقیقا همان بهترین کسان هستید! همان ها که می شود بهشان دلگرم بود، همان ها که می شود رویشان حساب باز کرد همان ها که دوست هستند، از اینکه اجازه دادید من هم خودم را به شما و باشگاه و خوبی هایتان بچسبانم ممنونم! لطفا بگذارید همین طور آویزان خوبی های شما بمانم…
حرفهای ما هنوز ناتمام…
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی !
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود
آااااای…
ای دریغ و حسرت همیشگی؛
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!