در ادامه قسم ها می فرماید: «وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ» اما «واو» در این آیه دیگر واو عطف نیست بلکه واو قسم است یعنی خداوند بعد از اینکه در دو آیه قبل نفی قسم به کعبه می کنند، در آیه سوم به پدر و فرزندی که حاصل ایلاد ایشان است قسم می خورد. در تفسیر این آیه که والد و ولد چه کسانی هستند معانی متعددی آورده شده است که در جلسه قبل گفتیم که مرحوم علامه به تناسب، به حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل ذبیح الله(ع) بازگردانند.
در معنایی دیگر، «والد» را خود پیامبر گرفته اند در این صورت برای «ما ولد» دو احتمال وجود دارد؛ اول اهل بیت(ع) که هم فرزندان ظاهری پیامبر هستند و هم فرزندان باطنی و هم حقیقتا ارزش قسم خوردن الهی را هم دارا هستند. دوماً همه مومنین؛ چرا که پیامبر نسبت به همه مومنین مقام ابوت دارند: «انا و علی ابوا هذه الامه». البته این ایلاد، یک ایلاد ظاهری نیست اما حقیقتا همه مومنین حاصل سرپرستی و ابوت و شفقت این پیامبر هستند و این نحوه از ابوت و ایلاد نیز حقیقی است و مجاز نیست، چنانچه در روایت داریم که «المومن أخ المومن من أبیه و أُمه… ابوه نور و امه رحمه».
بررسی جواب قسم ها طبق معنای جدید / اشتباه نسبت به حال و آینده
در جواب قسم ها می فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في كَبَدٍ» یعنی قسم های قبلی برای بیان این نکته بود که مسیر حرکت انسان مسیر همراه با سختی است و همین بستر پر از رنج، وسیله ای است که پیامبر از طریق آنها این فرزندان معنوی خود را (بوسیله آن همین فضای سخت) سرپرستی به سوی کمالات می کنند.
و در ادامه می فرماید: «أَيَحْسَبُ أَنْ لَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ * يَقُولُ أَهْلَكْتُ مالاً لُبَدا * أَيَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ» آدمی فکر می کند که خدای متعال بر او سخت نمی گیرد و او را مورد محاسبه قرار نمی دهد. لذا روز قیامت که پیش می آید و آن حساب و کتاب سخت الهی پیش می آید، پشیمان می شود از اینکه امکانات فراوانی را که باید خرج می شد و نتیجه می داد را در دنیا تلف کرده است.
در ادامه این محاسبه دقیق که مربوط به آینده و قیامت است، اما در ادامه سخن از یک رویت است که از قبل بوده است. لذا معنای این آیه این خواهد بود که آیا آدم اینگونه محاسبه می کند که کسی او را ندیده است. لذا طبق این احتمال در ترجمه سوره، دو آیه مذکور حامل این نکته است که انسان نه به این موضوع توجه دارد که خدا او را می بیند و نه اینکه یک حساب و کتاب دقیق در پیش رو دارد. این دو اشتباه نسبت به گذشته و آینده باعث می شود که انسان در این محیط پر از سختی و رنج، سختی ها را ببرد، اما امکانات را هم تلف کند. فقط کسانی که احاطه خدای متعال به انسان را در همه احوال می بینند و به محاسبه سخت او در آینده توجه دارند این امکانات را تلف نمی کنند و از این سختیها به یک حاصلی دست پیدا می کنند.
اشاره به امکانات و سلوک در عقبه ها و گردنه ها
در ادامه اشاره می کند سوره که: «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ * وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ * وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ» در این آیه خداوند آن امکانات فراوانی که به انسان داده شده اما او آنها را تلف کرده بود اشاره می نماید که ما به انسان چشم و زبان و دهان دادیم و راه را به او نشان دادیم. لذا ادامه می دهد که: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ» اقتحام به معنای ورود با سختی اما با سرعت است. خداوند در این آیه به این نکته اشاره می کنند که این آدم با این امکانات باید این گردنه پر از سختی و رنج را با سرعت و سبقت طی می کرد اما این انسانی که امکانات را تلف کرده است نتوانسته است این گردنه ها را با اقتحام پشت سر بگذارد.
و اشاره می کند که این عقبه ها چیست به این بیان که: «فَكُّ رَقَبَةٍ * أَوْ إِطْعامٌ في يَوْمٍ ذي مَسْغَبَةٍ * يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ * أَوْ مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ» در این آیات مصداق گردنه هایی که انسان باید با اقتحام از آنها عبور می کرد را معرفی می کند. باید بردگان را آزاد می کرد. باید در روز قحطی یتیمی که از اقرباء اوست یا مسکین خاک نشینی که از نزدیکانش هم نیست را دستگیری می کرد و اطعام می کرد و خلاصه در روز سختی و قحطی، از امکانات خود می گذشت و خرج آنها می کرد.
بررسی بازماندگان از عقبه ها در دو دسته اصحاب میمنه و مشئمه
در ادامه این بازماندن از عقبه ها بیان می کند: «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ * أُولئِكَ أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ» طبق آنچه در سوره واقعه آمده است انسانها سه دسته هستند. یا کسانی که اهل سرعت و سبقت هستند و یا اصحاب یمین هستند که اهل سرعت نبوده اند اما به هر حال برای خودشان و دیگران یُمن داشته اند. دسته سوم نیز اصحاب مشئمه که هم برای خودشان و هم دیگران شئم دارند. طبق این احتمال، خداوند در توصیف کسانی که اقتحام در عقبه نکرده اند (یعنی جزء سابقون نبوده اند) و گردنه های شمرده شده و مذکور را نتوانسته اند با اقتحام طی کنند، را در این آیات در قالب همان دو دسته اصحاب المیمنه و اصحاب المشئمه توضیح می نماید. لذا این دو آیه در مقام توصیف اصحاب المیمنه است. لذا معنای این آیات به این نحو خواهد بود که کسانی که نتوانسته اند با اقتحام در عقبه از سابقون باشند، اما چون ایمان آوردند و خودشان را تواصی به صبر و رحمت کردند به هر حال با کُندی هم که شده این گردنه ها را طی کردند (ثمّ در آیه دارای معنای تراخی است) و جزء اصحاب المیمنه شدند.
اما عده ای هم در مقابل اند که می فرماید: «وَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ * عَلَيْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَةٌ» اما دسته سوم کسانی که آیات الهی را دیدند اما به آنها کفر ورزیدند و با همه امکاناتی که در اختیار ایشان قرار داشت، حتی از اصحاب میمنه هم نشدند، هم خودشان شوم هستند و هم سرنوشت شومی دارند. حاصل ایشان هم چیزی جز آتشی که آنها را احاطه می کند و راه های خروج از آن بسته است، نمی باشد.