حضرت آيت الله العظمی جوادی آملی

 ادامه شرح جمله قصار 31 نهج البلاغه حضرت امير عليه السلام

وقتی از حضرت در خصوص ایمان سوال کردند، حضرت ایمان را داری 4 رکن معرفی کرد؛ «الاِْيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ، وَالْيَقِينِ، وَالْعَدْلِ، وَالْجِهَادِ»، طبق این بیان یکی از ارکان ایمان، عدل است که طبق بیان حضرت خود چهار جزء و شعبه دارد؛ «وَالْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَب: عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ، وَغَوْرِ الْعِلْمِ، وَزُهْرَةِ الْحُكْمِ، وَرَسَاخَةِ الْحِلْمِ».

یکی از شعب چهارگانه عدل، فهم غَائِصِ است. حضرت فرمود علم مانند دریایی است که اگر کسی توانست در این دریا غواصی کند صاحب فهم خواهد شد. هر علمی را فهم نمی‌گویند؛ آن علم دقیق و عمیق را فهم می‌گویند که باعث می‌شود انسان مطالب را موشکافانه بفهمد!

همه دوست داریم و آرزومندیم به این مقام سلمان برسیم که حضرت(ص) درباره او فرمود «سلمان منّا اهل‌البیت» اما از این سخن بالاتر آن است که طبق روایتی که صاحب وسائل نقل می کند، خداوند فرمود «المومنون منی»؛ آنقدر ایمان با فضیلت است که این سخن را خداوند برای مومن بیان می‌کند.

انسان باید در دریای خودشناسی غواصی کند تا بداند که این جهان خالقی دارد که آن را با برنامه و با هدف خلق کرده است و هر چه در زمین و آسمان است متعلق به اوست «خلق السموات والأرض»؛ تا کسی در دریای خودشناسی غوص نکند موحد نمی‌شود.

حضرت در ادامه می‌فرماید آن كس كه حلم و بردبارى پيشه كند گرفتار تفريط و كوتاهى در امور خود نمى‌شود و در ميان مردم با آبرومندى زندگى خواهد كرد «وَمَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِي أَمْرِهِ وَعَاشَ فِي النَّاسِ حَمِيداً» گرچه باید به این نکته توجه داشته باشیم  که همه این شعبه‌ها به هم مرتبط است.

قانون هر کشوری دارای سه عنصر محوری است، اول، «مواد» حقوقی که آنها را از مبانی می‌گیرند، دوم، «مبانی» مانند آزادی و برابری و مساوات که کلید و ریشه همه این مبانی عدل است، معنای عدل هم روشن است یعنی هر چیز را در جای خود قرار دادن! اما تفاوت ما با تفکر غربی این است که ما طبق عنصر سوم یعنی «منابع» که همان وحی و عترت است معتقدیم جای اشیاء و اشخاص را اشیاء آفرین و اشخاص آفرین تعیین می کند اما در آنها همان فکر ربوبیت فرعون حاکم است یعنی معتقدند که طبق میل و هوس خود باید جای اشیاء و افراد را معین کنند، فرق اساسی مومن و غیر مومن همین است لذا چون قانون آنها منبع ندارند، قانونشان ابتر است.

 

فهرست مطالب