بی قراریم و تو را -دلخواه را- گم کردهایم
بی قراریم و تو را -دلخواه را- گم کردهایم
بی قراریم و تو را -دلخواه را- گم کردهایم
شیشهای از عطر «بسم الله» را گم کردهایم
در پی خود میرویم اما نمیبینیم و نیست
یوسفا! سنگی… نشانی… راه را گم کردهایم
سرنوشتی نیست ما را؛ باز هم از بخت بد
راه را پیدا ولیکن چاه را گم کردهایم
وین شب قدر آمدهست از راه، اما حیف که
ورد «یارحمن و یاالله» را گم کردهایم
قلب ما از سنگ بوده، هست، خواهد بود تا…
تا دعای مستجابِ «آه» را گم کردهایم
برکهایم؛ ای کاش میبودیم مردابی بزرگ
ما که با هر سنگ کوچک ماه را گم کردهایم…