بسم الله الرحمن الرحیم

چندی پیش دوستان را با خبر شهادت رییس خوابگاه، شهید علیرضا بابایی متأثر کردم. با اینکه از شخصی نوشتن متنفرم، اما دیدم دور از انصاف هست وقتی در غم شریک تان کرده ام در شادی ها شریک نباشیم. هنگام شنیدن خبر فتح شهر فلوجه (جایی که ایشان هنگام شناسایی شهید شد) از ذوق اشک هایم جاری شد و غم  سبک تر شد.

شاید حال و روز بنده (که به هزار بهانه موجه و غیر موجه پای کولر گازی این خطوط را می نگارم) و برخی دوستان در این خطبه از نهج البلاغه آمده باشد.

 

و من کلام له علیه السلام لما أظفره الله بأصحاب الجمل

وَ قَدْ قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ وَدِدْتُ أَنَّ أَخِی فُلَاناً کَانَ شَاهِدَنَا لِیَرَى مَا نَصَرَکَ اللَّهُ بِهِ عَلَى أَعْدَائِکَ

فَقَالَ لَهُ علیه السلام أَ هَوَى أَخِیکَ مَعَنَا فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَقَدْ شَهِدَنَا وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ یَقْوَى بِهِمُ الْإِیمَانُ

 

هنگامی که حضرت به اصحاب جمل پیروز شدند . . .

یکی از یارانش گفت: کاش فلان برادرم شاهد پیروزیت بر دشمن بود. امام فرمود: «آیا دل برادرت با ماست». گفت: آری. فرمود: او با ما و در جمع یاران ماست، و بالاتر آنکه گروه هایی که در پشت پدران و زهدان مادرانند، در شمار این سپاهند که بزودی زمانه آنان را به صحنه آورَد و ایمان بدانان نیرو گیرد.

فهرست مطالب