به جهان که دید صیدی که بترسد از رهایی
به خوبترین و لطیفترین و نرمترین و مهربانترین قلب عالم که فکر میکنم تنها به یاد پیامبر میافتم که تو پارهای از اویی، بضعه مصطفی، نه تو مادر اویی.. مادر عاشقترین و لطیفترین مرد خدا.. مادر حبیب خدا..
به امنترین جای دنیا که فکر میکنم تنها یاد امیرالمومنین میافتم، امین الله.. و به قلبش که همهی عقل و فهم و اخلاق و امنیت عالم در آن جمع شده.. تو قلب تپندهاش هستی، قلب امنترین مرد خدا..
به بخشندهترین قلبهای دنیا که فکر میکنم تنها به یاد کودکان گرسنهای میافتم که سه روز پیاپی غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر میبخشند و از آن روز تا آخر دنیا همهی دستها و قلبهای خالی و بیچاره دنیا دلبستهی بخشندگی آنهایند.. تو حسن و حسین را به دنیا هدیه کردهای.. رسانندهترین و سریعترین کشتیها به مقصد خدا..
به صبورترین و عاشقترین قلب دنیا که فکر میکنم تنها به یاد زینب میافتم.. تو او را در آغوش پروردهای و موهای او را شانه کردهای.. عاقلترین عاشق خدا..
به خاطرهی محو بهشتی فکر میکنم که سخت دلتنگش هستم و همهی سرمایهام برای دوباره برگشتن به آنجا چشمهای مهربان توست ..
در وانفسای محشر آنجا که همهی عشق و فداکاری مادرم ته میکشد۱ میشود تو مرا ببینی و یادت باشد که مرا هم مثل دانهای بچینی، زیر چادر با خودت ببری به بهشت مادر؟
________________________________________
۱- يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ(۳۴) وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ (۳۵) وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ (۳۶) لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ (۳۷)/عبس
روزی که آدمی از برادرش و از مادرش و پدرش و از همسرش و پسرانش مىگريزد در آن روز هر كسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مىدارد.