ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
از آه دردناکی، سازم خبر دلت را
روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد
آه از دمی که تنها، با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم، چون باد رفته باشد
خونش به تیغ حسرت، یارب حلال بادا!
صیدی که از کمندت، آزاد رفته باشد…