دکتر گفتند برای باشگاه نذر کنید! گفتند دانشجو که بودیم یک سال برناه ی مطالعاتی داشتیم تا نیمه ی شعبان ها یک برنامه ی خوب برگزار کنیم. یک بار مادر یکی از بچه ها مریض شد و این دوست ما گفت: نذر می کنم کتاب شهید مطهری را برای این برنامه خلاصه کنم تا مادرم خوب شود. آمد و خلاصه کرد و مادرش خوب شد. حالا شما هم بیایید برای باشگاه نذر کنید و هر کس گوشه ای از کار را بگیرد. اگر برای تکمیل پازل پیامبران کاری از دستتان بر می آید، بسم الله! اگر بازی فکری می توانید خلق کنید، یا علی! اگر مناسبتی نویسِ خوبی هستید این شما و این آینه خانه! دکتر گفتند دیگر سه سال دعوت پنهانی باشگاه تمام شده است و باید دعوت ِ علنی را آغاز کنیم…
آن را که جام باده ی صهباش می دهند
می دان که در حریم حرم جاش می دهند